باز هم گردوغبار در آسمان خوزستان نفس هزاران نفر از هموطنانمان را به شماره انداخته است. ریزگردهای هوای خوزستان ۶۶ برابر حد مجاز برآورد شده است و درست زمانی که معصومه ابتکار به جای سفر به کانون بحران، در اختتامیه جشنواره فیلم فجر حضور داشت! ریزگردها بسیاری از هموطنان عزیز جنوبیمان را راهی بیمارستان کرد؛ اما این همه داستان تلخ این روزهای خطه سرافراز خوزستان نیست، در سال پایانی دولتی که با شعارهای محیطیزیستی و وعده حل بحران ریزگردها نظر مردم را جلب کرده بود، علاوه بر اینکه بر عمق و حجم این بحران افزوده شده؛ در موارد اخیر همزمان با گرد و خاک، تأمین برق و آب نیز به یک بحران تبدیل شده است. چنانکه روز گذشته آب و برق اهواز و ۱۰ شهر دیگر استان خوزستان قطع شده و به تعطیلی تمامی مدارس، دانشگاهها و ادارات این شهرها انجامیده است! عجیبتر آنکه همه این بحرانها در میان سکوت رسانههای غوغاسالار مدعی حامی مردم و بیتوجهی مسئولان دولتی رخ داده است؛ بیتوجهی که سبب شد نماینده مردم خوزستان در نامهای خطاب به حسن روحانی بنویسد: «واقعیت این است که ما خوزستانیها صبور، مظلوم و قدرشناس هستیم؛ اما وضعیت به وجود آمده برای مردم غیر قابل تحمل است. به جرئت میتوانم ادعا کنم که مردم خوزستان در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی نیز چنین شرایطی را شاهد نبودند. آقای رئیسجمهور به داد مردم خوزستان برسید. نه به دلیل اینکه در انتخابات آتی به رأی آنها نیاز دارید. نه به دلیل اینکه این مردم همان مردمی هستند که به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دین خود را به اسلام ادا کردند. نه به دلیل اینکه در منشور حقوق شهروندی از حق کرامت انسانی و حق رفاه مردم ذکری به میان آمده است؛ بلکه به این دلیل که مردم خوزستان هم حق حیات دارند.»
منبع: سایت بصیرت
یادداشت: حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار با آقای «استفان لوفون» نخستوزیر سوئد، واقعیتهای جشن مردم ایران در ۲۲ بهمن را برای وی تبیین کرده و فرمودند: «سالگرد انقلابها در دنیا به صورت تشریفاتی و با انجام رژه نظامی در حضور تعدادی از نخبگان و سیاسیون برگزار میشود؛ اما در ایران، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یک جشن واقعی است که به دست خود مردم و با حضور همه قشرها برگزار میشود. تحلیلگرانی که از دور درباره ایران قضاوت میکنند، از درک این عظمت عاجز هستند.» این سخنان رهبر معظم انقلاب در یک دیدار سطح بالا نشان میدهد؛ ۱ـ باید در مراودات بینالمللی ظرفیتهای عظیم ملت ایران، مانند حمایتهای مردمی را مطرح و به آن افتخار کرد؛ این در حالی است که مسئولان کشورمان صرفاً در مراودات بینالمللی از منابع و ذخایر معدنی کشورمان سخن به میان میآورند. ۲ـ طرح این موضوع در حضور بالاترین مقام یک کشور اروپایی نوعی احساس افتخار و امتیاز مثبت برای کشورمان به شمار میآید؛ زیرا در سراسر جهان جشن مردمی با این گستردگی برگزار نمیشود و در کشورهای دیگر سالروز تشکیل کشورها یا جشن بزرگ آنها در یک رژه نظامی یا یک مراسم حزبی به پایان میرسد. ۳ـ تأکید بر این موضوع یک نوع اطلاعرسانی و تولید پیام در سطح بینالمللی است؛ زیرا بخش مهمی از سخنان این جلسه است و این پیام قطعاً خواهد توانست جریان یک طرفه معادله رسانهای را برهم بزند. ۴ـ بیان حادثهای که کمتر از یک روز از آن میگذرد (راهپیمایی ۲۲ بهمن) و در رسانهها بازتاب دارد، سبب اعتماد آنها به مردمی بودن کشورمان خواهد شد و قطعاً در دیدگاه مسئولان این کشور یا در اظهار نظرهای بعدی او در مجامع سیاسی به صورت علنی و غیر علنی تأثیر دارد. ۵ـ در این پیام نوعی مقایسه نیز وجود دارد و رهبر معظم انقلاب امیدوار است مخاطب این معنا را بفهمد که این جشن ملی و انقلابی صرفاً در کشور جمهوری اسلامی ایران پس از ۳۸ سال هنوز هم در سطح بسیار عالی صورت میگیرد و در سایر کشورها نماد کوچکی از این موضوع وجود ندارد.
شایسته است مسئولان و مدیران انقلابی در مراودات داخلی و بینالمللی قدردان ذخایر غیر تشریفاتی انقلاب باشند و آن را در رفتارها و تصمیمات خود لحاظ کنند.
منبع: سایت بصیرت
اندوه امام جواد (ع)
در کتاب دلائل الائمه طبری از زکریا ابن آدم نقل شده که گفت من در محضر امام رضا (ع) بودم ناگاه حضرت جواد (ع) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از 4 سال داشت، وقتی که وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدت طولانی در فکر فرو رفت. امام رضا (ع) به فرزندش فرمود: “قربانت گردم چرا در فکر طولانی فرو رفته ای؟”
امام جواد (ع) در پاسخ گفت: ” به خاطر آن مصائبی که بر مادرم حضرت فاطمه (س) وارد شد. سوگند به خدا آن دو نفر را از قبر بیرون می آورم سپس با آتش آن ها را می سوزانم سپس خاکسترشان را در دریا پراکنده می نمایم.”
حضرت رضا (ع) فرزندش را به نزدیک خود خواند و بین دو چشم او را بوسید و سپس فرمود: ” پدر و مادرم به فدایت تو شایسته این امر (امامت) هستی.”
در این مورد ذکر این مطلب کافی است که آنچه از ضربت، اهانت و شکسته شدن استخوان و اثر تازیانه در بازوی او که ورم آن دیده میشد همه به خاطر پیوند محبتآمیزی بود که نسبت به شوهرش علی (ع) داشت و به خاطر دفاع از حریم او، این آسیبها را تحمّل کرد، تا آن حد که در این راه به شهادت رسید، در عین حال هنگام وفات گریه میکرد، امیر مؤمنان علی (ع) پرسید: چرا گریه میکنی؟ در پاسخ گفت: “به خاطر مصائبی که بعد از من به تو می رسد!”
امام علی (ع) فرمود: ” گریه مکن، سوگند به خدا این مصائب چون در راه خداست برای من کوچک و ناچیز است.”
منبع: کتاب بیت الاحزان مرحوم حاج شیخ عباس قمی
آخرین نظرات