حتی اگر در تمام آمریکا #مسجد بسازند و در بالای گلدسته ها شعار#اللہ_اکبر قرار بدهند.
هیچ وقت شعار “مرگ بر آمریکا” را فراموش نکنید.
#امام_خمینی
چون آمریکا #شیطان_بزرگ است.
✅ چرا امام حسن(ع) صلح کردند ولی امام حسین(ع) صلح نکردند؟
در زمان امام حسن(ع) در اثر جریانهای زیادی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) پیش آمد و از همه بالاتر آن حالت سست عنصری که اصحاب امام حسن به خرج دادند، اگر امام حسن(ع) مقاومت میکرد کشته میشد ولی نه کشته شدن شرافتمندانه و افتخارآمیز، آن گونه که حسین بن علی(ع) کشته شد.
حسین بن علی با هفتاد و دو نفر کشته شد، یک شهادت آبرومندانه و در یک وضع و شرایط خاص که 1300 سال دارد اسلام را آبیاری میکند. در زمان امام حسن یک حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود که اگر این کار (مقاومت در مقابل معاویه) ادامه پیدا میکرد، یک وقت خبردار میشدند که حضرت را دست بسته تحویل معاویه دادهاند. هنوز صابون معاویه و بنی امیه درست به جامه مردم نخورده بود.
بیست سال معاویه حکومت کرد. مغیرة بن شعبه و زیاد بن ابیه که به جان مردم افتادند آن وقت مردم فهمیدند که اشتباه کردند که در زمان حضرت علی(ع) دعوت او را لبیک نگفتند. لهذا بعدها (بعد از حادثه کربلا) عدهای پیدا شدند و توّابین را به وجود آوردند، همانها که دور مختار را گرفتند.
گذشته از این، وضع یزید با وضع معاویه فرق میکرد. معاویه در لباس نفاق کار میکرد، یزید در لباس کفر. معاویه لااقل روی کارهایش سرپوش میگذاشت، علناً شراب نمیخورد، علناً سگبازی نمیکرد، صورت ظاهر را حفظ میکرد. ولی یزید جوانی بود دیوانه و پردهدر؛ اینقدر شراب میخورد تا مست میشد و در حضور جمعیت به پیغمبر(ص) ناسزا میگفت.
واقعاً اگر قضایای کربلا نبود حوزه اسلام منقرض میشد. پس شرایط زمان خیلی فرق میکند. بنابراین امام حسن(ع) همان برنامه را اجرا کرد که امام حسین(ع) اجرا کرد و امام حسین همان برنامه را اجرا کرد که امام حسن اجرا کرد، فقط شکل کارشان با هم فرق داشت ولی روح هر دو یکی بود.
استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص138-132 (با تلخیص)
حکمت ها و اندرزها در کلام استاد مطهری
✅ سادهزیستی و پرهیز از تکلّف
از خصایص رسول اکرم صلی الله علیه و آله یکی این بود که ساده و بیتکلّف زندگی میکرد، ساده و بیتکلّف سخن میگفت، ساده و بیتکلّف غذا میخورد. در عین اینکه مقید بود همیشه پاکیزه و نظیف و معطر باشد، بسیار ساده و بیتکلّف جامه میپوشید. یکی از اصول زندگی آن حضرت سادگی و پرهیز از تکلّف بود.
رسول اکرم(ص) اجازه نمیداد که مجلس او صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد؛ مخصوصاً دستور میداد که اصحاب و یاران حلقه و دایرهوار بنشینند که مجلس بالا و پایین نداشته باشد.
به طور کلی مقید شدن به زندگی متکلّفانه ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است. بعضی افراد در خود احساس حقارت میکنند و بعد میخواهند این حقارت را جبران کنند و برای خود در نظر دیگران شخصیتی اثبات کنند. این گونه افراد بیشتر خود را به تظاهر به یک سلسله قیود وادار میکنند. مردم عالِم که همان مقام علمی و شخصیت علمی آنها گواه راستین آنهاست، احتیاجی نمیبینند که تظاهر کنند. برعکس، افرادی که از این جهت احساس عقبماندگی میکنند بیشتر به القاب و عناوین و تظاهر اهمیت میدهند.
استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج1، ص93-90 (با تلخیص)
آخرین نظرات