از ابوسیعد خُدری نقل شده: روزی حضرت علی (ع) گرسنه شد و به حضور فاطمه (س) آمد و گفت: ای فاطمه! آیا طعامی در نزد شما هست تا بخورم. فاطمه (س) عرض کرد: نه، سوگند به خدائی که پدرم را به مقام نبوت گرامی داشت، و تو را به مقام وصایت اکرام نمود، چیزی از غذا در نزد من نیست، و دو روز است غذا نداریم که اگر چیزی از غذا وجود داشت، تو را بر خودم و بر پسرانم حسن و حسین (ع) مقدّم میداشتم. علی (ع) فرمود: “ای فاطمه! جرا به من خبر ندادی تا غذائی برای شما تهیّه کنم؟”
فاطمه (س) گفت: “ای ابوالحسن! من از خدایم شرم میکنم که ترا به چیزی که قدرت بر آن نداری تکلیف کنم.”
منبع: کتاب بیت الاحزان مرحوم حاج شیخ عباس قمی
اسماء بنت عُمَیْس میگوید: هنگامی که فاطمه (س) به حال احتضار افتاد، به من فرمود: ” هنگامی که جبرئیل در ساعت رحلت پیامبر (ص) نزد پیامبر (ص) آمد مقداری کافور از بهشت آورد، پیامبر (ص) آن را سه قسم کرد، یک قسم آن را برای خود برداشت و یک قسم آن را برای علی (ع)، و یک قسم آن را برای من گذاشت که وزن آن چهل درهم بود آنگاه به من فرمود: ای اسماء آن کافور باقیمانده را در فلان جا است بیاور و کنار سرم بگذار، این را گفت و جامه اش را به سر کشید، و فرمود: اندکی صبر کن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان که به پدرم ملحق شده ام: اسماء اندکی صبر کرد، سپس فاطمه (س) را صدا زد، جوابی نشنید، صدا زد:” ای دختر محمد مصطفی! ای دختر بهترین انسانها، ای دختر برترین کسی که بر روی زمین راه رفت، ای دختر کسی که در شب معراج به جایگاه خاصّ قرب الهی رسید” باز جواب نشنید، اسماء روپوش را کنار زد، ناگاه دریافت که فاطمه (س) به لقاءِاللَّه پیوسته است، خود را به روی فاطمه (س) انداخت و او را میبوسید…..
منبع: کتاب بیت الاحزان مرحوم حاج شیخ عباس قمی
ریزشها و رویشها در تمامی انقلابهای جهان امری مرسوم میباشد. هر چه از عمر انقلابها بیشتر می گذرد وضعیت تلخ و گریزناپذیر ریزشها و یا منحرف شدن انقلاب و انقلابیون از اهداف اولیه شدت بیشتری می گیرد. انقلاب اسلامی ایران از حیث اهداف و اصول تنها انقلابی بود که با تمامی انقلابهای شکل گرفته در قرن بیستم تفاوت داشت و در واقع از یک جامعیت آرمانی و هدفگذاری دینی برخوردار بود؛ لیکن در انقلاب اسلامی نیز همچون سایر انقلابها شاهد ریزشهایی بوده ایم. پایگاه اطلاعرسانی بصیرت گفتگویی صمیمانه با دکتر مصطفی ملکوتیان، استاد و محقق حوزه انقلاب اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در این رابطه انجام داده که متن این گفتگو در ادامه میآید.
آقای دکتر به عنوان اولین سؤال بفرمایید، چه عواملی باعث ریزشها و رویشها در انقلابها و بالاخص در انقلاب اسلامی ایران میشود؟
انقلاب اسلامی همانطور که از نامش پیداست مبتنی بر گفتمانی دینی است و از این نظر با انقلابهایی که برای بهبودی شرایط سیاسی- اقتصادی رخ داده متفاوت است زیرا ایمان و اعتقاد مذهبی و اسلامی امری نیست که با اندک مشکل و مسئلهای دستخوش تغییر شود. در انقلابهای مبتنی بر خواستههای صرفاً سیاسی و اقتصادی، هم میزان شرکت کنندگان کم است و هم با حوادث روزمره، گروههای بیشتری از انقلابیها به سرعت از انقلاب بریده و یا به ایدئولوژیهای دیگر میپیوندند و حتی رهبران انقلابی هم ممکن است رنگ عوض کنند. انقلاب اسلامی از نظر ریزشها وضعی بسیار بهتر از سایر انقلابهای معاصر داشته است. ریزشها معمولاً در انقلابهایی روی میدهد که کسانی یا از ابتدا اعتقاد راسخی به اصول و آرمانها نداشتهاند و مبانی فکری و فلسفی مخالفی با انقلاب داشته و افکارشان از ابتدا دچار خدشه بوده است و در مسیر حوادث بعد از انقلاب تحت تأثیر القائات بیگانگان و یا افکار غیر انقلابی قرار گرفته و از انقلاب دور شدهاند و بخش دیگر ریزش کنندگان کسانی هستند که در مسیر زمان به جهت القائات دشمنان انقلاب از مسیر انقلاب فاصله میگیرند. تبلیغات و تلاشهایی که دشمنان روی گروههای هدف و بخشهایی از نسلهای جدید صورت میدهند تا آنها را یا بیتفاوت ویا مقابل انقلاب قرار دهند موجب این ریزشها میشود. بنابراین هم ریزشها ریشههای اعتقادی و عقیدتی دارد و هم ممکن است که با توجه به گذشت زمان و تغییر شرایط و نقش رسانهها در دوره جدید رخ بدهد و آنچه در این بین مهم است این است که فرزندان انقلاب اهمیت انقلاب و جایگاهش را فراموش نکنند و هر کاری را با برنامهریزیهای هدفدار و زمان دار و با راهبردهای حساب شده به پیش ببرند و اتحاد خودشان را حفظ کنند و نگاه به آینده داشته باشند و در مقابل نقشههای و برنامههای دشمنان دائماً برنامهریزی کنند، حساس باشند و دائماً برای خنثی کردن آنها بویژه در بین نسلهای جدید تلاش بکنند. تجربه نشان داده که حضور انقلابیها در حاکمیت و فعال بودن آنها باعث افزایش اقتدار و توان انقلاب میَشود و علی رغم ریزشهایی که ممکن است وجود داشته باشد این رفتار در کل به افزایش رویشها منجر میشود.
انقلابها که تا زمان پیروزی عموماً از همیاری و همراهی مردم خود برخوردار هستند، ممکن است در اثر بازتابهای انقلاب در سطوح منطقهای و جهانی از همراهی تودههای مردم در کشورهای دیگر هم برخوردار شوند نمونه این امر انقلاب اسلامی ایران است که امروزه و در سال سی و هشتم خود توانسته است هم پایگاه مردمی در داخل را حفظ کند و هم در سطح منطقهای و جهانی یارگیری کرده و به اقتدار قابل توجهی دست یابد.
همانگونه که بیان شد مسئله ریزشها و رویشها در همه انقلابها وجود دارد ولی در انقلابهای دارای زمینه دینی ریزشهای کمتری اتفاق میافتد. انقلابیها باید با تلاش و کار مضاعف بر کارآمدی نظام بیفزایند و زمینه بهرهبرداری بیگانگان از شرایط را برطرف کنند در این صورت ریزشها به حداقل رسیده و رویشهای بیشتری صورت میپذیرد. ریزشها اگر در مورد عناصر اصلی صورت گیرد ضربه قویتری وارد میکند اما در هر صورت انقلابیها با توجه به در اختیار داشتن زمام امور و منابع قدرت و ثروت، با اتحاد و برنامهریزی میتوانند همه برنامههای دشمنان داخلی و خارجی را به شکست کشانده و راه خود برای رسیدن به آرمانهای انقلاب را کوتاه کنند.
یکی از توصیههای حضرت امام (ره) این بود که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. رخنه عناصر غیر انقلابی در میان مقامات و انقلابیها به دنبال استحاله ارزشهای انقلابی امکان پیدا میکند. هر چه کارآمدی افزایش یابد و امکانات کشور بسیج شده در راستای هدفهای عالی انقلاب گام برداشته شود و کارها هدفدار و راهبردی باشد و تلاش برنامهریزی شده در این رابطه انجام شود با دستیابی به هدفگذاریها میتوان شاهد کاهش ریزشها و افزایش رویشها در جامعه بود.
چه ضرورتی برای ماندگاری روحیه انقلابی و تداوم اصول و اهداف انقلاب اسلامی در مقطع فعلی متصور است و چرا با گذشت ۳۸ سال از انقلاب اسلامی شاهدیم که برخی از اصول انقلاب اسلامی هنوز محقق نشده است ؟
انقلابها بعد از وقوعشان با طوفانی از حوادث داخلی و خارجی مواجه میشوند. بسته به وضعیت شکل گرفته، کشورهایی و گروههایی که منافعشان با وقوع انقلاب به خطر افتاده در واقع شدت این حوادث متفاوت خواهد بود. با وقوع انقلاب اسلامی نظام سلطه از یک طرف منافع خودش در منطقه و ایران را از دست داد. ایران تا قبل از انقلاب ژاندارم امریکاییها در منطقه بود و با ظهور انقلاب اسلامی در ایران این ژاندارمی از بین رفت و قدرت حافظ منافع امریکا و غربیها در منطقه به قدرتی مقابل منافع آنها تبدیل شد.
همچنین ایران عضو پیمان سنتو و پیمان مانیل (آسیای جنوب شرقی) بود که با وقوع انقلاب عملاً این پیمانها از بین رفت و خلأ قدرتی در منطقه به وجود آمد که بازنده اصلی آن امریکایی ها و غربیها بودند. امنیت رژیم صهیونیستی نیز با وقع انقلاب اسلامی به خطر افتاد که این امر برای امریکایی بسیار مهم است و آنها خودشان را ملتزم به حفظ این امنیت میدانند.
این موارد را باید اضافه کرد به تأثیری که انقلاب اسلامی روی جنبشهای آزادی بخش اسلامی و حتی غیر اسلامی به جا گذاشت. بنابراین حرکت انقلابی در ایران منافع امریکاییها چه در گذشته و آینده را به خطر انداخت و باعث ایجاد امید و تکیه گاه محکمی شد برای جنبشهای مسلمان منطقه به طوری که طی این سالهای گذشته هم مشاهده شد که در نتیجه تداوم پیشرفت اصول انقلاب اسلامی و قدرت گرفتن بیش از پیش این الگوی اسلامی یعنی ایران، بیداری اسلامی در بین ملتهای مسلمان نیز گسترش یافته است.
استکبار جهانی از همان ابتدا با توجه به ضربهای که به منافعش خورد و آینده سیاستهایش را با وقوع انقلاب اسلامی در خطر میدید از همان ابتدا برای ممانعت از اجرای اصول انقلاب دست به اقدام زد. نقشهها و توطئههای مختلفی انجام شد و همچنان نیز با همان شدت ادامه دارد. بنابراین مقابله با این دشمنیها و حفظ داشتههای معنوی و مادی ایجاب میکند که روحیه انقلابی و عدم وادادگی را در مقطع فعلی همچنان حفظ شود.
بیشک جمهوری اسلامی ایران بخشی از نیرو و توان خودش را طی دهههای گذشته برای مقابله با این توطئهها به کار برده و همچنان برای مقابله با این اقدامات براندازانه هزینه میدهد. بنابراین اگر بخشی از اصول انقلاب هنوز محقق نشده دقیقاً به این خاطر است.
در عین حال حجم کاری که جمهوری اسلامی ایران در طی این سالهای بعد از انقلاب انجام داده بسیار گسترده و با ارزش است و این مطلب ثابت میکند فقط با روحیه انقلابی است که میتوانیم این همه حجم عظیم کار را در این فرصت و با وجود انواع فشارها، تحریمها و مانعتراشیها انجام بدهیم.
فهرست کارکردهای انقلاب اسلامی بسیار طولانی است. از آبادانی روستاهای کشور در حوزههای آب، برق، تلفن و سایر خدمات اجتماعی گرفته تا امور زیربنایی، گسترش راههای ارتباطی، صنایع پتروشیمی، نیروگاهها و پیشرفتهای علمی در حوزههای مختلف هستهای، لیزر، علم فضا، نانو و پیشرفت در دانش پزشکی و …
در واقع انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهدفش با بسیج نیروها و با کمترین هزینهها کوتاهترین مسیر را طی کرده است. اهداف عالی و ارزشها از مسیر انقلاب میگذرد. بایستی برای رسیدن به پیشرفتهای بیشتر این روحیه انقلابیگری همچنان حفظ شود و در اقشار مختلف جامعه از دانشگاهیان و قشرهای نخبگی کشور تا تودههای مردم تقویت شود. تنها با تعقیب مسیر انقلاب است که میشود هم مقابل بیگانگان ایستاد و طرح و نقشههای ظالمانه آنها را خنثی کرد و هم میتوان به پیشرفت و موفقیت دست یافت. تنها با روحیه انقلابی است که میتوان امکانات و توانمندیهای ملی را هدفمند به کار برد و با سرعت بیشتر و هزینه کمتر کشور را به موفقیتهای بیشتری رساند.
به نظر شما مهمترین انتظارات جوانان امورز کشور از انقلاب و مسئولین نظام جمهوری اسلامی چیست؟
نسلهای جدید از یک طرف عملکرد رژیم سابق را شاهد نبودند و از طرف دیگر هدف بمباران فکری و فرهنگی دشمنان متخاصم جمهوری اسلامی هستند. بنابراین وظیفه ماست که شرایط و ویژگیهای رژیم نگون بخت پهلوی از جمله وابستگی به بیگانه را برای این نسل بیان کنیم و این نسل را از توطئه و دامهایی که برایش پهن شده آگاه کنیم. در این رابطه رسانههای کشور نقش مهمی را میتوانند ایفا کنند.
انتظار نسلهای جدید در واقع انتظارات خود انقلاب است. بنده به مواردی از این خواستهها و انتظارات اشاره میکنم. یکی از این موارد میتواند داشتن برنامه راهبردی در همه امور و اجرای متعهدانه آنها باشد. نسل چهارم انقلاب انتظار دارند ما هیچ کاری را - بویژه در سطح ملی وقتی صحبت میکنیم- در سطح کشور بدون داشتن برنامه و راهبرد و هدف انجام ندهیم و به اجرای آنها متعهد باشیم.
دومین مورد، برخورد قاطع و جدی با خاطیان و کسانی است که برخلاف قوانین و مقررات عمل میکنند. از جمله برخورد شدید با کسانی که به خزانه ملی دستبرد میزنند یکی از خواستههای جدی و بسیار مهم تمامی نسلها بویژه نسلهای جوان کشور است.
سومین انتظار این است که ما در جهت افزایش تولید ملی و اشتغال جوانان و انجام جرح و تعدیلهای اقتصادی در داخل با اهداف عبرت آمیز و در راستای اجرای اقتصاد مقاومتی تلاش مضاعف بکنیم، که هر چه در این زمینه تلاش بکنیم موجب پیشرفت کشور میَشود و هم پادزهری است در مقابل تهدیدها و تحریمهای خارجی و هم میتواند یک تعادل اقتصادی بهتری را به وجود آورد تا همه قشرهای مردم بتوانند زندگی بهتری را تجربه کنند.
چهارمین مورد تلاشهای مضاعف به منظور به حداکثر رسانی پیشرفتهای اقتصادی، علمی و فناوری کشور است. یعنی این که ما بایستی مسیری را که برای پیشرفت علمی و فناوری داشتهایم، با جدیت تمام ادامه دهیم و در این مسیر ذرهای هم غفلت نکنیم. ضمن این که بایستی علم را تبدیل به ثروت بکنیم. فرض بکنید ما در زمینه ساخت ماهواره به پیشرفتهای خوبی رسیدهایم ولی بایستی این دانش را مدام ارتقاء دهیم و به صورت سالیانه پرتابهای جدیدی از ماهوارههای پیشرفتهتر را تجربه کنیم تا کشورهای دیگر ما را به عنوان یکی از مراجع اصلی ساخت و ارسال ماهواره شناخته و تقاضای استفاده از تکنولوژیهای ما را داشته باشند که این خودش میتواند ثروت ملی ما را افزایش دهد. در واقع نباید ما تنها به فکر بالا بردن توان علمی باشیم بلکه علم بایستی به فناوری و به تعبیری به صنعت تبدیل شود و بایستی بتواند از یک برند ایرانی سطح بالا برخوردار شود و در دنیا نام ایران اسلامی را بالا ببرد. این هم یکی از انتظاراتی است که نسلهای جوان کشور دارند و انصافاً کشور ما هم در این سالها به قابلیتها و توانمندیهای خوبی در این زمینهها دست یافته است و ثابت کرده که با برنامهریزی و داشتن هدفهای عالی و راهبردهای مشخص در کنار روحیه جهادی میتوان موفق شد.
پنجمین انتظاری که از نظام مقدس جمهوری اسلامی میرود این است که بایستی در مقابل اعمال و رفتارهایی که از سوی دشمنان منطقهای و جهانی در برابر ما انجام میشود بیتفاوت نباشد و با توجه به مصالح و منافع ملی و همینطور شرایط منطقهای و جهانی به آنها ثابت کند که جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است. نباید در برابر رفتارهای برخی از دولتهایی که آشکارا مشکل و مزاحمت درست میکنند با مسامحه برخورد کرد. این مواردی که عرض شد از انتظاراتی است که نسلهای جدید از جمهوری اسلامی دارند و با توجه به افزایش اقتدار ملی و بینالمللی که در نتیجه پیشرفتهای علمی، نظامی و اقتصادی بدست آوردهایم باید به این خواستهها نیز توجه بکنیم. البته میتوان موارد دیگری را به این خواستهها اضافه کرد که در نسل جدید نسبت به نظام اسلامی وجود دارد.
از دکتر ملکوتیان بابت حوصله و وقتی که در اختیارمان قرار دادند تشکر میکنیم.
مصاحبه: اکبر کریمی
منبع: سایت بصیرت
یکی از مهمترین سؤالها در خصوص انقلابها این است که چطور می شود که به فاصله کمی از وقوع هر انقلابی مشاهده میشود که اصول و اهداف انقلابی در جامعه رنگ میبازد و یک دلی و یک رنگی ملت و مسئولین و علاقهمندی جامعه از اکتفای به نیازهای اساسی و ضروری زندگی به نشر و ترویج روحیات اشرافیگری و ارزشگذاری بر طبقه اجتماعی قدرت و ثروت در جامعه تبدیل میشود. نقطه اساسی حیات رو به ممات هر انقلابی در این چرخه فکری روی میدهد به طوری که بعد از آن شاهد کم فروغ شدن آرمانهای انقلابی در بین مسئولین و افکار عمومی هستیم و در نهایت مسیری جلوی پای جامعه ترسیم می شود که زاویه جدی با مسیر ترسیم شده اولیه داشته است. انقلاب اسلامی ایران نیز از تقدیر تلخ سایر انقلابها و وقوع انحراف در آنها مستثنی نیست. به همین خاطر و به بهانه فرا رسیدن سی هشتمین سالگرد فجر انقلاب، خدمت دکتر ابراهیم برزگر از اساتید صاحب نظر در حوزه جامعه شناسی سیاسی رسیدیم تا آسیبشناسی داشته باشیم در حوزه انقلاب اسلامی و علل و عوامل احتمالی فاصله گرفتن مسئولین از اصول انقلابی گری و تأثیر آن بر روی جامعه و آینده انقلاب را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه متن گفتگویمان با دکتر برزگر آمده است.
پایگاه بصیرت: با وجود تقبیح روحیه اشرافیگری و ترویج سادهزیستی در اوایل انقلاب برخی مدعی اند که ما امروز شاهد شکلگیری طبقه جدید اجتماعی در سطح مسئولین و مدیران کشور هستیم به طوری که برآورد ها حاکی از فاصله قابل تأمل این طبقه با اکثریت جامعه از حیث تفکرات و دغدغهمندیها هستند نظر شما در این باره چیست؟
جواب استاد: در واقع این یک موضوعی است که در تاریخ جوامع نوبنیاد بعد از وقوع انقلابها مشاهده میشود. به تعبیر امیرالمؤمنین علی (ع) انقلابها به دیگی میمانند که آنچه در ته این دیگ است میجوشد و بالا میآید و آنچه بالاست به ته دیگ میرود ” لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ (نهج البلاغه خطبه ۱۶)
در انقلاب اسلامی ایران هم این اتفاق افتاد و مثل انقلابهای انبیاء، طبقهای که فرودست بودند به رهبری حضرت امام(ره) انقلاب کردند و به قدرت رسیدند و ورق وارونه شد اما مطابق آنچه که در تاریخ انقلابهای انبیاء و حتی در تاریخ انقلابهای بشری مثل انقلاب فرانسه، روسیه و انقلاب های بزرگ مشاهده میشود، بعد از مدتی متعاقب یک سری اتفاقات قهری و نوعی منظورات دردناک مسیر حوادث به سمتی پیش میرود که خود انقلابیون - نسل اول- دگرگون میشوند به نحوی که خودشان هم متوجه این قضایا نیستند و یا این که انقلاب وارد نسل دوم و سوم میَشود و نسلهای بعدی این تحول حال مثبت و منفی برایشان اتفاق میافتد.
ابن خلدون در قرن هفتم و هشتم هجری شمسی مطالعهای که انجام میدهد، نزدیک به شصت دولت را بعد از ظهور اسلام در مقطع خودش بررسی میکند. به یک قانونی میرسد و آن قانون تحول نسلهاست. نسل های حکومت کننده و نسلهای حکومت شونده به تدریج حالشان دگرگون میشود. در حکومتها تغییرات به نحوی است که قدم به قدم پیش میرود. تحولات گام به گام رخ میدهد و چون تدریجی است انسان حرکتشان را احساس نمیکند یعنی اگر تحولات انسانها مانند باران و به صورت ناگهانی و جهشی باشد هم حکومت کنندگان و هم جامعه آن را احساس میکند ولی وقتی تحولات به ترتیب و آهسته و تدریجی و گام به گام پیش میرود هم خود حکومت کنندگان متوجه نیستند و هم جامعه این تحول را خیلی به سرعت درک نمیکند. بنابراین ابن خلدون میگوید که دولتها و حکومت شوندگان در بین نسل اول، دوم و سوم متحول میشوند و به طور کلی حالات و روحیات افراد انقلابی و یا انقلابیونی که در نسل دوم و سوم کار را به فرزندانشان و یا نوادگانشان سپردهاند، دگرگون میشود.
اینجاست که روند انحطاط جامعه شروع میشود و آن قانونی که در همه دورههای انبیاء به صورت قاعده و قانون در آمده و همه حرکتهای انبیاء دگرگون شده و همه حرکتهای انبیاء به انحراف کشیده شده و به همین خاطر پیامبر جدید و نبی جدید موضوعیت پیدا کرده است. یعنی اگر این جوامع، این سیاستمداران، این حاکمان دگرگونی حال پیدا نمیکردند و منحرف نمیَشدند، بعثت پیامبر جدید هم تا حدودی بلاموضوع میشد، هر چند از جهتی تعالیم انبیاء یک سیر تصاعدی داشته و به منظور آگاهی و ارائه قوانین برای تکامل بشر بوده است.
این انحطاط را صرف نظر از انقلابهای انبیاء حتی در انقلابهای بشری نیز میبینیم. آنتونی جلیوس محققی در اتحاد جماهیر شوروی سابق کتابی نوشته به نام طبقه جدید که به فارسی هم ترجمه شده است. او حتی در جامعه سوسیالیستی شوروی می گوید ما شاهد آن هستیم که جامعه سوسیالیستی شوروی که قرار بود طبقات را از بین ببرد خود طبقه حکومت کنندگان به تدریج به یک طبقه جدید سرمایهدار و بورژوا تبدیل شدند. سبک زندگیشان کاملاً متفاوت بود با مردم.
بنابراین، این اتفاق به صورت تدریجی و گام به گام رخ میدهد و نیازمند هوشیاری است. نیازمند این است که سیاستمداران ما به این موضوع توجه داشته باشند. به ویژه سیاستمدارانی که قدرت را به دست میگیرند بعد از مدتی تجربه کسب میکنند. این تجارب مدیریتی را بعدها به عنوان سرمایه شخصی خود میدانند و این را مبنایی برای سوداگری و کسب درآمد و حقوقهای نجومی و سوء استفادههای شخصی قرار میدهند.
انقلاب اسلامی ایران از این حیث، همچنان در صراط مستقیم اسلام و انسانیت قرار دارد. به همین خاطر در سطح رهبری نظام که مدیریت عالی نظام است این پاکدستی، زهد و ساده زیستی و دوری از اشرافیگری به صورت تمام عیار رؤیت میشود. اما در سطوح میانی مدیریت و حتی مدیریت رو به بالا متأسفانه شاهد بروز این پدیده هستیم که سطح زندگی مدیران این جامعه در حال تغییر است و از سطح زندگی طبقه متوسط جامعه فاصله گرفتهاند و طبق ادبیات امام خمینی(ره) و ادبیاتی که حتی در روانشناسی اجتماعی سیاسی ما میبینیم سیاستمداران و مدیرانی که در ناز و نعمت و اشرافیت زندگی میکنند نمیتوانند سیاستمداران مقبولی باشند طوری که آنها نمیتوانند درد و رنج مردم را احساس کنند. آنهایی که طعم تلخ ناداری و محرومیت را نچشیدهاند نمیتوانند حاکمان خوبی باشند.
بنابراین این نگرانیها در جامعه ما وجود دارد. البته به نظر من اسم این را فقط میَشود گفت نگرانی. یعنی بحمدالله ما هنوز به نقطه بحران نرسیدهایم و خود این بحثها و اطلاعرسانیهایی که در این دنیای مجازی رخ میدهد و مرتب این زندگی سیاستمداران و مدیران عالی در آکواریوم قرار میگیرد و همه میبینند و افشاگری و اطلاعرسانی صورت میگیرد، خود اینها جنبه بازدارندگی خواهد داشت و از گسترش اشرافیگری در بین مسئولین و مدیران دولتی جلوگیری خواهد کرد.
نکته دیگر در این موضوع بحث انتخابات است. در لحظات انتخابات است که این اتفاقات میافتد. اگر شما سکان کلان دستگاه اجرایی را به دست افرادی دادید که آن افراد به هر تقدیر در نظام ترجیحات و اولویتبندیشان این دغدغه وجود نداشته باشد، خود به خود آنها به نوبه خودشان این امانت کشورداری را به دست کسانی میسپارند که در استانداردهای سیاستمداران مطلوب و انقلابی که مردم ایران برای آن دست به انقلاب زده و نظام اشرافیت پهلوی را سرنگون کرد را ندارند و لذا مشکلات از اینجا شروع میشود. بنابراین نقطه عطف این اتفاقات انتخابات است و همه این مسائل از انتخابات شروع میشود که مردم، سیستم و نظام کلان اجرایی کشور را به دست افرادی بدهند که دغدغه انعطاف تدریجی و دغدغه زندگی کردن مطابق طبقه متوسط و رو به پایین جامعه را داشته باشند.
پایگاه بصیرت: جنابعالی در فرمایشاتتان اشاره کردید که این تغییرات به صورت قهری انجام میشود و انقلابیون هم شاید متوجه این تغییرات نباشند. لطفاً در خصوص این اتفاقات قهری و مشکلاتی که بعد از وقوعشان به وجود میآید و موجب فاصله گرفتن طبقه حاکمان از حکومت شوندگان میشود بیشتر توضیح دهید.
جواب استاد: سیاستمداران در نسل اول انقلاب در لایههای حفاظت اندکی زندگی میکردند ولی وقتی سیاستمداران ترور شدند. مثل واقعه هفت تیر و ترور شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح، هرنی و دیگران پیش آمد این خود به خود موجب شد که برای سیاستمداران محافظ گذاشتند. نقطه انحراف از همین جا شروع شد. خود این محافظتها موجب میشود که سیاستمداران تماس مستقیم با مردم نداشته باشند و در یک حبابی قرار میگیرند و این امری قهری و انتخابی دردناک است چون اگر محافظ نداشته باشند ترور می شوند و اگر محافظ داشته باشند از مردم فاصله میگیرند و به تدریج به یک نقطهای میرسند که برای خودشان یک توهماتی شکل میگیرد و دچار خود برتر بینی و به اصطلاح تافته جدا بافته بودن از مردم میشوند و برای خودشان امتیازهای خاصی قائل میشوند که این امتیازهای خاص روحی بعداً به جنبههای مالی هم تسری پیدا میکند و جایی میرسد که امروز صحبت از این است که گفته میشود برخی از وزرای ما درآمدهای هزاران میلیاردی دارند.
پایگاه بصیرت: شکل گرفتن این نوع رفتارها در طبقه حاکمه، چه تأثیری در مسیر انقلاب و اصول و اهداف آن و چه آسیببهایی روی افکار عمومی میگذارد؟
جواب استاد: چون سیاستمداران کسانی هستند که به نوعی مقدرات جامعه را در دست دارند، آنها میتوانند موجب انحراف در مسیر کلی انقلاب و همچنین موجب برانگیخته شدن مردم و از صحنه خارج شدن مردم شوند. گسترش این روحیه اشرافیگری در طبقه حاکمه دغدغه فداکاری و ایثارگری را در مردم میکشد و یا تضعیف میکند و به طور کلی جامعه (مردم و حکومت) از ریل حکومت ایدهآلی که ما در جهت رسیدن به آن مطابق تحول انقلابی سال ۱۳۵۷ هستیم خارج میشود و به بیراهه میرود.
پایگاه بصیرت: طبق فرمایشات ماههای اخیر حضرت آقا در خصوص ضرورت حفظ روحیه انقلابیگری در بین مسئولین و مردم برای رسیدن به اهداف انقلاب، به نظر میرسد این دغدغهمندی در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز احساس میشود. چگونه میتوان از ترویج و گسترش فرهنگ سرمایهداری و رفاهطلبی در بین مدیران و مسئولین نظام جلوگیری کرد؟
جواب استاد: نکته مهم در این زمینه بحث انتخابات است. یعنی مقاطع انتخابات مقاطع حساسی است و مردم باید سکان کشورداری را به دست هر کسی ندهند و نکته دوم آگاهی و بصیرت مردم است. یعنی مردم آگاه شوند که این افراد به هر تقدیر خارج از استاندارد انقلاب اسلامی و به نوعی نامحرمان هستند و به توصیه امام (ره)، انقلاب را به دست نامحرمان نسپارند و این نامحرمان ممکن است در اوایل انقلاب محرم بودهاند ولی امروز با توجه به این خوی اشرافی گری و پول و قدرت پرستی از مدار محرمیت نظام خارج شدهاند. امانت انقلاب را نباید به دست آنها بسپارند. بنابراین آگاهی مردم و اقدام به هنگام در مقاطع حساس انتخابات رمز بازگشت به مسیر اصیل اولیه است.
پایگاه بصیرت: ممنونم آقای دکتر بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آرزوی سلامتی و موفقیت برایتان داریم.
مصاحبه: اکبر کریمی
منبع: سایت بصیرت
عملیات والفجر ۸ در ساعت ۲۲:۱۰ در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ با رمز مبارک یا فاطمه الزهرا (س) از منطقه عمومی خسرو آباد تا راس البیشه آغاز شد، رزمندگان اسلام با عبور از اروند در منطقه فاو پیشروی کردند و بیش از یازده شبانه روز در گیری با ارتش بعث داشتند .
عملیات والفجر ۸ در شبه جزیره فاو به منظور کوتاه کردن دست رژیم متجاوز عراق از آبهای خلیج فارس توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اجرا در آمد.
بررسی اسناد دفاع مقدس نشان دهنده آن است که تسخیر منطقه استراتژیک و مهم شبه جزیره فاو، با لحاظ آموزه های حفاظتی و با تاکتیک ویژه عبور از رودخانه عریض و خروشان اروند هدفی بود که در طرح ریزی این عملیات دنبال می شد.
هماهنگی اطلاعاتی و بکارگیری دانش حفظ اسرار و بهره برداری از دانش نظامی مبتنی بر جهاد و دفاع در اسلام، قابلیت فرادستی به رزمندگان سپاه داده بود که پاتک های سنگین دشمن را طی ۷۰ روز دفع کنند. ارتش متجاوز عراق به علت پافشاری برای باز پس گیری فاو متحمل خسرات فراونی گردید به نحوی که ۲۱۰۵ نفر اسیر و ۱۵۰۰۰ کشته و مجروح برجای گذاشت. در نتیجه این عملیات ایران بر سواحل اروند، ساحل شمالی خور عبدا… و شبه جزیره فاو مسلط شد و راه ورود عراق به خلیج فارس مسدود گردید .
در این عملیات تاکتیک های جدید بکار گرفته شده از سوی رزمندگان اسلام ، از موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی خاصی برخوردار بود، به نحوی که عبور رزمندگان از رود اروند حیرت همه کارشناسان نظامی را بر انگیخت، و به لحاظ سیاسی نگرانی عمیقی را در حامیان رژیم عراق ایجاد کرد تا آنجا که همگان بیم داشتند با سقوط صدام معدوم ، فرایند جهانی شدن انقلاب اسلامی سیری گسترده پیدا کند، و بیش از همه رژیم غاصب اسرائیل را بکام نابودی بسپارد.
همزمان با فتح فاو، عملیات والفجر ۹ نیز در شرق چوارته عراق توسط رزمندگان دلیر اسلام صورت گرفت که منجر به آزاد سازی ارتفاعات مهم منطقه از جمله ارتفاعات کانا و تنگه سور گردید. این اقدام تاکتیکی مبتنی بر فریب دشمن صورت گرفت و نتایج قابل توجهی در پی داشت و این همزمانی علاوه بر اثبات اقتدار دفاعی رزمندگان اسلام ضربه روانی محکمی بر دشمن وارد کرد.
بازتاب پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات والفجر ۸ در رسانه های گروهی جهان به حدی بود که همگان ضمن اعتراف به توانایی نیرو های ایرانی، از ضعف توان نظامی و روانی ارتش عراق سخن می گفتند؛ برای نمونه نیوزویک گزارش داد:
“تصرف فاو توسط نیرو های سخت کوش بسیج و سپاه صورت گرفته و سربازانی به این کار دست زدند که اطلاعات پیچیده ای از رزم شبانه و تاکتیک های جنگ های آبی – خاکی داشتند – هفته گذشته نیرو های ایرانی حمله دومی را از کوه های کردستان عراق به طرف مرکز استان سلیمانیه آغاز کردند – ایران که از دره های باران زده و گل آلود یعنی جایی که عراق از کاربرد نیروی زمینی و عوامل برترش نمی تواند سود جوید و استفاده کند، به پیروزی دیگری دست یافت، این حملات بدان لحاظ ثابت می کند که ایران قادر است همزمان به چند حمله دست بزند و این برای عراق یک ضربه روانی به شمار می رود” .
اهمیت راهبردی عملیات والفجر 8
آنچه از بررسی این سطور به ذهن متبادر می شود موید این نظر است که توجه به نکات مهمی در سازمان رزم عملیات والفجر ۸ منجر به این پیروزی گردید و در راس آنها می توان به لحاظ جنبه های حفظ اسرار و دشمن شناسی و اتحاد و یکپارچگی و بهره گیری از خوی انقلابی گری که از شالودهای اساسی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) است،اشاره کرد. این مهم به قدری اهمیت داشت که فرصتی در اختیار فرماندهان قرار داد تا به طور همزمان دو عملیات محدود دیگر نیز در جزیره ام ارصاص و شلمچه با کمک ارتش و سپاه به اجرا در آید .
روشن است که نیت نیروهای عمل کننده نیز تاثیر گذار بود ، واقعیت آن است آنها برای خدا قدم برداشتند و خدای متعال نیز به آنها کمک کرد. این اصلی اساسی است که بر شالوده های معنوی و مبتنی بر احادیث و روایات اسلامی استوار است .
باری آنان که عملیات وافجر ۸ را آفریدند چه آنهایی که به فوز عظیم شهادت نائل آمدند و درس استقامت و پایداری و معامله با خدا برای جوانان ما به ودیعه گذاشتند و چه آنهای که ماندند و مبلغ اندیشه های دفاع مقدس شدند، اجری عظیم و مانا در نزد خدای متعال خواهند داشت.
واقعیت آن است که آموزه های دفاع مقدس مسیر مطلوب را برای جوانان ایران اسلامی باز کرد. در گرماگرم نبرد والفجر ۸ هنگامی که صدای انواع سلاح های مدرن نظام سلطه، یک دم رزمندگان را امان نمی داد، اما از اراده انقلابی و روحیه معنوی چیزی کم نشد و آنها ماندند و امام عظیم الشان فرمود ” اگر در کربلا بودند با امام حسین (ع) می ماندند” در این فضای معنوی عجیب نیست، اگر یک نوجوان بسیجی، بسیم چی ، در حالی که پیش بینی نموده اسیر دشمن شود، کد رمز بسیم خود را بخورد و به این آموزه حفاظتی توجه داشته باشد، چنانکه امام جعفر صادق (ع) فرمود: “اسرار شما خون است که در رگهای شما جاری است “
ما که امروز این اسناد را بررسی می کنیم ، باید توجه داشته باشیم، آنچه در اختیار داریم مهم و استراتژیک است، ما وظیفه حفظ دستاوردهای این انقلاب و حکومت اسلامی را به عهده داریم ، آنچه که از قیام عاشورا تا انقلاب اسلامی بوجود نیامد و در این عصر با عنایت الهی و هدایت امام خمینی (ره) و پشتوانه ملت فهیم ایران و خون شهدا به ثمر نشسته است. آیا آن را حفظ خواهیم کرد؟ و الزامات آن را بکار می گیریم، و راه شهدا را ادامه خواهیم داد؟ این ها سوالاتی است که برای رسیدن به جواب آنها باید آموزه های دفاع مقدس را بازخوانی کنیم./
منبع: سایت بصیرت
آخرین نظرات