موضوع: "عمومی"
خواهرم قدر بدان❗️
چادرت ارثیه زهرا بود❗️
یادگاری که سر زینب بود
و همه
پدر و هر دوبرادر
همه حساس به آن چادر خاکی بودند.??
???
تا علی ضربت خورد?
گفت زینب گل بابا?
علی و آل علی
به فدای تو و این چادر تو?
نگذاری که بیفتد به زمین??
???
تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر??
گفت خواهر
به همان لحظه مادر
که زمین خورد قسم
چادر از دست نده?
???
و گمانم که حسین
وسط معرکه کرب وبلا‼️?
یک نگاهش به سوی لشکر دشمن
و نگاهی دگرش سمت همین چادر زینب بوده????
هر نگاهی که به خواهر می کرد
چادرش را می دید???
فکر و ذکرش و خیالش
همه می شد راحت
???
به گمانم وسط آن گودال
نگران حرم و چادر زینب بوده???
همه خون ها به فدای تو و آن چادر تو?
زینبم تو حواست باشد.?
???
اینک اما امروز‼️‼️
خواهرم❗️
از همان روز نخست
سنبل غیرت ما چادر مشکین تو بود?
این همه خون جگر ها
این همه نیزه و سرها
همه رفتند که تو
بشوی چادری و زهرایی???
وارث چادر زینب نکند خون به دل مهدی زهرا بکنی….?
مدافعــــان_حجاب
:
خواهرم قدر بدان❗️
چادرت ارثیه زهرا بود❗️
یادگاری که سر زینب بود
و همه
پدر و هر دوبرادر
همه حساس به آن چادر خاکی بودند.??
???
تا علی ضربت خورد?
گفت زینب گل بابا?
علی و آل علی
به فدای تو و این چادر تو?
نگذاری که بیفتد به زمین??
???
تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر??
گفت خواهر
به همان لحظه مادر
که زمین خورد قسم
چادر از دست نده?
???
و گمانم که حسین
وسط معرکه کرب وبلا‼️?
یک نگاهش به سوی لشکر دشمن
و نگاهی دگرش سمت همین چادر زینب بوده????
هر نگاهی که به خواهر می کرد
چادرش را می دید???
فکر و ذکرش و خیالش
همه می شد راحت
???
به گمانم وسط آن گودال
نگران حرم و چادر زینب بوده???
همه خون ها به فدای تو و آن چادر تو?
زینبم تو حواست باشد.?
???
اینک اما امروز‼️‼️
خواهرم❗️
از همان روز نخست
سنبل غیرت ما چادر مشکین تو بود?
این همه خون جگر ها
این همه نیزه و سرها
همه رفتند که تو
بشوی چادری و زهرایی???
وارث چادر زینب نکند خون به دل مهدی زهرا بکنی….?
مدافعــــان_حجاب
میلادامام رضاعلیه السلام مبارکباد.
چگونه یک موضوع خوب برای مقاله انتخاب کنیم؟
برگزاری اولین کارگاه پژوهشی و مهارتی مقاله نویسی کانون نجمه خاتون
اولین کارگاه پژوهشی و مهارتی مقاله نویسی کانون نجمه خاتون باحضور استاد منظری وطلاب مدرسه علمیه حضرت آمنه-سلام الله علیها- در تاریخ 97/4/11 عصر در مدرسه علمیه حضرت آمنه-سلام الله علیها- به مدت دو ساعت برگزار شد.
دکتر سکینه منظری استاد حوزه و دانشگاه در ابتدا به مباحث مقدماتی، ساختار کلی مقاله نویسی اشاره کرد.
وی افزود: همواره یکی از مهم ترین گام های اساسی پیش روی علاقه مندان به فعالیت های پژوهشی، انتخاب درست موضوع است.
منظری گفت: لازم است پیش از هر اقدامی،موضوعی مورد نظر انتخاب شده به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرد.وی تأکید کرد اگر در انتخاب موضوع دقت نشود فاقد هرگونه اعتبار و ارزش علمی است .
استاد حوزه و دانشگاه انتخاب موضوع را با سه رویکرد تفسیری،کلامی ،فقهی و اصولی و مورد بحث و بررسی قرار داد.
استاد از جمله اهداف کارگاه را نگارش یک مقاله علمی-پژوهشی و درج آن در مجلات و نشریات پژوهشی برشمرد.
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه
بابی انت و امی یا اباعبدالله (ع)
السَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللَّه ?
سلام ??
صبحتون بخیر
حلول ماه شوال و عید سعید فطر بر شما عزیزان مبارک
چشمانم را برای چندمین بار می بندم و به اطراف نگاه میکنم، هیچ نشانی از محمد نیست. توانم را از دست دادم و گوشه ای نشستم. به آسمان خیره شدم . خدایا کمکم کن!…هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی در این مسیر قدم بردارم
با محمد در دانشگاه علوم پزشکی کشور انگلستان آشنا شدم. او ایرانی الاصل بود و مسلمان، و من ساکن انگلیس و مسیحی.
روزی که از من درخواست ازدواج کرد حس خوشایندی را تجربه کردم. محمد جوان مودب و باوقاری بود، اما از طرفی درخواست او مبنی بر این که برای ازدواج می بایست شرط شیعه شدن را بپذیرم مرا دچار تردید کرد. البته او گفت که نمی خواهد چشم و گوش بسته، دین اسلام را بپذیرم و تقاضا کرد که در خصوص مکتب اسلام و تشیع تحقیقی داشته باشم که خب من هم پذیرفتم. خیلی زود شروع به مطالعه کردم و هر جا به مشکلی بر می خوردم آن را با محمد در میان می گذاشتم و او با حوصله و متانت جوابم را می داد. مثلاً از او پرسیدم که شما می گویید شیعه دوازده امام دارد، اصلاً چرا امام، مگر پیامبر شما به عنوان آخرین پیامبر نبود؟ دیگر چه نیازی به امام بود؟محمد گفت:
-ببنید خانم ونوس، همان طوری که حضرت مسیح علیه السلام برای تبلیغ دین خودش، دوازده نفر به نام حواریون داشتند، پیامبر ما هم برای این که مردم بعد از ایشان، منحرف نشوند، دوازده امام و پیشوا برای مردم انتخاب کرد.
-این درست است، ولی چگونه می شود که امام دوازدهم این همه سال زنده باشند و عمر کنند؟
محمد نگاهی به من انداخت و گفت:-همان طور که می دانید امروزه در پزشکی ثابت شده، عمر انسان، با 70 یا 80 سال نیست، بلکه تمام اعضای بدن انسان، برای یک زندگی طولانی ساخته شده است و علت اصلی مرگ، اختلالاتی است که در اعضای بدن رخ می دهد.
در گذشته، بعضی از دانشمندان عقیده به وجود یک سیستم عمر طبیعی در موجودات زنده داشتند، مثلاً پاولوف عقیده داشت عمر طبیعی انسان صد سال است ولی بیکن، فیلسوف و دانشمند هموطن شما هزار سال برای عمر طبیعی انسان، معین کرده است. ولی این عقیده هم از طرف فیزیولوژیست های امروز در هم شکسته شد، و این که انسان یک عمر طبیعی ثابت داشته باشد، نیز باطل شده است. به نظر پروفسور اسمیس، استاد دانشگاه کلمبیا: همان گونه که سرانجام دیوار صوتی شکسته شده و وسایل نقلیه ای با سرعتی مافوق صوت به وجود آمد، یک روز دیوار سن انسانی نیز شکسته خواهد شد و از آن چه تا کنون دیده ایم فراتر خواهد رفت. از طرفی وقتی خداوند امری را بخواهد، کسی نمی تواند مانع آن شود.
-ببخشید آقای محمد! این سوال هم برایم پیش آمده که چطور می شود که یک بچه 5 ساله، امام بشود؟
-خب! مگر حضرت عیسی علیه السلام در گهواره سخن نگفت و به مقام پیامبری نرسید. در این مورد هم خداوند اراده کرد تا یک کودک پنج ساله امام شود. این ها همه قدرت نامحدود خدا را می رساند.
امام منصبی است الهی، هیچ فرقی نمی کند که این منصب به مردی چهل ساله برسد یا به کودکی پنج ساله، بلکه خود منصب امامت است که مهم است.
-آقا محمد! در مسأله امامت با این که هر دوارده امام علیه السلام ، جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و یک هدف داشتند ولی چرا روش ها این قدر متفاوت بوده؟
مثلاً این که امام علی علیه السلام ، اول، 25 سال سکوت کرده و بعد از به خلافت رسیدن، با سه جنگ پی در پی با مخالفین به مبارزه می پردازد. از طرفی امام دوم، حسن بن علی علیه السلام با دشمنانش صلح می کند و امام سوم شیعیان حسین بن علی علیه السلام با دشمن مبارزه می کند. بعد پسرامام حسین علیه السلام به عبادت و دعا رو می آورد و امام پنجم و ششم به مسائل علمی و کسب دانش، اهمیت بیشتری می دادندتا امام دوازدهم که می گویند غایب هستند.
-شما واقعاً ذهن آماده ای دارید و سوال خوبی به ذهنتان رسیده. ببینید خانم ونوس! امامان ما هر کدامشان در زمان خاص زندگی می کردند، شما اگر بیایی و زمان هر امامی را درست بررسی کنید و مسائل و حوادث آن زمان را مورد نقد قرار دهید، خواهید دید
جواب ها را که می شنیدم وجد و شادی خاصی در خودم احساس می کردم و به محمد غبطه می خوردم که چه امامان خوبی دارد و چه قدر خوب این بزرگواران را می شناسد. حتی حاضر است برای آن ها هر کاری را انجام بدهد. محمد خیلی راحت می توانست در انگلیس دنبال خوش گذرانی برود، اما و اصلاً اهل این برنامه ها نبود و خیلی مقید به برنامه های مذهبی خودش بود و این پایبند بودن او از چیزهایی بود که مرا بیشتر شیفته اسلام می کرد. در واقع رفتار خوب محمد مرا مسلمان و شیعه نمود…
پس از مسلمان شدنم، باز هم پیرامون مباحث اسلامی کتاب می خواندم و تحقیق می کردم، به خصوص در مورد امام مهدی علیه السلام .در همان زمان که تحقیق می کردم، مسأله طول عمر ایشان هنوز برای من حل نشده بود و در این مورد با این که محمد توضیحات خوبی داده بود به یقین نرسیده بودم.
حالا که خداوند سفر خانه اش را قسمتمان کرده بود حال خوشی داشتم. با لباسی که خدایی بود و اصلاً بوی دنیا نداشت، احساس می کردم به خودم، به آسمان، به فرشته ها و حتی به خدا نزدیک شده ام. در همین افکار بودم که آقایی با لباس سفید احرام در مقابلم ایستاد، توجهی نکردم، او با زبان انگلیسی گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بدهید که الان وقت می گذرد. بدون این که چیزی بپرسم، بی اختیار، دنبال ایشان راه افتادم، اصلاً فراموش کرده بودم که گم شده ام؛ اشتیاقم برای انجام اعمال حج بیشتر شده بود؛ آرامش، تمام وجودم را فرا گرفته بود. اعتماد عجیبی به آن آقا کرده بودم، بوی عطر عجیبی به مشام می خورد که به آن فضا معنویت خاصی بخشیده بود. در آن شلوغی هیچ کس مزاحم من نشد و به راحتی توانستم رمی جمرات را انجام دهم. بعد از اعمال آن آقا به سمتی رفت دنبالش رفتم تا این که خیمه خودمان را دیدم، تازه بیاد آوردم که گم شده بودم، خیلی خوشحال شدم به زبان انگلیسی تشکر کردم و گفتم: شما مرا نجات دادید واقعاً نمی دانم چگونه از شما تشکر کنم، با بیانی فصیح و آرام گفت: نیازی به تشکر نیست وظیفه ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم. در طول عمر ما شک نکن و سلام مرا هم به دکتر برسان. وقتی به خودم آمدم دیدم روی زمین نشسته ام و بی اختیار اشک می ریزم.
محمد سراسیمه از راه رسید.
-نرگس معلوم هست کجایی؟ می دانی چه قدر دنبالت گشتم! حالا چرا گریه می کنی؟
-محمد من گمشدم، یک آقایی هم مرا به خیمه رساند که چهره نورانی و با معنویتی داشت، یک خال هم روی گونه راستش بود و خیلی بزرگوارانه صحبت می کرد.
محمد با آشفتگی گفت.
-معلوم هست چه می گویی؟
-بله، آن آقا فرمود دیگر در طول عمر ما شک نکن به شما هم سلام رساند…
***
محمد دیگر در حال خودش نبود، همان جا روی زمین نشست و این دانه های اشکش بود که غم فراقش را نمایان می کرد …
باسمه تعالی
“جشن بزرگ نیمه شعبان”
به مناسبت نیمه شعبان سالروز ولادت حضرت مهدی(ع) و گرامی داشت هفته معلم ویژه برنامه ای در مدرسه علمیه حضرت آمنه(س) برگزار شد.
صفایی استاد حوزه ضمن تبریک اعیاد شعبا نیه گفت: شان نزول آیه پنج سوره قصص (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و…) مربوط به زمانی است که فرعون ادعای خدایی و علو بر دیگران می کرد ومردم را به استضعاف می کشید و راه کسب علم و معرفت را بر آنها می بست .
استاد اخلاق باتوجه به آیه شریفه گفت: اراده خدا به این تعلق گرفته تا کسانی که مورد ظلم وستم واقع شدند نعمت برزگ خود را بر آنها ارزانی داشته و آنها را وارثان زمین قرار دهد ومستکبران را به سزای اعمال خود برساند هر چند زمان طولانی جولان دهند و این وعده عام است وشامل همه ادوار و مکان ها می شود . واین امید است برای تمام جهان هستی و زمانی محقق می شود که حضرت حجت .ع. ظهور کنند.
وی گفت : از دیگر وعده ها ایجاد مدینه فاضله و اجرای تمامی دستورات الهی است و در هیچ زمانی حتی در زمان حضرت رسول .ص. و ائمه طاهرین .ع. محقق نشد.
صفایی در پایان گفت: وعده های الهی تحقق می یابد و همه از مسلمان و غیر مسلمان منتظر منجی و مصلح هستند وظیفه ما نیز فراهم کردن زمینه برای ظهور است که با صرف ادعا حاصل نمی شود بلکه نیازمند دعا همراه با عمل صالح است.
از دیگر برنامه ها ؛ پذیرایی، اجرای سرود ، روایتگری وبرگزاری نماز جماعت بود.
در پایان نمایشگاه راه سعادت و شقاوت در مدرسه افتتاح شد.
سلام صبح
نفسش حق است
به هر بهانه بیدارت میکند
که روز تازه را شروع کنی
به نوری, عطر چای و صبحانه ای
صدای گنجشکی
هر چه هست زندگیست و زیبا
سلام صبحتون بخیر
وجودتون سلامت
ولادت امام محمد تقی(ع)جواد الائمه نهمین ستاره آسمان امامت و ولایت مظهر جود و سخاوت را برتمام شیعیان جهان تبریک وتهنیت باد???
حلول ماه پربرکت رجب برعاشقان ودلدادگان مبارکباد.
طلبه و فرصت مجازی
روز دوشنبه تاریخ 15/12/96 نشست تخصصی ” طلبه و فضای مجازی ” با حضور عطیه کشتکاران کارشناس اداره آموزشی و فرهنگ فضای مجازی مرکز فناوری اطلاعات مرکز مدیریت در سالن اجتماعات مدرسه علمیه حضرت آمنه (س) برگزار گردید.
وی درابتدا به راهکار کاهش آسیب های فضای مجازی توضیحات لازم را ارائه کرد و گریز از فضای مجازی ، تعدیل استفاده از فضای مجازی و حضور فرصت محور را از جمله راهکار ها بر شمرد.
در ادامه خاطر نشان کرد : رسانه گریزی ، غلبه نگاه آسیب شناسانه و راهکارهای سلبی و فیلترینگ به عنوان گریز از فضای مجازی مورد بحث و گفتگو می باشد.
کشتکاران بر حضور فعال در فضای مجازی و نگاه فرصت محورطلاب تأکیدکرد.
پرسش و پاسخ طلاب پایان بخش این نشست تخصصی بود.
السلام علی الصدیقه الشهیده
آزموده ای که پیش از خلقت خدا او را آزمود.
به مناسبت شهادت جانسوز حضرت زهرا-س- مراسم سوگواری در مدرسه علمیه حضرت آمنه-س- برگزارشد.
مجتهده گلگیری در این برنامه گفت : سخن از بانوی دو عالم بسیار است اما آن چه در میان طلاب هدف و دغدغه سخن است رساندن پیام حضرت زهرا-س- به حوزویان است و این که موسس حوزه خواهران خود حضرت فاطمه-س- می باشند.
وی گفت: در میان عامه سخن از فضائل حضرت-س- است و این که بانوی بزرگوار ساعات طولانی هم چون پدر به نماز ایستاده به حدی که پاهای مبارکشان ورم می کرد. ویا در عظمت مادر سادات همین بس که امیرالمومنین-ع- که کاتب وحی بودند کاتب سخنان ایشان هم بودند.
ایشان افزودند: در روایت است خدا به پیامبر-ص- فرمود: یا احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم واگرعلی-ع- نبود تو را و اگر فاطمه-س- نبود تو و علی-ع- را خلق نمی کردم، و این روایت حاکی از این است حضرت علی-ع- و حضرت زهرا-س- ادامه دهنده راه حضرت رسول-ص- بودند.
وی درادامه عنوان کرد: حضرت زهرا-س- اشرف همه انبیاء هستند و در دوران کوتاه عمر خود مصائب و آزارهای بسیاری در مکه و مدینه از سوی کفار و منافقین متحمل شدند.
استاد حوزه گفت: در زیارت حضرت-س- آمده (یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک)حضرت-س- قبل از خلقت مبارکشان آزموده شدند و(فوجدک لما امتحنک صابره) وزیارت به معنای ملاقات است لذا میگویی(و زعمنا انا لک اولیاء و مصدقون) و تصدیق جایی است که تصور وشناختی و لو اجمالا وجود داشته باشد پس باید ابعاد گوناگون زندگی ایشان مورد بررسی قرار گیرد.
گلگیری با ترجمه فرازهایی از زیارت حضرت فاطمه-س- صحبت های خود را به پایان رساند.
از دیگر برنامه های این روز اقامه نماز جماعت، اجرای نماهنگ با مضمون شهادت بانوی دو عالم توسط جمعی از طلاب وپذیرایی بود.
باسمه تعالی
قابل توجه طلاب ورودی جدید
برگزاری برنامه طلیعه حضور ویژه طلاب ورودی جدید
پنج شنبه 20/07/96
از ساعت 7:30 الی 17:00عصر
حضور کلیه طلاب پایه اول الزامی است .
لازم به ذکر است فردا ساعت 7:00صبح سرویس جهت اعزام به محل برگزاری در مدرسه مهیا می باشد.
با تشکر
دومین کارگاه نشریه نگاری کادر وبرخی طلاب با حضور استاد هادی منش در مدرسه آمنه(سلام الله علیها) در تاریخ96/7/12 برگزارشد.
وی در مورد اساسنامه نشریه که شامل اهداف، سیاست ها و ارکان می شود، به صورت مبسوط توضیحات لازم را ارائه کرد.
ایشان در ادامه ضمن بیان ویژگی های یک سردبیر موفق برای نشریّه بیان کرد که جهت هر شماره نشریه نیاز به تعدادی مقاله، شعر،متن ادبی،مصاحبه،سرگرمی و…وجود دارد که سردبیر لازم است مدیریت چینش مطالب را با تدبیر ایفا نماید.
وی در انتها ویژگی نویسنده خوب را کسی دانست که راحت می نویسد.بر این اساس هادی منش برای جولان فکری شرکت کنندگان در کارگاه تمرین عملی خاصی را با تکنیک نویسندگی کارگاه را به پایان رساند.
بسیاری از افراد فعال و پرکار، خود را فردی تنبل می پندارند؛ دلیل این موضوع اینجاست که ترجیح می دهند وقت آزادشان را به استراحت بگذرانند.
بخش خانواده ایرانی تبیان
نکات بسیاری در خصوص افزایش بهره وری می خوانیم، از اپلیکیشن های مختلف استفاده می کنیم و به خود قول می دهیم که تغییر کنیم، اما این تغییر، هیچگاه از راه نمی رسد. برای شما پیشنهاداتی داریم تا بتوانید بالاخره به تنبلی خود غلبه کرده و تغییر لازم را با تمام وجود، احساس کنید.
بسیاری از افراد فعال و پرکار، خود را فردی تنبل می پندارند؛ دلیل این موضوع اینجاست که ترجیح می دهند وقت آزادشان را به استراحت بگذرانند. پس پیش از اینکه بخواهید خود را فردی تنبل تلقی کنید، بهتر است نگاهی به مسئله ی اصلی بیاندازید.
یک روانشناس است که در این خصوص، نظر جالبی دارد. وی معتقد است ما اصولا ترجیح می دهیم از لغت «تنبل» برای وصف خود استفاده نکنیم و یا دست کم، برای بکار بردن این کلمه در خصوص شخصیتمان اجتناب می کنیم. گاهی شخصیت ما از کمبود نظم یا انگیزه رنج می برد و اشتباه گرفتن این مشکلات با تنبلی، صرفا حل کردن موضوع را سخت تر خواهد کرد. در ادامه با ما همراه باشید.
بهترین راه برای مقابله با تنبلی، این است که برای خود برنامه ریزی داشته باشیم؛ ساعت به ساعت و روز به روز را بنویسیم و طبق آن جلو برویم. زمانی که توانستیم برای یک هفته برنامه ریزی کنیم، وقتش رسیده تا این مراحل را مورد توجه قرار دهیم:
اگر برنامه شما پر شده و همه کارهایتان را نیز سر وقت به سرانجام می رسانید اما همچنان احساس تنبلی در شما موج می زند، مشکل اینجاست که در واقع به خودتان زیادی سخت گرفته اید
ایجاد نظم در خود
برنامه شما پر است اما به اندازه ی کافی و در زمان معین، نمی توانید کارهایتان را به سرانجام برسانید. در این بخش در می یابید که با مشکل بی نظمی رو به رو هستید. احتمالا با حذف عواملی که موجب حواس پرتی می شوند، کارتان بهتر خواهد شد اما بهبود اراده خود را نیز از یاد نبرید.
دوری از انتظارات واهی
اگر برنامه شما پر شده و همه کارهایتان را نیز سر وقت به سرانجام می رسانید اما همچنان احساس تنبلی در شما موج می زند، مشکل اینجاست که در واقع به خودتان زیادی سخت گرفته اید.
انگیزه
اگر برنامه هفتگی تان تقریبا خالی مانده و بیشتر وقت تان به خوابیدن و البته فعالیت های اوقات فراغت می گذرد، با مشکل کمبود انگیزه مواجه شده اید. گاهی انگیزه به این دلیل از دست می رود که نمی دانیم باید با زندگی خود چه کنیم و یا با افسردگی مواجه هستیم. اما در نهایت می توان با بهره گیری از علاقه مندی ها، انگیزه را نیز ایجاد کرد. (در ادامه به این بخش نیز خواهیم پرداخت.)
بسته به نوع مسئله، نحوه مقابله با تنبلی نیز متفاوت است. برای بررسی نقاط ضعف خود وقت بگذارید و راهی را بیابید که از طریق آن، بتوانید کارهایتان را به شکلی منظم و دقیق تر انجام دهید.
یاد بگیرید برای شغل تان ارزش قائل شوید
کار و شغل ما می تواند با ارزش و لذت بخش باشد. ارزش قائل شدن برای کارمان، امریست که نیاز به تمرین و زمان دارد و این را بدانید که نوع تفکر شما در خصوص شغلتان، تاثیر زیادی در به سرانجام رساندن وظایفتان خواهد داشت.
اگر شما همکارانی دارید که حالشان از کار فعلی خود به هم می خورد و صرفا در مورد آن بدگویی می کنند، بهتر است از آنها دوری کنید زیرا پس از مدتی، گرایش و نوع تفکر شما نیز منفی خواهد شد. داشتن ضمیر ناخودآگاهی که صرفا از بد بودن شرایط شنیده، نمی تواند به شما در راستای بهبود شرایط شغلی و بهره وری تان کمکی رساند.
*اگر تا به حال هم در چنین شرایطی قرار داشته اید، از این ترفند ها برای ترمیم نوع تفکر خود استفاده کنید:
لیستی از مزایای کار خود بنویسید
همیشه مزایا و نکات مثبتی پیدا می شود، اگر نه، چرا باید گروهی از افراد در آن شرکت مشغول به کار باشند؟
زمانی که از کارتان لذت می بردید را به خاطر آورید
قطعا لحظاتی در کارتان وجود داشته که از انجام دادنش لذت برده و به خود بالیده اید. آن لحظه ها را به یاد آورده، برای خود یا دیگری توصیفشان کنید. توصیف کردن آنها برای دیگران، کمک می کند تا در آینده نیز آنها را راحت تر به یاد آورید. از سوی دیگر به یاد آوردن لحظه های ناب در کار، باعث می شود بتوانید جوابی قانع کننده تر برای سوالی نظیر «با زندگی ام چه کنم؟» داشته باشید.
معنای کار را در ذهن خود تغییر دهید
وقتی در حال انجام وظایف تان هستید، احساس بیچارگی به شما دست می دهد؟ پس افکار خود را به جهت مخالف برانید؛ به خود یادآور شوید که شغل شما ارزش انجام دادن دارد. از روی قصد لبخند بزنید و اجازه دهید تجربیات شغلی همراه با لحظاتی شیرین در ذهنتان نقش ببندند.
عادت های خود را تغییر دهید
از سر کار به خانه رسیده اید، کلید ها را روی میز پرتاب می کنید و سپس بر روی کاناپه لم داده و مشغول تماشای تلویزیون می شوید. اینجاست که باید بگوییم به طور کلی عصر بدی را شروع کرده و در نهایت نیز هیچ استفاده ای از وقت خود نخواهید برد. برای ایجاد تغییر در این چرخه، بعضی موارد را بازبینی کنید.
اگر پس از رسیدن به خانه به سراغ کاناپه می روید، تلویزیون را از برق بکشید. اگر وقتتان در فیسبوک هدر می رود، اپلیکیشنش را از اسمارت فون خود حذف کنید. در ابتدا، انجام چنین کارهایی بسیار سخت هستند اما در نهایت منجر به یافتن سرگرمی بهتر و مفید تر خواهند شد.
برای یافتن سرگرمی های جدید، یک زنجیره رفتاری ایجاد کنید
جاده ی بی علاقگی، با آرزوهای رنگارنگ سنگفرش شده است. همه در مقطعی گفته اند که می خواهند به فردا، به عنوان روزی پربار تر بنگرند، اما صبح که از خواب بیدار شده اند، همان عادت های قدیی را تکرار کرده و بی انگیزگی که دیروز صبح داشتند، باز هم در وجودشان موج زده است.
اگر برنامه هفتگی تان تقریبا خالی مانده و بیشتر وقت تان به خوابیدن و البته فعالیت های اوقات فراغت می گذرد، با مشکل کمبود انگیزه مواجه شده اید
بهترین راه برای ایجاد تغییر این است که به خود، وظایف جدید و «مشخص» محول کنیم نه به طور کلی بگوییم فردا روز بهتری خواهد بود. تغییرات کوچک، بسیار عملی تر از آرزوهای بلند پروازانه در خصوص بالا بردن راندمان کاری هستند. ایجاد تغییرات کوچک باعث می شود تا به طور کلی و در نهایت و در طول زمان، با بهبود های بسیاری رو به رو شویم.
بی حال و تنبل بود صرفا یک عادت است؛ با ترک عادت های قدیمی و گام برداشتن به سوی عادت های جدید، به فعال تر بودن نیز عادت می کنیم و به راحتی می توانیم شخصی پر بارتر برای زندگی خود باشیم. حتی اگر در مقطعی از زندگی خود هستید که نمی دانید چه می خواهید و چه باید بکنید، پیدایش عادات جدید می تواند به شما کمک کند تا دست کم انگیزه ی کافی برای یافتن فعالیت های جدید را به دست آورید.
پایدار باشید و پیشرفت خود را تحت نظر بگیرید
زمانی که موفق شدید زندگی و کارهای خود را طبق برنامه ریزی جلو ببرید، نگذارید دوباره عادت تنبلی به سراغ شما آید. تنبلی به هر شکلی، تلاش می کند تا از شکاف های موجود در اراده ی ما سوءاستفاده کند. اگر شکست خوردید، دوباره تلاش کنید؛ همانگونه که گفتیم، تنبلی صرفا یک عادت است که می توان ترکش کرد، نه یک ویژگی شخصیتی.
از سوی دیگر داشتن لیستی از کارهای انجام شده، بسیار مفید واقع می گردد. با داشتن چنین لیستی، به خود ثابت نموده اید که می توانید عادت تنبلی را کنار گذاشته یا دست کم آن را تا حد بسیاری بهبود ببخشید؛ انگیزه ها نیز افزایش پیدا کرده و باعث می شوند تا همواره برای انجام کارهای جدید، اشتیاق وجود داشته باشد. زمانی که همواره برای انجام دادن فعالیت های جدید، اشتیاق را در خود حس کردید، آن زمان است که می توانید بگویید تنبلی، از وجودتان رخت بربسته است.
منبع: دیجیاتو
یکی از موضوعاتی که همه ی انسان ها از فقیر تا غنی، زیبا و زشت، سیاه و سفید و همه و همه را دیر یا زود در چنگال های خود قرار می دهد مرگ و مردن است… همه ی آدم ها بالاخره روزی می میرند و کسی تا به حال نبوده و نخواهد بود که مدن شامل حالش نشود … به قول معروف دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد …. یکی در اوج جوانی، دیگری در اوج پیری و فرسودگی …
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
مرگ از جمله سنت های تغییرناپذیر الهی است و هر جانداری روزی می میرد: «کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ (آل عمران/ 185) و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ (الرحمن/ 26)
خیلی اوقات دیده ایم که فردی پیر و فرتوت و فرسوده همچون یک تکه گوشت در گوشه ای از بیمارستان خوابیده و زنده است اما جوانی رعنا و سالم را ناگهان می شنویم که از دنیا رفته است؛ دردناک است اما واقعیت دارد … به واقع این مرگ چیست؛ نعمت است یا بلا؟ برای بررسی بیشتر از منابع دینی چون آیات و روایات بهره مند می شویم…
در سوره الرحمن سخن از نعمت هایی که از جانب خداوند بر بندگان رسیده فراوان آمده است. در حقیقت باید این نکته را مد نظر داشت که هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.
وقتی با این رویکرد و نگاه به خلقت ها و هر آنچه که خداوند آفریده است در آیه 26 سوره الرحمن “کلُ مَنْ عَلَیهْا فَان” مشاهده می کنیم که در بحث از نعمت های الهی، فنای انسان ها را ذکر می کند. در تفسیر نمونه چند احتمال ذکر شده است که بنابر تمام آنها می توان مرگ و فنا را در زمره نعمت های الهی قرار داد:
ممکن است نعمت بودن موضوع فنا و مرگ از این نظر باشد که این فنا به معناى فناى مطلق نیست، بلکه دریچهاى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.
دنیا با تمام نعمت هایش زندانى است براى مؤمن، و خروج از این دنیا آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.
و یا از این نظر که ذکر نعمت هاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنی ها و نوشیدنی ها و لؤلؤ و مرجان و مرکب هاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مىکند که این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که این تذکر خود نعمتى است بزرگ".(مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 125)
دنیا با تمام نعمت هایش زندانى است براى مؤمن، و خروج از این دنیا آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است
بنابر هر یک از این احتمالات مذکور، مرگ جزو نعمت های الهی قرار می گیرد و مشخص می شود که مرگ در یک نگاه کلی و با لحاظ کردن تمام موارد، چیزی جز نعمت نیست و دیگر نمی توان آن را از سیاق این سوره خارج دانست.
نکته ی دیگر یکه در باب مرگ مطرح می شود، بحث چگونه مردن و کیفیت مردن است که سخن در باره آن فراوان است و در این مجال تنها به نمونه ای از این کیفیت می پردازیم.
وقتی عزراییل خود را می آراید
روزی عزراییل نزد ابراهیم (علیه السلام) آمد تا جان او را قبض کند. ابراهیم (علیه السلام) مرگ را دوست نداشت.
عزراییل متوجه ی خدا شد و عرض کرد: ابراهیم (علیه السلام) مرگ را ناخوش دارد. خداوند به عزراییل وحی کرد: ابراهیم(علیه السلام) را آزاد بگذار، چرا که او دوست دارد زنده باشد و مرا عبادت کند.
مدت ها از این ماجرا گذشت تا روزی ابراهیم (علیه السلام) پیرمرد بسیار فرتوتی را دید که آنچه می خورد، نیروی هضم ندارد و آن غذا از دهان او بیرون می آید. دیدن این منظره سخت و رنج آور، موجب شد که ابراهیم (علیه السلام) ادامه زندگی را تلخ بداند و به مرگ علاقمند شود. در همین وقت به خانه ی خود بازگشت ناگاه یک شخص بسیار نورانی را که تا آن روز چنان شخص زیبایی را ندیده بود مشاهده کرد و پرسید: تو کیستی. او گفت: من فرشته ی مرگ هستم. ابراهیم (علیه السلام) گفت: چه کسی است که از نزدیک شدن به تو و دیدار تو بی علاقه باشد، با اینکه دارای چنین جمال دل آرایی هستی. عزراییل گفت: ای خلیل خدا، هرگاه خداوند خیر و صلاح کسی را بخواهد، مرا با این صورت نزد او میفرستد و اگر شر و بدی او را بخواهد، مرا در چهره ی دیگر نزد او می فرستد. آنگاه روح ابراهیم (علیه السلام) را قبض کرد. به این ترتیب ابراهیم در سن 175 سالگی با کمال دل خوشی و شادابی به سرای آخرت شتافت. (به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان)
منابع:عزراییل برای قبض روح چه کسی خود را آراست؟؛ باشگاه خبرنگاران جوان، 1395/09/24
چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟؛ سایت اسلام کوئیست، 1391/02/28
در جامعه کنونی نیز برخی با بهانه ی کسب آرامش دست به ارائه ی برنامه های معنوی انحرافی و یا ریاضتی می زنند، اما آنچه ما مدعی آن هستیم این است که چون خدای متعال سازنده بشر و خالق اوست، بنابراین کسی بهتر از او نمی داند که چه چیز موجبات آرامش آدمی را فراهم می کند. بنابراین در این نوشتار سعی می کنیم به نکاتی در این باره بپردازیم.
هدایت الله قدمی- کارشناس ارشد دین شناسی/ بخش قرآن تبیان
از جمله دغدغه های بشر از گذشته تاکنون، رسیدن به آرامش بوده که برای آن نیز تلاش های بسیاری کرده و راه های مختلفی طی نموده است. در این مسیر برخی رسیدن به آرامش را در به قدرت رسیدن و زیباترین شدن و یا ثروتمند شدن می دانند.
ولی از آنجا که طبع آدمی حریص آفریده شده «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا [معارج/19] هر آینه آدمی را حریص و ناشکیبا آفریده اند» در هیچ یک از موارد مذکور به آن آرامش مطلوب نمی رسند.
در جامعه کنونی نیز برخی با بهانه ی کسب آرامش دست به ارائه ی برنامه های معنوی انحرافی و یا ریاضتی می زنند، اما آنچه ما مدعی آن هستیم این است که چون خدای متعال سازنده بشر و خالق اوست، بنابراین کسی بهتر از او نمی داند که چه چیز موجبات آرامش آدمی را فراهم می کند. بنابراین در این نوشتار سعی می کنیم به نکاتی در این باره بپردازیم:
تا فرصت استفاده از امکانات مالی ، جانی و زمانی خود را داریم، به فکر استفاده از آن نیستیم؛ در حالیکه شاید بسیاری از انسان ها حسرت داشتن یک ثانیه از زندگی ما را داشته باشند.
بعنوان مثال در احوالات مردگان می خوانیم: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیْما تَرَکْتُ [مؤمنون آیه 99 و 100] پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه کوتاهى نمودم و ترک گفتم عمل صالحى انجام دهم»
تجربه ی دیروز چراغی برای فردا
از جمله مواردی که موجب سلب آرامش آدمی می شود، مواجهه با شکست در زندگی است. که معمولا اگر انسان از تجربیات گذشته خود و دیگران در این باب استفاده کند، درصد شکست او کمتر خواهد شد.
در کلامی، امام صادق علیه السلام ایشان استفاده از تجربه را از خصوصیات مومن می شمارد و می فرماید: «انسان مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.» [ الحدیث، ج 2 ، ص 7]
یعنی شخص مومن با در نظر گرفتن تجربه ی قبلی خود، مجددا در همان موضوع راه اشتباه قبلی را در پیش نمی گیرد.
و در کلامی از مولا علی علیه السلام خطاب به فرزندش استفاده از تجربیات گذشتگان را این چنین بیان می فرماید: «پسرم، اگرچه من به اندازه همه کسانی که پیش از من می زیسته اند عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آنها از اول تا آخر بوده ام. پس من قسمت زلال و مصفّای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم،»[ نهج البلاغه: نامه 31]
خلاصه آنکه استفاده از تجربیات دیگران و عمر گذشته ی خودمان، نقش مهمی در انتخاب راه صحیح خواهد داشت.
استفاده از فرصت ها (این قافله ی عمر عجب می گذرد)
جمله ی معروفی است که می گوید تا ماهی در آب است قدر آب را نمی داند. حالِ بسیاری از ما انسان ها نیز همینگونه است. تا فرصت استفاده از امکانات مالی ، جانی و زمانی خود را داریم، به فکر استفاده از آن نیستیم؛ در حالیکه شاید بسیاری از انسان ها حسرت داشتن یک ثانیه از زندگی ما را داشته باشند.
بعنوان مثال در احوالات مردگان می خوانیم: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیْما تَرَکْتُ [مؤمنون آیه 99 و 100] پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه کوتاهى نمودم و ترک گفتم عمل صالحى انجام دهم»
پس انسان باید به این نکته توجه داشته باشد که روزگار جوانی و فرصت ها همیشه باقی نمی مانند؛ بلکه هر لحظه ممکن است زمان آن ها پایان یابد. پس چه بهتر که انسان ان را غنیمت شمارد.
برای رهایی از این غفلت انسان می توان خود را به جای کسانی بگذارد که حسرت داشتن یک لحظه و یا فرصت را دارند، مسلما چنین تاملی می تواند نقش مهمی در بیدار کردن نفس انسانی داشته باشد.
پیامبر صلى الله علیه و آله در اهمیت استفاده از فرصت ها می فرماید: «اغتنموا الفرص فانّها تمرّ مرّ السحاب[مستدرك الوسائل باب استحباب انتهارفرص الخیر ح 13731] فرصتهاى الهى را غنیمت بدانید كه مانند ابر زودگذر است و رد مىشود.»
ج: راز شکوفایی ( امیدواری)
در کلامی آمده که اگر خواستید بر جامعه ای تسلط پیدا کنید، اول امید را از آنان بگیرید. از بین رفتن امید در وجود انسان،موجب می شود که به هر حالت و وضعی راضی باشد و به راحتی از این طریق می توان بر او تسلط پیدا کرد و او نیز دیگر تلاشی در تغییر و ضعیت خود نخواهد داد.
شاید به همین دلیل است که مولا علی علیه السلام ناامیدی را بزرگترین بلا معرفی نموده است. [غرر الحکم، ح 2860]
البته ناامیدی مراتبی دارد، که ناامیدی از خود و خدای خود، می تواند از سایر مراتب آن سخت تر و نگران کننده تر باشد.
در قرآن کریم نیز علت اینکه چرا انسان باید به خدا توکل کند، نیز آمده: « وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ [انعام/17] اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود، و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است زیرا او است که بر همه چیز توانا است»
علت اصلی ناامیدی در، غفلت از توانایی ذاتی خود و همچنین نشناختن صفات حقه ی الهی است. مسلما شخصی که از توانایی های خود غافل است، مانند شخصی خواهد بود که بخواهد در دل شب بدون داشتن روشنایی حرکت کند، که این موجب ترس و وحشت او را فراهم می کند. بنابراین لازم است انسان در قدم اول به شناخت توانایی های ذاتی که خداوند به او داده، رو بیاورد.
در آیات شریفه ی قرآن نیز به این نکته اشاره شده که پیشرفت هر انسانی در گروی تلاش و سعی او خواهد بود: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى [نجم/۳۹] و اینكه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست». که مسلما وقتی امیدی در کار نباشد، سعی و تلاشی نیز در کار نخواهد بود.
د: توکل
اگرچه انسان با استفاده از تجربیات و فرصت های زندگی ،شناخت توانایی های خود و زنده نگه داشتن روحیه ی امید، گام موثری را در پیمودن مسیر برداشته است، اما تا توکل به خدا در این مسیر با او همراه نشود، نمی توان امید به آرامش حقیقی داشت، چرا که در فرداهای زندگی نکات مبهم و تاریک بسیاری است و ترس از آن می تواند در حفظ آرامش، تزلزل ایجاد کند. البته توکل به این معناست که انسان با تکیه بر عواملی که گفته شد به همراه تلاش و توانایی خود، نتیجه ی کار را به خدای خود بسپارد و از او در طلب آنچه به خیر و صلاح اوست، امیدوار باشد، نه اینکه خود را کاملا کنار کشیده و هیچ عملی نداشته و بگوید من توکل کرده ام.
در قرآن کریم نیز علت اینکه چرا انسان باید به خدا توکل کند، نیز آمده: « وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ [انعام/17] اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود، و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است زیرا او است که بر همه چیز توانا است»
یکی از چیزهایی که بین خانم ها که البته آقایون هم در این دوره به آن کم اهمیت نیستند و هزینه های زیادی را صرف آن می کنند و برایشان جایگاه ویژه ای دارد موضوع لباس است … تا به میهمانی دعوت می شوند و بوی مراسم خاصی می آید اولین چیزی که در ذهن خانم های عزیز نقش می بندد این است که “حالا چی بپوشم؟”
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
وقتی موضوع لباس پوشیدن و اهمیت آن را با افراد مختلف به نقد و بررسی می گذاریم می بینیم که یکی از فاکتورهایی که برای اهمیت لباس قریب به اتفاق اذعان دارند این است که لباس ما نشان دهنده شخصیت ماست، نوع تیپ و لباس می تواند در زیبایی ما تاثیر گذار باشد و ما را زیباتر جلوه هد و…
با این مقدمه به سراغ موضوع اصلی بحث می رویم ؛ بله موضوع، لباس است اما نه از نوع و رویکرد و مصداق مادی لباس که عرض شد. در قرآن کریم زن و شوهر به عنوان لباس برای یکدیگر معرفی شده اند؛ به این آیه توجه کنید؛ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ (بقره، 187) اول به خانم ها می فرمایند که همسر شما لباس معنوی و بعد به آقایان می فرمایند که خانم ها هم لباس معنوی شما هستند یعنی هر دوی شما به عنوان لباس همدیگر هستید.
در حقیقت این آیه دو نکته مهم را برای ما یادآوری می کند؛ اول آنکه قبل از انتخاب همسر حواسمان باشد که داریم چه چیزی برای خود و آینده مان انتخاب می کنیم و دوم اینکه وقتی به مقام و نقش همسری در آمدیم حواسمان باشد که باید لباس هم باشیم؛ نقش پوشانندگی و ساتر بودن، رازدار بودن، جلوه دادن، زیبایی، ابهبت و قردت و همه ی چیزهای خوبی که یک لباس و پوشش خوب برای آدمی به همراه دارد را نقش آفرینی کنیم.یکی از وظایف جدی زن و شوهر این است که عیب های دیگران را بپوشانند و باعث حفظ آبروی یکدیگر باشند و بالاتر از این که از آسیب های بیرونی دور شوند. آیه شریفه 187 بقره نشانه کمال زندگی و خانواده در اسلام است.
خداوند با کاربرد تنها یک کلمه لباس رابطه متقابل و برابریِ کاملِ زن و مرد را چنین بیان کرده است که زنان در حکم لباس و پوشش و شأن اجتماعی و شخصیت و هویت شما هستند و شما نیز همین مقام را در مقابل ایشان دارید.
چه تعبیر زیبایی است که: زن همچون جامهای فراگیر، مرد را در خود می پوشاند و چنانکه گویی بدون زن برهنه است و مرد نیز زن را در کسوت شخصیت و عشق و حمایت خویش میپوشاند چنانکه گویی بدون او عریان و بدون حفاظ است.
برخی استادان اخلاق تعبیر لباس در این آیه را، در برگیرنده و مفید سه معنا دانسته اند:
الف) زن و مرد، زینت یکدیگر و مایه مباهات و افتخار همدیگر هستند؛ چنان چه لباس نیز زینت است. البته این افتخار و احساس روانی آن بسیار اهمیت دارد.
ب) زن و مرد مایه تهذیب نفس یکدیگرند و همدیگر را از آلودگی به گناه باز میدارند. یکی از کارهای لباس، حفظ بدن از خطرهایی مانند سرما است. بنابراین، همسران نیز همدیگر را در افتادن به گناه باز میدارند و سبب تکامل همدیگر میشوند.
ج) زن و مرد پوشاننده یکدیگر هستند. هم چنان که لباس، عیبها و زشتیهای بدن را می پوشاند، مرد و زن نیز عیب یکدیگر را می پوشانند و اصلاح می کنند.
به عبارتی دو کلمه «لَکُم» یعنی برای شما مردان و «لَهُنّ» یعنی برای آن زنان، حامل این معنی لطیف است که زن و مرد علیه یکدیگر نیستند بلکه این «برای» او و او «برای» این است، بدین معنی که هر یک در جهت سود و بهره مندی دیگری است.
حفاظت از گناه
این تشبیه بلیغ و رسا گویای نکات فراوانی است که در حوزه علوم تربیتی و سبک زندگی در آداب اسلامی بیان شده است. همانگونه که لباس انسان را از آلودگی بیرونی مثل سرما و گرما حفظ میکند زن و شوهر هم وظیفه دارند، همدیگر را از آسیب های معنوی مثل گناه و انحرافات جنسی حفظ کنند.
برای رشد همدیگر تلاش کنیم
در این زمینه زن و شوهر با توجه به آیه 187وظایف بسیار سنگین به یکدیگر دارند. همانگونه که لباس عیوب ظاهری انسان را میپوشاند زن و شوهر وظیفه دارند در عین تلاش برای رشد معنوی یکدیگر مایه آرامش هم باشند و عیوب و نارسایی همدیگر را بپوشانند، هیچ زن و مردی بجز ذوات مقدسه بی عیب نیستند اما مجموعه زوج ها طبق بیان قرآن کریم باید دست به دست هم بدهند ابتدا عیب همدیگر را بپوشانند و در ادامه برای رشد خود تلاش کنند و جلوههای زیبای یکدیگر را به نمایش بگذارند.
به عبارتی دو کلمه «لَکُم» یعنی برای شما مردان و «لَهُنّ» یعنی برای آن زنان، حامل این معنی لطیف است که زن و مرد علیه یکدیگر نیستند بلکه این «برای» او و او «برای» این است، بدین معنی که هر یک در جهت سود و بهرهمندی دیگری است.
زن و شوهر؛ مایه آرامش همدیگرند
سومین نکته این است همیشه لباس برای خانم و آقا مایه آرامش و زینت میشود زمانی که یک لباس خوب بر تن میکنند حتی در راه رفتن آنها تاثیر میگذارد قطعا زن و مرد اگر خوب باشند به مشابه آن زینت یکدیگر قرار میگیرند همسر شایسته مایه افتخار و سربلندی طرف مقابل میشود.
آبروی همدیگر باشید
یکی از وظایف جدی زن و شوهر این است که عیب های دیگران را بپوشانند و باعث حفظ آبروی یکدیگر باشند و بالاتر از این که از آسیب های بیرونی دور شوند. آیه شریفه 187 بقره نشانه کمال زندگی و خانواده در اسلام است.
منابع: حجت الاسلام بهاری کارشناس مذهبی پیرامون وظایف زن و مرد نسبت به یکدیگر؛ افکار نیوز، 1395/11/12
باشگاه خبرنگاران جوان؛ چرا زن و شوهر، «لباس» یکدیگر خوانده شدهاند؟؛ 1392/09/12
سایت امام رئوف؛ زن و مرد لباس یکدیگرند
سایت ترویج قرآن؛ تشبیه همسر به لباس در قرآن؛ 1395
در بخش اول در این مورد که حافظه خوب، به جز در موارد استثنایی، هدیه خاص برای افراد خاص نیست؛ بلکه بیشتر، محصول تلاش آگاهانه و سازمان یافته هر فرد است که از نیاز به دانستن و به یاد آوردن موفقیت آمیز ناشی میشود صحبت شد. در ادامه راه های دیگر تقویت حافظه را ارائه می دهیم .
دانستن، مؤثرترین راه برای یادگیری است و راه شما برای یادگیری مؤثر، مستلزم شناخت موارد زیر است:
ج- به کارگیری
یکی از مهم ترین راه هایی که به شما کمک می کند تا آنچه را كه مطالعه کرده اید برای طولانی مدت در حافظه شما باقی بماند، به کارگیری
مطالب است؛ پس تلاش کنید از آنچه آموخته اید تا حد امکان استفاده کنید، و چیزی را که فهمیده اید، تمرین کنید. انجام این کار باعث می شود تا دانش تئوری خود را مورد استفاده عملی قرار دهید و عملاً به حافظه خود کمک بیشتری نمایید؛ مثلاً اگر به آموزش یک زبان خارجی مشغول هستید و لغات جدیدی را آموخته اید، استفاده از آنها را در مکالمات خود آغاز کنید؛ یا اگر درسی از زیست شناسی را می خوانید، سعی کنید كه اطلاعات خود را در صورت امکان به طور عملی به کار گرفته و در حافظه تان به شکل بهتری تثبیت کنید.
چ- به یاد آوردن
عمل یادآوری و مرور، یک هدف را دنبال می کنند؛ اما یادآوری کمی متفاوت از آن است؛ بدین معنی که اساسا به یادآوردن، یک تمرین ذهنی است که در آن شما سعی می کنید به طور ارادی، آنچه را که زمانی در گذشته تجربه کرده اید، به خاطر آورید. در مرور، شما از عوامل خارجی مانند کتاب، جزوه و … کمک می گیرید؛ در حالی که در یادآوری، بیشتر بر ذهن و توانایی خود در فکر کردن، تجسم فکری و ایجاد مجدد ذهنی آنچه خواند هاید، تکیه می کنید.
ح- تداعی معانی
از آنجا که همه دانش انسان، نسبی است، ما مطالب را در ارتباط با موضوعات دیگر به یاد می آوریم. این مسأله به سبب ارتباط و تداعی معانی است که در ذهن خود ایجاد می کنیم؛ به همین دلیل، به یاد آوردن برخی از مطالب، مستلزم به یاد آوردن مطالب دیگر است. همه ما مایلیم كه میان دانسته های جدید با دانش قبلی ذخیره شده در ذهنمان پیوند ایجاد كنیم. این فرآیند، وابسته به روشی است که در آن، اطلاعات را به صورت فایل هایی که آماده مراجعه هستند، سازماندهی می کنیم. شما م یتوانید حافظه خود را با تمرین و پرداختن به این پدیده تقویت کنید. فرض کنید كه مطلب جدیدی را درباره قلب در درس زیست شناسی آموخته اید. سعی کنید كه این مطلب را به اطلاعاتی که از پیش در ذهن خود درباره کار قلب دارید، ربط دهید. هرگاه مطلب جدیدی می آموزید از خود بپرسید: چگونه می توانم آن را با اطلاعات قبلی خود ارتباط دهم؟ چه نکته جدیدی در آنچه كه اکنون آموخته ام وجود دارد؟ آن را در کجای متن اطلاعات موجود در ذهن خود می توانم جای دهم؟ انجام این کار به شما کمک می کند كه پایه دانش خود را بالا ببرید و حافظه خود را نیز تقویت کنید.
خ- تصور
یکی از راه هایی که تا حد زیادی به ماندگاری مطالب در حافظه شما کمک می کند، این است که مطالبی را که می خوانید، به شیوه خاص خود و به طور جالبی تصور کنید؛ به گونه ای كه در حال مشاهده یک فیلم هستید، و آن گاه ارتباطات جالب موجود در مطلب را افزایش دهید. انجام این کار شما را قادر م یسازد تا موضوع را خیلی بهتر و برای مدت طولانی تری به یاد آورید. این راهکار در بیشتر درس ها می تواند به کار آید؛ فقط کافی است كه شما قدرت خلاقیت خود را بالا ببرید؛ در این میان، تصورات خنده دار و جالب، بیشتر در حافظه شما خواهد ماند.
د- سازماندهی
ذهن انسان مانند رایانه کار می کند. درست مانند سازماندهی معنی دار اطلاعات در رایانه تان، باید اطلاعات را در قلمرو شخصی خود نیز به طور مرتب سازماندهی کنید تا با تلاش کمی بتوانید دوباره به آن اطلاعات دست یابید. به طور مؤثر از ذهن خود استفاده کنید و اهداف عالی تری را برای خود در نظر بگیرید و تنها اطلاعات مفیدی را که شما را در رسیدن به اهدافتان یاری می کند، در ذهن خود ذخیره کنید و محیط خود را به گونه ای سازماندهی کنید که ذهنتان در آرامش قرار گیرد و انرژی و منابع آن در یافتن و ترتیب بخشیدن به موضوعات هدر نرود.
ذ- سلامت بدنی و سلامت روحی
برخورداری از سلامت جسمی، پایه یک حافظه خوب است. ذهنی که درگیر بیماری ضعف عمومی است، قادر به تمرکز نیست و نمی تواند توجه کافی به مطلب داشته باشد؛
چرا که توانایی های آن اکثراً متوجه محافظت از خود می شود. مغز و سیستم عصبی، باید دوز معمول ویتامین ها و مواد معدنی، گلوکز و خون سالم را دریافت کنند و از استراحت کافی برخوردار باشند؛ به طوری که بتوانند خود را برای ذخیره سازی اطلاعات و نیروی تازه گرفتن به منظور عملکرد بهتر آماده کنند. ذهنی که با خود دائماً درگیر است، نمی تواند مطالب را بخوبی ثبت کند.
احساسات منفی مانند ترس، اضطراب، ناامیدی و عصبانیت، بشدت، جریان ورود اطلاعات را به مغز کاهش می دهد. نگرش های منفی، پیش داوری، گفتن اینکه «این نكته را نمی توانم یاد بگیرم » یا «این مطلب سخت است » نیز شانس حفظ مناسب را برای یادگیری بهتر از بین می برد. یک ذهن باز، برخورداری از امید و اعتماد به نفس، فرستادن انرژی های عالی درباره توان و قدرت ذهنی و حافظه خودتان، تمایل به یادگیری و توانایی شما را برای آموختن، درک و نهایتا به خاطر سپردن، افزایش می دهد.
ر- خواب خوب
اگر می خواهید كه همیشه حافظه خوبی داشته باشید خواب را فراموش نکنید. کم خوابی می تواند بشدت از قدرت حافظه و تمرکز شما کم کند. ضمناً فراموش نکنید که خوابیدن در شب برای مغز نسبت به خواب در روز، مفیدتر است . به عنوان یک کنکوری شما باید بین شش تا هشت ساعت را در طی شبانه روز به خواب اختصاص دهید. حتما به خاطر داشته باشید که مقابله با خواب برای درس خواندن، باعث خواهد شد تا چیزی از مطالبی که در آن ساعت م یخوانید در خاطر شما باقی نماند؛ پس برنامه خواب خود را منظم کنید و هر روز طبق برنامه بخوابید.
بهتر است در ساعات اولیه صبح، که یادگیری به بالاترین حد خود می رسد، یعنی ساعت پنج به بعد، از خواب بیدار شوید و بعد از ساعت ده شب هم دیگر مطالعه نداشته باشید. اگر شما به این ساعات خواب و بیداری عادت نداشته و برنامه ریزی درسی تان را برای یادگیری بهتر بر اساس آن تنظیم کرده اید، نگران نباشید؛ بدن تا بیست روز آینده، در صورت اصرار شما به این ساعات خواب و بیداری، عادت خواهد کرد؛ البته اگر به وقت دیگری برای مطالعه عادت کرده اید و احساس می کنید که در آن وقت، یادگیری خوبی دارید و مطالب در ذهن شما می ماند، همان را ادامه دهید.
در ادامه این بحث، به موارد زیر نیز برای داشتن یک حافظه خوب و یادگیری ماندگار دقت کنید:
1. اطلاعات را خرد کنید؛ زیرا مغز انسان، اطلاعات را در قطعات کوچک، بهتر به خاطر می سپارد؛ بنابراین، با خرد کردن موارد بلند به اطلاعات کوچک تر، راحت تر می توانید آنها را حفظ کنید.
2. تمرکز کنید. بهترین حالت این است که هر زمان فقط یک کار را انجام بدهید و روی آن كار کاملاً تمرکز کنید .
3. رژیم غذایی مناسب داشته باشید. اسیدهای چرب امگا ۳ و مصرف ویتامین های گروه B و اسید فولیک، به یادگیری بهتر و قویتر شدن حافظه شما کمک می کند.
4. ورزش کنید. ورزش برای حافظه مفید است و قدرت تمرکز را بالا می برد. قرار نیست كه قهرمان المپیک بشوید؛ بلكه هدف این است که فعالیت بدنی منظمی داشته باشید .
5. آموخته هایتان را به دیگران یاد بدهید. وقتی موضوعی را برای کسی توضیح می دهید، انجام این کار به دائم یشدن آن حافظه در مغزتان کمک می کند؛ بنابراین، اگر وقتی برای انجام این کار دارید حتما آن را انجام دهید؛ وگرنه، تصور کنید که شما شاگرد خودتان هستید و دوباره مطلب را برای خودتان توضیح دهید.
6. مطالب درسی را با فعالیت های روزمره خود مربوط گردانید.
7. اول، درس مشکل تر را در یک زمان معین و کامل و غیر خسته کننده یاد بگیرید و سپس درس های آسان تر را.
8. حس های بیشتری را درگیر یادگیری کنید و سعی کنید كه اطلاعات را به رنگ، صدا، بو و مزه مرتبط كنید.
9. مفاهیم پیچیده را به زبان خود شرح دهید و سعی کنید مطالبی را که جدیداً آموخت هاید، به زبانی ساده و با کلمات خودتان برای دیگران توضیح دهید یا خلاص های از آن را در جایی بنویسید.
10. اگر شیوه مطالعاتی شما خوب نیست و باعث خستگی ذهنی تان می شود، این موضوع را بپذیرید و برای رفع آن اقدام کنید.
مرکز یادگیری سایت تبیان
حافظه خوب، به جز در موارد استثنایی، هدیه خاص برای افراد خاص نیست؛ بلکه بیشتر، محصول تلاش آگاهانه و سازمان یافته هر فرد است که از نیاز به دانستن و به یاد آوردن موفقیت آمیز ناشی میشود؛ حتی با کمی تمرین و مقداری آگاهی کلی از عواملی که در ایجاد یک حافظه بهتر مؤثرند، به نتایج مثبتی میتوان دست یافت. حتماً تا به حال در شرایطی این موضوع را تجربه کردهاید که با وجود تلاش و کوشش بسیار، نتوانستهاید مطلبی را به خاطر بسپارید و مجبور شدهاید که آن را دوباره بخوانید.
اینکه حافظه هر فردی از شما داوطلبان عزیز نتواند موضوعاتی را حفظ کرده و برای طولانی مدت به خاطر سپارد، به عوامل مختلفی بستگی دارد و شما به عنوان یک داوطلب کنکور، باید سعی کنید تا تمام این موارد را در مسیر آمادگی برای آزمون رعایت کنید. در این مقاله برای اینکه شما را برای یک مطالعه خوب آماده کنیم، به برخی از رموز یک حافظه خوب، یعنی عواملی که می توانند در ایجاد حافظه قوی مؤثر باشند و باعث شود تا شما مطالب را به صورت جامع تر و بهتری در حافظه خودتان حفظ کنید، اشاره میکنیم.
دانستن، مؤثرترین راه برای یادگیری است وراه شما برای یادگیری مؤثر، مستلزم شناخت موارد زیر است:
1- خودتان
برای اینکه بتوانید حافظه خود را به منظور یادگیری بهتر تقویت کنید و از آن به بهترین روش ممکن استفاده نمایید، باید خودتان را بخوبی بشناسید و به خصوصیات خود بخوبی آگاه باشید: اینکه در چه ساعاتی از روز، یادگیری بهتری دارید؟ آیا خواندن را دوست دارید؟ حل مسایل؟ حفظ کردن؟ از بر خواندن؟ عادتهای مطالعه شما چیست؟ چگونه این عادت ها به وجود آمدهاند؟ کدامشان خوب است و کدامشان بد؟ آیا شرایط محیطی شما مناسب هستند؟ چه چیزهایی در کنترل شما هستند و چه چیزهایی خارج از آن؟ چه چیزی باعث میشود تا شما خودتان را وقف یادگیری یک مطلب کنید؟ و …
2- توانایی شما برای یادگیری
بعد از شناخت خودتان، گام بعدی این است که تواناییتان را در خصوص یادگیری ارزیابی کنید و طبق آن، برای مطالعه و آمادگی برای کنکور، برنامهریزی کنید. به خاطر داشته باشید تا زمانی که شما نتوانید برآورد درستی از تواناییهایتان داشته باشید، نمیتوانید یادگیری ماندگار و قابل قبولی داشته باشید. پاسخ به سؤالاتی مانند اینکه: چه تجاربی درباره نحوه یادگیری خود دارید؟ وقتی که مطالعه میکنید، آیا از خود میپرسید که متوجه مطلب شدهاید یا نه؟ آیا باید سریعتر پیش بروید یا آهستهتر؟ آیا قبل از ادامه مطالعه، به زمانی برای فکر کردن در مورد مطلب نیاز دارید یا نه؟ آیا برای پردازش و جا افتادن مطلب در مغزتان نیاز به مباحثه با دوستان خود دارید یا نه؟ آیا برنامه شما با نقاط ضعف و قوتتان همخوانی دارد؟ چقدر به مطلبی که میخوانید، علاقه دارید؟ چقدر زمان برای یادگیری یک مطالب لازم دارید؟ و… موجب میشود که شما برآورد درست از این تواناییها داشته باشید.
3- روشهای موفقیت آمیزی که در گذشته از آنها استفاده کردهاید
به عنوان یک داوطلب آزمون سراسری، شما مدت زمان زیادی را از دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان به مطالعه و درس خواندن گذرانده و در طی این سالها، عادتهای خوبی در مطالعه داشتهاید که باعث شده است تا موفقتر عمل کنید. گرچه، مطالعه برای کنکور تاحدودی با مطالعه کلاسی متفاوت است، اما شما میتوانید از تجربهها و روشهای موفقیت آمیز خود در طول آمادگی برای کنکور استفاده کنید؛ مثلاً توانایی شما در نوشتن یک خلاصه نویسی خوب، شیوه متفاوت و مؤثر شما در یادگیری زبان انگلیسی و عربی، راهکارهای شما در یادگیری اسامی نویسندگان و شاعران و آثار آنها در تاریخ ادبیات، همه و همه، میتواند از روشهای موفقیت آمیز درسی شما باشد؛ پس این نقاط قوت خود را یادداشت کنید و برای تقویت و استفاده از آن در کنکور یا تعمیم آن به موارد مشابه وقت بگذارید. به این ترتیب میتوانید بخشی از راه را با به کارگیری تواناییهای خود طی کنید.
علاوه بر سه موضوعی که در بالا اشاره شد، حتماً باید به این موضوع نیز توجه کنید مطالبی که شما میخوانید، بسته به موارد آن، ممکن است که زودتر، دیرتر یا به صورت کمتر یا ماندگارتری در حافظه شما بماند. از جمله این موارد عبارتند از:
الف- علاقه
این یک قانون است که همه ما مطالب و موضوعاتی را که به آنها علاقهمندیم بهتر و زودتر به خاطر می سپاریم؛ بنابراین، برای به خاطر سپردن هر درسی سعی کنید تا علاقه به آن درس را در خود ایجاد کنید. گرچه ممکن است که ایجاد علاقه در بعضی از درسها مشکل باشد، اما شما قبل از هر چیز باید به این نکته فکر کنید که درسی که شما از آن خوشتان نمیآید سهم و نقش مهمی در قبولی شما در کنکور، بخصوص در رشته مورد نظرتان، دارد؛ پس بهتر این است که نه از سر اجبار، بلکه از سر علاقه، به مطالعه آن درس بپردازید. اگر این روش جواب نمیدهد، سعی کنید که ارتباطی بین علایق خود و آن درس پیدا کنید؛ مثلاً معلم آن درس که فردی بسیار مهربان است، ساعات مطالعه آن درس که در ساعات پر انرژی و سر حال بودن شماست و مواردی نظیر آن.
ب- توجه
اگر به هر دلیلی به مطالب درسی که میخوانید توجه نکنید، آنها را به خاطر نخواهید سپرد. برای اینکه بتوانید با این موضوع مقابله کنید، حتماً به جزییات مطالب توجه کنید. به مطالب، طوری نگاه کنید که گویی برای اولین بار است آنها را میبینید. هنگام مشاهده و تحلیل مطالب، از شلوغی ذهن پرهیز کنید وبگذارید که حواس شما به بهترین شیوه ممکن عمل کند. فرآیند مشاهده شامل چهار عنصر ضرور به نام علاقه، تمرکز، توجه خلّاق و درک آگاهانه است. اگر این نکات را رعایت کنید، به احتمال زیاد، مطالب را بخوبی به خاطر خواهید سپرد.
پ- درک
شما آن چیزی را بهتر به یاد میآورید که درک کرده اید و مفهومی از آن در ذهنتان نقش بسته است؛ بنابراین، لازم به نظر میرسد که آنچه را یاد میگیرید، تحلیل کنید و سعی کنید آن را بفهمید. حتماً مواردی را که در مطالعه و تمرین به آنها شک دارید، از بین ببرید و در پی آن باشید تا مطلب برایتان واضح شود. ضمناً یادداشتهای ذهنی و توضیحی داشته باشید تا مطمین شوید آنچه را که باید به یاد میسپارید، کاملاً درک کردهاید.
ت- تکرار
افراد بسیار کم و معدودی وجود دارند که با یک بار خواندن و مطالعه یک درس، آن را برای همیشه در حافظه خود حفظ میکنند؛ پس نگران این موضوع نباشید که برای به خاطرسپاری مداوم و طولانی مدت یک مطلب، لازم است آن را چندین بار مرور کنید؛ بنابراین، مکرر بخوانید، بنویسید، ترسیم کنید و به ذهن بسپارید تا موضوع کاملاً در ذهنتان ثبت شود. حفظ برخی از موضوعات به تلاش بیشتری نیاز دارد و برخی دیگر سعی کمتری را میطلبد؛ اما به هر حال در همه موارد، تکرار بیشتر، به خاطر سپردن بیشتری را تضمین میکند؛ پس اگر درسی برای شما مشکلتر است، آن را بیشتر تکرار کنید تا بر اثر تکرار، سختی مطالب از بین رفته و بیشتر در حافظه شما بماند.
ث- مرور
یکی از مهمترین و اساسیترین راههایی که برای حفظ و به خاطرسپاری طولانی مدت مطالب لازم است و ما بارها بر انجام آن تاکید و توصیه کردهایم، مرور کردن است؛ پس حتماً زمانهایی را در برنامه درسی خود به مرور کردن اختصاص دهید. برای انجام این کار میتوانید مطالبی را که زیر آن خط کشیده شده یا خلاصهنویسی کردهاید، چند بار در طی مدت زمان آمادگی برای کنکور، مجدداً مطالعه کنید.
ادامه دارد….
مرکز یادگیری سایت تبیان
آمریکا سال هاست که با جنگ افروزی در عراق و دیگر کشورهای منطقه زمینه ی ناامنی و عدم ثبات را ایجاد نموده و قریب به 17 سال است با دخالت در امور داخلی کشور عراق مشکلات جدی و متعددی را برای دولت و مردم این کشور به وجود آورده اند که با گذشت سال ها از آغاز جنگ آمریکا در عراق؛ هنوز هم این پس لرزه های، روند سیاست های این کشور را با اختلالاتی جدید همراه کرده است.
جبران تهاجم سال 2003 آمریکا به عراق
اخیرا “دونالد ترامپ” رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در سخنرانی خود برای مقامات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اشاره کرد که آمریکا باید به جبران تهاجم سال 2003 به عراق که به حکومت صدام پایان داد نفت عراق را در اختیار خود می گرفت.
امروزه روابط آمریکا و تروریست ها بالاخص گروه تروریستی داعش، امری پیچیده و دور از ذهن نیست و چنانچه با افشای برخی حمایت های مالی و نظامی دولتمردان آمریکایی از تروریست های داعش؛ سخن از مبارزه با تروریسم از زبان آنها باعث بدبینی بیش از پیش جهانیان به دولت آمریکا شده است .
وی همچنین اشاره کرده بود که گرفتن نفت عراق از طریق حذف منبعی برای تامین مالی گروه (تکفیری صهیونیستی) داعش از قدرت گرفتن این گروه جلوگیری می کرد.
واکنش نخست وزیر عراق به اظهارات جنجالی ترامپ
حیدر العبادی نخست وزیر عراق در واکنش به اظهارات اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که گفته بود اگر نفت عراق را نگه می داشتیم ، داعشی در کار نبود، تصریح کرد: نفت عراق تنها متعلق به مردم این کشور است و هر کسی خلاف این را گفته باشد، سخنانش کاملا مردود است. العبادی تصریح کرد، گمان نمی کنم مسئولی در جهان یافت شود که ادعای چیزی را داشته باشد که به وی تعلق ندارد.
عبادی با تاکید بر اینکه هیچ نیروی خارجی در خاک عراق علیه داعش حضور ندارد، افزود: از آن جایی که جامعه جهانی خطر تروریسم را به خوبی درک کرده است، تلاش های زیاد منطقه ای و جهانی در حمایت از عراق صورت گرفت.
وی درخصوص اسلام حاکم بر عراق نیز گفت: ما اسلام تندرو نداریم، اما برخی هستند که چهره اسلام را مخدوش کرده اند و این کاملا مردود است.
نخست وزیر عراق همچنین با اشاره به این که دولت جدید آمریکا پیام هایی به مقام های عراقی ارسال کرده است که از افزایش حمایت واشنگتن از بغداد حکایت می کند، تاکید کرد: علاوه بر تداوم حمایت های آمریکا در دوره جدید، این پشتیبانی ها، جنبه های مختلفی خواهد داشت.
ترامپ چند روز پیش گفته بود که درصدد است برای مبارزه با تروریسم و ریشه کن کردن آن ائتلافات جدیدی را پایه ریزی کند. اگر ما نفت عراق را نگه می داشتیم، خبری از داعش در این کشور نبود.
سخنان العبادی درحالی مطرح می شود که وی چند روز پیش از آزاد سازی کامل محله های شرقی موصل خبر داده بود. عملیات موسوم به آزادسازی موصل روز 26 مهرماه (17 نوامبر) با فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق به صورت رسمی آغاز شد.
روابط آمریکا و تروریست ها
در این میان باید توجه داشت که امروزه روابط آمریکا و تروریست ها بالاخص گروه تروریستی داعش، امری پیچیده و دور از ذهن نیست و چنانچه با افشای برخی حمایت های مالی و نظامی دولتمردان آمریکایی از تروریست های داعش؛ سخن از مبارزه با تروریسم از زبان آنها باعث بدبینی بیش از پیش جهانیان به دولت آمریکا شده است که البته امید آن می رود تا با اِعمال سیاست های جدید آمریکا (دولت جدید ایالات متحده) این روند با اصلاحات عمده ای همراه گردد زیرا یکی از بزرگترین شعارهای انتخاباتی دونالد ترامپ مبارزه با داعش بوده است.
منابع : خبرگزاری ایرنا / شبکه خبر / خبر فارسی
ساختمانی آتش می گیرد، یک فرد جلوی شما تصادف می کند. چه می کنید؟ آیا کمک می کنید یا فقط به تماشا می ایستید؟ چرا برخی در شرایط بحرانی به هم نوع خود کمک نمی کنند؟ در ادامه به بررسی علل روانشناسی این اتفاقات و فاجعه پلاسکو می پردازیم. در مواجهه با اتفاقات تلخ برخی افراد فقط صحنه را تماشا می کنند و نقش تماشاچی دارند یا پا را فراتر گذاشته و شروع به گرفتن عکس سلفی می کنند. این یک مشکل روانشناسی است که آن را “اثر تماشاچی” می نامند.
چرا مردم در فاجعه پلاسکو فقط نگاه می کنند و سلفی می گیرند؟
در مواجهه با شرایط خاص معمولا افراد فکر می کنند که مسئولیت بر گردن افراد دیگر است و هیچ مسئولیتی را بر عهده خود نمی دانند به همین دلیل فقط به تماشا کردن می ایستند. وقتی فردی مسئولیتی برای خود، حس نکند انتظاری جز این نمی رود.
بسته به اتفاقی که می افتد ضرورت کمک یا عدم کمک به افراد آسیب دیده متفاوت است. مثلا در مواقعی که به تنهایی می توان جان یک فرد را نجات داد باید این کار را انجام داد. اما گاهی اوقات با عدم آگاهی از وضعیت کمک کردن فقط اوضاع را خراب تر می کند
آیا اجتماع مقصر این اتفاق است؟
حتی اگر فردی بخواهد کمک کند به تنهایی نمی تواند راه به جایی ببرد. جوامع امروز فردگرا شده اند و فقط به دنبال منافع شخصی خود هستند و کمتر احساس مسئولیت اجتماعی می کنند. آموزش هایی لازم است به جوامع داده شود تا افراد بدانند در مواقع اضطرار چون فاجعه پلاسکو ، قطار تبریز و مشهد و خودکشی در مکانهای عمومی و … فقط منافع شخصی مدنظر نیست. پس بیشتر از مشکل فردی این اتفاقات ریشه های مشکلات اجتماعی است.
آیا باید قوانین جدیدی برای کمک به آسیب دیده ها وضع شود؟
در برخی کشور ها مانند فرانسه اگر افراد به کمک فرد آسیب دیده نیایند، جریمه می شوند. آیا این قوانین موثر است؟ برخی روانشناسان معتقد هستند، این اتفاق می تواند موثر باشد و باید در کشور های دیگر هم امتحان شود.
در مواجهه با شرایط خاص معمولا افراد فکر می کنند که مسئولیت بر گردن افراد دیگر است و هیچ مسئولیتی را بر عهده خود نمی دانند به همین دلیل فقط به تماشا کردن می ایستند
در مواقع اورژانسی چه کنیم؟
بسته به اتفاقی که می افتد ضرورت کمک یا عدم کمک به افراد آسیب دیده متفاوت است. مثلا در مواقعی که به تنهایی می توان جان یک فرد را نجات داد باید این کار را انجام داد. اما گاهی اوقات با عدم آگاهی از وضعیت کمک کردن فقط اوضاع را خراب تر می کند. مثلا اگر دوره های کمک های اولیه را ندیده ایم با کمک کردن و تکان دادن فرد فقط اوضاع را خراب تر می کنیم. در این مواقع تماس با اورژانس و آتش نشانی بهترین کار است.گاهی فقط باید محل حادثه را ترک کنیم تا نیروهایی امدادی بتوانند کار خود را انجام دهند که این بهترین کار است.
آیا آموزش در مدارس می تواند موثر باشد؟
جواب این سوال یک بله صریح و محکم است. دانش آموزان حتما باید در مدارس مدیریت بحران و آموزش کمک های اولیه را فرا بگیرند، در این صورت حتما در بزرگسالی واکنش درستی از خود در مواقع اضطرار نشان می دهند. در این صورت یک واکنش خودکار در هنگام مواجهه با موقعیت های اورژانسی نشان می دهند. آموزش در محیط خانواده ها نیز می تواند در رابطه با این مسئله موثر باشد.
منبع: پایگاه خبری نبض ما
بارها این ضرب المثل را شنیدهایم که می گویند، ترک عادت موجب مرض است، در واقع ترک بعضی عادتها برایمان سخت است، آنقدر که حتی با اینکه می دانیم این عادت ها به زندگی مان لطمه زده است، باز هم نمیتوانیم ترک شان کنیم. اما بیایید این ضرب المثل را عوض کنیم و بگوییم، ترک عادت به موجب مرض نیست و می شود عادتهایی که زندگی مان را نابود می کنند، ترک کنیم.
عادت چیست؟
واژه عادت در لغت به معنای خوی است و در اصطلاح هرگاه رفتاری در اثر تکرار چنان مورد قبول و خوشایند فرد قرار گیرد، بهطوریکه انجام مکرر آن خوشایند و ترک آن دشوار باشد، گفته میشود. داشتن «عادت» از این جهت سودمند است که بهصورت رفتاری خودکار درآمده است، چرا که وقتی به چیزی عادت داریم، بدون آنکه ذهن و فکر خود را درگیر کنیم، به انجام آن میپردازیم.
*عادت های سمی که باید ترک کنید
-تماشای تلویزیون در هنگام صبح :تماشای تلویزیون باعث می شود در طول روز تحریک پذیر بوده و از سطح انرژی پایینی برخوردار باشید.
- تاخیر در حضور در محل کار: بدانید که اگر 10-5 دقیقه زودتر از زمان مقرر در محل حاضر شوید، از نظر ذهنی آمادگی بیشتری پیدا می کنید و بهره وری بیشتری خواهید داشت.
به خودتان پاداش بدهید. هرگاه موفق به ترک عادتی بد در خود شدید، بلافاصله به خود پاداش بدهید. پاداش دادن به خود، کمک میکند تا برای نگهداری عادات خوبی که انجام داده اید، انگیزه بیشتری پیدا کنید
- باقی ماندن در تخت پس از شنیدن زنگ ساعت: هر شب وقتی که زنگ ساعت خود را برای روز بعد تنظیم می کنید، در واقع به خود قولی می دهید؛ “قول می دهم که این ساعت از خواب برخیزم و روز خود را با انرژی و هیجان آغاز کنم.” بعد صبح وقتی صدای زنگ بلند می شود، تصمیم می گیرید 10 دقیقه دیگر هم چرت بزنید. بدین ترتیب نخستین قولی که برای آن روز داده اید را حتی پیش از آنکه از تخت خود بیرون بیایید می شکنید. این کار را نکنید که روند خوشایندی را به دنبال ندارد.
- عدم صرف ناهار: افرادی که ناهار نمی خورند در پایان روز کار را با خستگی مفرط ترک می کنند و احتمال اینکه به سراغ عادات ناسالم دیگر بروند افزایش می یابد. هیچ ربطی ندارد که چقدر مشغله دارید، باید انرژی لازم برای عملکرد صحیح بدن و ذهن تان را تامین کنید.
- چک کردن مداوم موبایل: سعی کنید تعداد دفعاتی که گوشی خود را چک می کنید را به حداقل برسانید. نیازی نیست هر 37 ثانیه یک بار ایمیل تان را چک کنید! چرا که این عادت از این تمایل ناشی می شود که ما انسان ها اصولا همیشه منتظر موردی هستیم که حواس ما را پرت کند.
-ولخرجی: اگر جزو افرادی هستید که برای اعتبار بخشی به خود راهی غیر از هزینه کردن نمی شناسید باید بدانید که متاسفانه عاقبتی غیر از شکست و ناکامی ندارید.
گام هایی برای ترک عادت های بد
-یک برنامه تهیه کنید. مطالعات نشان میدهد داشتن یک برنامه آگاهانه میتواند در غلبه بر عادات منفی بسیار موثر باشد. شما نمیتوانید تنها با گفتن شفاهی عبارت«من قصد دارم از هدر رفتن وقت خود در اینترنت جلوگیری کنم»، انتظار موفقیت در توقف آن داشته باشید، بلکه باید برای این کار برنامهای مشخص داشته باشید.
- بر روی چند عادت به صورت همزمان تمرکز نکنید نگاهی به خودتان بیاندازید. ببینید چند عادت بد را میتوانید در خصوص خودتان برشمرید؟ مطمئنا همین که قصد خواندن این مقاله را کرده اید، یعنی عاداتی هستند که میخواهید از شرشان خلاص شوید و آن را با نمونههای بهتری جایگزین کنید.
- لقمه را بزرگتر از دهان خود برندارید. حالا که تصمیم گرفته اید یک عادت را انتخاب و آن را تغییر دهید، بهتر است آرام پیش بروید و انرژی خود را به درستی برای تمام مسیر تقسیم کنید.
بدانید که اگر 10-5 دقیقه زودتر از زمان مقرر در محل حاضر شوید، از نظر ذهنی آمادگی بیشتری پیدا می کنید و بهره وری بیشتری خواهید داشت
- خودآگاهی برای رهایی از عادتهای بد یک مهارت الزامی است. «خودآگاهی» توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوت، خواستههاو ترسهایی که در زندگی ما وجود دارد، است. با داشتن خودآگاهی به خوبی از دلایل توقف عادات بدی که در خود داریم، مطلع خواهیم بود.
- برای غلبه بر عادات بد، رویکردهای مناسبی انتخاب کنید. بعضی از افراد برای غلبه بر عادات بد، تصمیمی انقلابی میگیرند و سعی میکنند تا یک شبه آن را ترک کنند. بعضی دیگر نیز با روندی کاهشی و به تدریج عادات بد را در خود از بین میبرند.
- موانع ترک عادات بد را از بین ببرید. یکی از بهترین راههای جایگزینی عادات خوب به جای عادتهای بد، از بین بردن موانع است.
- برای جایگزینی عادتهای خوب آگاهانه تلاش کنید. در اغلب موارد، با اقدام عملی استفاده از رفتارهای خوب، میتوانید موجب توقف عادات بد شوید.
- به خودتان پاداش بدهید. هرگاه موفق به ترک عادتی بد در خود شدید، بلافاصله به خود پاداش بدهید. پاداش دادن به خود، کمک میکند تا برای نگهداری عادات خوبی که انجام داده اید، انگیزه بیشتری پیدا کنید.
-از دیگران کمک بخواهید. در آخر میتوانید از خانواده و دوستان خود بخواهید برای توقف عادتهای بد به شما کمک کنند.
نکته آخر
فرض کنید که تصمیم میگیرید از امروز، دقیقا از بعد تمام شدن خواندن این متن، می خواهید عادت های بد خود را برای همیشه کنار بگذارید، لطفا بدون هدف روی ذهن تان شروع به دویدن نکنید، نخواهید که همه آنچه فکر می کنید غلط است با زدن یک دکمه پاک می شود. هدف تان را تعیین کنید، یکی یکی عادت های بد را تغییر دهید، از قدیم گفته اند، سنگ بزرگ علامت نزدن است. یادتان باشد اگر هدف نداشته باشید و عادت های تان را تثبیت نکرده باشید، به سرعت عادت بد قبلی باز میگردد و به سرعت عادت های جدید فراموش می شود، به سادگی خوردن یک لیوان آب…
منابع: روزنامه دنیای اقتصاد، وب سایت تک شات
می گویند در زندگی زمانی موفق می شوید که از اجرهایی که به سمت تان پرت می شود، خانه ای بسازید. فکر می کنید از زمستان پارسال تا زمستان امسال چند خانه ساخته اید و از چند شکست عبور کرده اید. چقدر خواسته هایتان را می شناسید و فکر می کنید با پایان یافتن زمستان و شروع سال جدید به کدامیک از آنها خواهید رسید. اگر شما هم جزو آن دسته آدمهایی هستید که به رشد شخصیتی و درونی خود اهمیت ویژهای میدهند پس بهتر است در کنه ماجرا دقیق شوید و از خود سوالاتی را بپرسید. ما در این مطلب به شما راهکار هم ارائه داده ایم.
*آیا به آدم مثبتتری تبدیل شدهاید؟
اگر سعی کنید پس از دل شکستهایتان خودتان را دوباره سرپا کنید و همواره از چارچوب ذهنی خواهان ترقی خود مراقبت کنید. این یعنی مثبتتر فکر کردن. با این تفاسیر آیا میتوانید در یکسال گذشته خود نیمه روشنتر را به راحتی ببینید؟ یا اینکه خودتان را در حالی میبینید که به انحصار منفی بافیها درآمده بودید؟
گاهی اوقات زندگی ناامیدانه و سخت به نظر می رسد. در این لحظات شما به توانایی های خودتان برای حل آن مشکل شک می کنید. حقیقت این است که همیشه یک راه برای غلبه بر مشکلات وجود دارد و افراد موفق این فکر را دائما در ذهن خود نگه می دارند
چگونه می توان مثبت نگر شد؟
مثبت نگری را تمرین کنید: اعمال شما تحت تاثیر افکار شما هستند، بنابراین اگر منفی نگر باشید، آینده روشنی پیش روی تان وجود نخواهد داشت. افراد مثبت نگر به بهانه هایی که به ذهن شان خطور می کنند، اعتقادی ندارند. آن ها از طریق مثبت نگری و پیدا کردن وجه مثبتی از هر مشکل، از این مطمئن می شوند که از نظر ذهنی آماده کسب موفقیت هستند.
رابطه تان را با افراد منفی نگر قطع کنید: شما به شدت تحت تاثیر محیط اطراف خود هستید. اگر وقت تان را صرف حضور در کنار افراد مثبت کنید، به احتمال زیاد این مثبت بودن به شما نیز سرایت خواهد کرد. از سوی دیگر اگر شما بیش از حد در کنار افرادی قرار بگیرید که مدام در حال گله و شکایت هستند، به سختی قادر خواهید بود افکار منفی را از ذهن خود دور کنید.
*آیا درباره نقاط قوت و ضعف خود بیشتر آگاه شدهاید؟
اظهارنظر صادقانه درباره نقاط ضعف و قوت هر فردی میتواند یک چالش واقعی باشد. نه تنها صادق بودن حتی با خودمان کار دشواری است بلکه ما مخلوقاتی هستیم که در شرایط مختلف بر حسب اوضاع روحیمان، موقعیت و سایر دیگر فاکتورها رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهیم. شاید به همین دلیل باشد که باید با خودمان صادق باشیم تا دریابیم در چه موقعیتهایی میدرخشیم و در چه شرایطی دچار ضعف میشویم.
راهکاری برای آگاهی از نقاط قوت
با تهیه لیستی از نقاط ضعف و قوت می توانید، راحت تر فرصتها و تهدیدهای زندگی شخصی تان را بشناسید.
پرسشهای زیر را در آن پاسخ دهید:
نقاط قوت:
- چه برتریهایی نسبت به دیگران داری؟ (به عنوان نمونه: مهارت، گواهینامه، تحصیلات یا ارتباطات…)
- چه کاری را بهتر از بقیه انجام میدهی؟
- چه منابعی در اختیار داری؟
- اطرافیانت (به ویژه رییست) چه نقاط قوتی در تو سراغ دارند؟
- بیشتر در مورد کدام یک از دستاوردهایت احساس غرور میکنی؟
- چه ارزشهای منحصر به فردی در درونت داری؟
آیا بخشی از یک شبکه هستی؟ یا عضوی از یک گروه که البته هیچ کس دیگری از اطرافیانت در آن عضو نیست! اگر این طور است توضیح دهید که چه افراد مهم و معروفی در آن گروه عضوند!؟ این سؤالها را از دیدگاه خودتان و اطرافیانتان جواب دهید و لطفاً در انجام آن فروتنی و خجالت را کنار بگذارید و کاملاً بی طرف باشید.
نقاط ضعف:
- در مورد انجام چه کارهایی اعتماد به نفس لازم را نداری و لذا ترجیح میدهی انجامشان ندهی!؟
- اطرافیانت چه نقاط ضعفی در تو سراغ دارند؟
- آیا در مورد تحصیلات و مهارتهایی که کسب کرده ای کاملاً مستقل و مطمئن هستی؟اگر نه در کدام یک ضعفهایی احساس میکنی؟
- چه عادات منفیای داری؟ (به عنوان مثال: تأخیر، شلختگی، عصبی مزاج، اضطراب…)
- آیا ویژگیهای شخصیتیای داری که موجب پسرفت در کارت میشود؟ (مثلاً باید هر چند وقت یکبار جلسه ای را اداره کنی اما از سخنرانی در جمع وحشت داری!)
این لیست را نیز از نقطه نظری درونی و شخصی و نیز از دید دیگران پر کن. آیا اطرافیان ضعفهایی میبینند که خودت از وجودشان آگاه نیستی؟ آیا همکارانت همواره در حال گوشزد مسائل اصلی هستند؟ واقع بین باش! قورباغه را قورت بده!
*آیا کشف کردید که واقعا چه چیزی در زندگی میخواهید؟
آنچه که شما واقعا در زندگیتان میخواهید با بالا رفتن سن تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال در سالهای پایانی نوجوانی و در شروع دهه بیست زندگی بیشتر افراد به دنبال حضور در دانشگاه و طی کردن تحصیلات عالیه هستند. این هدف سپس به برخورداری از یک شغل مناسب تغییر میکند و بعد از آن خواسته افراد به بهرهمندی از یک رابطه بلند مدت در قالب ازدواج و تشکیل خانواده منتقل میشود.
شما به شدت تحت تاثیر محیط اطراف خود هستید. اگر وقت تان را صرف حضور در کنار افراد مثبت کنید، به احتمال زیاد این مثبت بودن به شما نیز سرایت خواهد کرد
حالا با نگاهی به یکسال گذشته این موضوع را بررسی کنید که تا چه حد اهداف شما طی 12 ماهی که سپری کردهاید تغییر کردهاند. بعد از آن شاید باید به فکر اعمال تغییراتی باشید که شما را در مسیر رسیدن به رویاهایتان قرار بدهد.
راهکاری برای فهمیدن خواسته ها در زندگی
برای اینکه بفهمید از زندگی چه می خواهید لازم است، به دنبال آموختن و تمرین روش های کنترل ذهن باشید و برای خودتان هدف هایتان را روشن کنید.
*آیا در زندگی شخصی یا کاریتان به موفقیتی دست پیدا کردهاید؟
شما نباید همیشه برای پیشرفتهای شخصیتی کردار پهلوانی از خودتان نشان بدهید یا کار ویژهای بکنید. زمانیکه تصمیم بگیرید از حاشیه امنیت بیرون بیایید، در واقع در همین مقطع به سمت مسیر درست حرکت میکنید. به چالشهایی فکر کنید که طی یکسال گذشته بر آنها غلبه کردهاید. آیا بر ترسهایتان غلبه کردهاید؟ یا جاه طلبیهایتان را دریافتهاید؟ به هر حال هر موفقیتی که شما در زندگیتان به دست بیاورید نوعی تغییر شرایط زندگیست.
راهکاری برای دستیابی به موفقیت
- گاهی اوقات زندگی ناامیدانه و سخت به نظر می رسد. در این لحظات شما به توانایی های خودتان برای حل آن مشکل شک می کنید. حقیقت این است که همیشه یک راه برای غلبه بر مشکلات وجود دارد و افراد موفق این فکر را دائما در ذهن خود نگه می دارند حتی اگر مشکلات به اوج خود برسد، آن ها بر این باورند که می توانند آن را حل کنند و قادر خواهند بود به اوج بازگردند و حتی بیشتر از قبل اوج بگیرند.
- گفتن «نه» و یا «بله» بلافاصله بعد از یک درخواست، امری بسیار بی ارزش است. برخلاف تصور رایج، این دو کلمه قدرت بسیار زیادی دارند و چگونگی استفاده از آن ها، تعیین می کند در زندگی شما چه اتفاق بیفتد. افراد موفق به جای خشنودی دیگران بر اولویت های خودشان تمرکز می کنند. به همین دلیل آن ها به خوبی می دانند بسیاری از امور هستند که نیازی به بله گفتن به آن ها ندارند.
- اگر اجازه دهید نظرات منفی دیگران شما را فلج کند، به سختی احساسی خوب و حالتی شاد خواهید داشت. در حقیقت امور زیادی در فکر شما برای حرکت به سوی موفقیت و جود دارد که نیازی به تایید دیگران برای انجام آن ها ندارید.
منابع: خبرآنلاین، همشهری تندرستی، دگرش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی سخن از سِحر به میان میآید، گویی سحر را بهطور مطلق بکار میبرند و این تفکر است که بیانگر واحد بودن سحر را در ذهن پرورش میدهد. اما باید دانست که سحر اقسامی دارد که هرکدام میتواند کاربردی خاص داشته باشد.
1- برخی از علوم امروزی که بهوسیله آنها از اخبار و وقایع طبیعی اطلاعاتی به دست میآید، درگذشته در زمره سحر به شمار میآمده است. از آن جمله میتوان به سـحر مـنجّمان که از طریق نجوم درصـدد پیشگویی حوادث عالم بودند نام برد.
2- افـرادی دارای نفوس قوی کـه میتوانند دیگران را سحر کنند. بعضی با ریاضتهای غیرشرعی چنان قدرت روحی پیدا میکنند کـه بهصرف اراده خود میتوانند کارهای خارقالعاده انـجام دهـند؛ مـثل بـازداشتن قـطار از حرکت که توسط برخی از مرتاضین هندی انجام میشود.
3- سحر به کمک اجنه و با تسخیر جن.[1] اجنّه موجودات لطیفی هستند که روی کره زمین زندگی میکنند. آنان روح مجرّد نیستند، بلکه چون از لطافت خاصی برخوردارند، میتوانند خود را به هر شکلی درآورند. احضار اجنّه برای کسی مقدور است که اوراد خاصی را که شامل قسم دادن و صدازدن آنها با اسم است، بداند و آنها را مکّرر بخواند تا مجبور شوند در مـحلی کـه شخص احضار کننده میخواهد حاضر شوند. برخی از کسانی که مبادرت به احضار اجنّه میکنند اذعان میدارند که اجنّه نیز مثل ما انسانها زندگی اجتماعی دارنـد؛ مـثلاً، پادشاه و فرماندار و اشتغال و مانند آن. ولی از جاهایی که انسان زندگی میکند فاصله میگیرند. احضار آنها آسان و تسخیرشان همانند تسخیر حیوانات مشکل است و احـتیاج بـه ریاضتهای خاص دارد. آنها قابلدیدن و دارای ادیان مختلفی هستند. مؤمنان آنها در انجام اعمال خلاف مثل جدایی انداختن بـین زن و شـوهر از مسخِّر خود اطاعت نمیکنند اما از اجنّه کفّار در هر امری و لو خلاف شرع میتوان استفاده کرد. در سحر به کمک اجنه، از آنها میخواهند که مثلاً به شخصی ضرری وارد کنند یا بلایی را بر سرش بیاورد یـا بهواسطه اعمالی بین زن و شوهر جدایی بیندازند بهواسطه دوستی با اجنّه همچنین میتوان به آنها دستور داد تا بهواسطه جلب نظر آنها دیگر اجنه نیز از او اطاعت کنند.
4- شعبده کـه عـبارت است از حـرکات سریعی که بیننده خیال میکند شعبدهباز افعال عجیبی را انجام میدهد، درحالیکه با سـرعت دست، از خطای چشم بیننده استفاده میکند.[2]
ازآنجاکه شعبده سبب کار خارقالعادهای نمیشود، بسیاری از علمای دین شـعبده را جـزو سـحر نمیدانند. این در حالی است که شعبده سبب خارقالعادهای ندارد، اما آنان معتقدند که نوعی چشمبندی است.
5- جلب قلوب مردم با عوامفریبی؛
6- سخنچینی؛
7- اعمال عجیب که از سـاختن آلات مـکانیکی بـر اساس حساب هندسی درست میشود؛ مثل مجسمه رقاص.
8- خواص عجیب بعضی مواد شیمیایی و ادویـه یا تدخین بعضی از گیاهان مثل حشیش که موجب زوال عقل میشود یا خـوردن بعضی از غذاها که مـوجب فـرح یا حزن بیدلیل میشود.
شیخ انصاری پس از ذکر این اقسام به نقل از بحارالانوار میگوید: روشن است که قسم چهارم تا هشتم سحر اصطلاحی نیست، بلکه اگر به آنها «سحر» گفته شود، از باب مسامحه و مجاز است.[3]
9- علامه مجلسی در بحارالانوار چشمزخم را نیز جزو جادو میشمارد و در استدلال بر این مطلب مینویسد: هنگامیکه چیزی در نظر انسان خوب جلوه کـند حـواس او در آن چیز متمرکز میشود و این از قدرت روحی شخص است که در اشیا یا اشخاص تأثیر میکند.[4]
مرحوم مجلسی در جای دیگری مینویسد: «انسانها در این قدرت روحی متفاوت هستند؛ آنها که از قدرت روحی بالاتری برخوردارند با دیدن چیزی که توجه آنها را به خود جلب میکند، بهخصوص بیشتر دیدنیها، روحش در آن چیز اثر میگذارد و براثر خباثت باطنی که برخی دارند ضرری بر آن وارد میکنند. پس تأثیر متعلق به روح فرد است؛ همانگونه که مرتاض با صرف اراده میتواند وسیلهای را از حرکت بازبدارد. اینگونه اشخاص نیز با دیدن چـیزی و جـلب شـدن توجهشان به آن میتوانند در آن تأثیر بگذارند.[5]
بر این اساس، میتوان چشمزخم را جزو قسم دوم (تأثیر نفس ساحر در مسحور) دانـست.
10- کـهانت که عملی است موجب اطاعت اجنّه از کاهن. بهعبارتدیگر، شخص کاهن اجنّه را به خدمت میگیرد. باآنکه کهانت جادو نیست، ولی شبیه جادو هست.
پینوشت:
[1]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 60، ص 4
[2]. همان، ص 32
[3]. کـلانتر سـید مـحمد، کتاب المکاسب للشیخ الاعظم الشیخ مرتضی انصاری، بیروت، منشورات مؤسسه النور للمطبوعات، 1410 ق،ج 3، ص 79
[4]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 60، ص 10
[5]. همان.
✅ چرا امام حسن(ع) صلح کردند ولی امام حسین(ع) صلح نکردند؟
در زمان امام حسن(ع) در اثر جریانهای زیادی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) پیش آمد و از همه بالاتر آن حالت سست عنصری که اصحاب امام حسن به خرج دادند، اگر امام حسن(ع) مقاومت میکرد کشته میشد ولی نه کشته شدن شرافتمندانه و افتخارآمیز، آن گونه که حسین بن علی(ع) کشته شد.
حسین بن علی با هفتاد و دو نفر کشته شد، یک شهادت آبرومندانه و در یک وضع و شرایط خاص که 1300 سال دارد اسلام را آبیاری میکند. در زمان امام حسن یک حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود که اگر این کار (مقاومت در مقابل معاویه) ادامه پیدا میکرد، یک وقت خبردار میشدند که حضرت را دست بسته تحویل معاویه دادهاند. هنوز صابون معاویه و بنی امیه درست به جامه مردم نخورده بود.
بیست سال معاویه حکومت کرد. مغیرة بن شعبه و زیاد بن ابیه که به جان مردم افتادند آن وقت مردم فهمیدند که اشتباه کردند که در زمان حضرت علی(ع) دعوت او را لبیک نگفتند. لهذا بعدها (بعد از حادثه کربلا) عدهای پیدا شدند و توّابین را به وجود آوردند، همانها که دور مختار را گرفتند.
گذشته از این، وضع یزید با وضع معاویه فرق میکرد. معاویه در لباس نفاق کار میکرد، یزید در لباس کفر. معاویه لااقل روی کارهایش سرپوش میگذاشت، علناً شراب نمیخورد، علناً سگبازی نمیکرد، صورت ظاهر را حفظ میکرد. ولی یزید جوانی بود دیوانه و پردهدر؛ اینقدر شراب میخورد تا مست میشد و در حضور جمعیت به پیغمبر(ص) ناسزا میگفت.
واقعاً اگر قضایای کربلا نبود حوزه اسلام منقرض میشد. پس شرایط زمان خیلی فرق میکند. بنابراین امام حسن(ع) همان برنامه را اجرا کرد که امام حسین(ع) اجرا کرد و امام حسین همان برنامه را اجرا کرد که امام حسن اجرا کرد، فقط شکل کارشان با هم فرق داشت ولی روح هر دو یکی بود.
استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص138-132 (با تلخیص)
حکمت ها و اندرزها در کلام استاد مطهری
✅ سادهزیستی و پرهیز از تکلّف
از خصایص رسول اکرم صلی الله علیه و آله یکی این بود که ساده و بیتکلّف زندگی میکرد، ساده و بیتکلّف سخن میگفت، ساده و بیتکلّف غذا میخورد. در عین اینکه مقید بود همیشه پاکیزه و نظیف و معطر باشد، بسیار ساده و بیتکلّف جامه میپوشید. یکی از اصول زندگی آن حضرت سادگی و پرهیز از تکلّف بود.
رسول اکرم(ص) اجازه نمیداد که مجلس او صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد؛ مخصوصاً دستور میداد که اصحاب و یاران حلقه و دایرهوار بنشینند که مجلس بالا و پایین نداشته باشد.
به طور کلی مقید شدن به زندگی متکلّفانه ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است. بعضی افراد در خود احساس حقارت میکنند و بعد میخواهند این حقارت را جبران کنند و برای خود در نظر دیگران شخصیتی اثبات کنند. این گونه افراد بیشتر خود را به تظاهر به یک سلسله قیود وادار میکنند. مردم عالِم که همان مقام علمی و شخصیت علمی آنها گواه راستین آنهاست، احتیاجی نمیبینند که تظاهر کنند. برعکس، افرادی که از این جهت احساس عقبماندگی میکنند بیشتر به القاب و عناوین و تظاهر اهمیت میدهند.
استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج1، ص93-90 (با تلخیص)
سابقه تذکر رهبرانقلاب درباره عجله نکردن در توافق هستهای
منبع:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35026
«الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی؛ این میشود یکسانسازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برههی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلیها و همزبانیها و تبادلنظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد.۱۳۹۴/۰۱/۲۰»
صالحی: تمدید تحریمهای ایران نقض صریح برجام است
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، علیاکبر صالحی در گفتوگویی با خبرگزاری صدا و سیما در خصوص تمدید تحریمهای ایران توسط آمریکا اظهار داشت: این قانون (ISA یا تحریمهای 10 ساله) اکنون وجود دارد، اما رئیسجمهور آمریکا آن را ملغی اثر کرده است و فعلا آثاری مترتب بر آن واقف نیست اما اگر دوباره عملیاتی و اجرایی شود، نقض صریح برجام است.
وی درباره واکنش احتمالی ایران به اقدام آمریکاییها گفت: جمهوری اسلامی ایران ضرورتی بر علنی کردن آن (اقدامات متعاقب) مساله ندارد، ما پیشبینیهای لازم را از قبل کردهایم یعنی آمادگی خوبی داریم که بخواهیم واکنش نشان دهیم.
رئیس سازمان انرژی اتمی خاطرنشان کرد: در هیأت نظارت بر اجرای برجام که رئیسجمهور پس از سخنان مقام معظم رهبری آن را تشکیل داده بود درباره این موضوع صحبت شد و اقدامات لازم را مدنظر قرار دادند و گفتند ما سیر تحول «ایسا» را رصد و متناسب با آن تصمیمات لازم را اتخاذ میکنیم.
صالحی در پایان تاکید کرد: اینگونه نبوده است که ما در خلاء پیش رفته و عمل کرده باشیم چون که پیشبینیهای لازم را کردهایم، اما فعلا نمیخواهیم اعلام کنیم که چه کار خواهیم کرد، چون که این موضوع را گذاشتهایم تا مسئولان نظام در زمان مقرر بنا به تشخیص به ما اعلام کنند و ما هم اقدامات لازم را انجام خواهیم داد.
منبع:http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950912000476
«قبولی زیارت معنایش این است که آن فیضی که از ملاقات این ولیّ خدا به ملاقاتکننده میرسد، آن فیض به شما برسد؛ این معنای قبولی زیارت است.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت امام رضا (علیهالسلام) برخی آداب زیارت که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار جمعی از پاسداران سپاه حفاظت ولی امر در تاریخ ۸۲/۶/۱ بیان کردهاند در جدول زیر منتشر میکند:
شهادت حضرت شمس الشموس امام مهربانی علی بن موسی الرضا المرتضی تسلیت باد
رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد
حرکت بسیجی قطعا پیروز است
قطعاً حرکت بسیجی در کشور ما پیروز است. شرط اصلیای که این پیروزی دارد این است که همهی ما تقوا و حُسن عمل را برای خودمان یک وظیفه بدانیم. تقوا لازم است؛ خودتان را مراقبت کنید؛ هم مراقبت شخصی، هم مراقبت گروهی. اگر این[طور] شد، خدا فرمود: اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنُون؛ کسانی که تقوا پیشه کنند و نیکو عمل بکنند، مَعَ الَّذینَ، خدا با اینها است. اینکه خدا با یک جمعی باشد، خیلی مهم است.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حوادث تلخ و دردناک شهادت دهها نفر از زائران حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) در عراق و همچنین جانباختن و آسیبدیدگی جمعی از مسافران و زائران حضرت امام رضا (علیهالسلام)، در پیامی ضمن طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و دعا برای شفای آسیبدیدگان، تأکید کردند: مسئولان از این حوادث دردناک به آسانی عبور نکنند و دغدغهی حلّ ریشهئی این مصائب و امثال آن از مسائل مردم را در صدر اولویتهای خود قرار دهند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
حادثهی تلخ و اندوهبار شهادت دهها نفر از زوّار ایرانی و غیر ایرانی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در عراق و نیز حادثهی دردناک تصادف قطار که به جانباختن و آسیبدیدگی جمعی از مسافران و زوّار حضرت ابیالحسنالرضا علیهالسلام انجامید، اینجانب را همچون دیگر هممیهنان و خانوادههای عزادار، مصیبتزده کرد.
در حادثهی اول، گروههای جنایتکار و شقاوتبار تکفیری که راهپیمائی عظیم اربعین و امنیت بینظیر زائران حسینی، چشم آنان را کور و توطئههای خباثتآلود آنان را خنثی کرده است، به انتقام بزدلانه و فجیع دست زدند و بار دیگر چهرهی خبیث و مَنیّت پلید خود را به همه نشان دادند. از مناطق دیگر جهان همچون نیجریه و پاکستان و افغانستان نیز خبرهای تلخ و تکاندهنده از جنایات هممسلکان آنها میرسد و خطر جریان تکفیری و دولتهای حامی آنان را بار دیگر به همهی مسلمانان و دلسوزان گوشزد میکند.
در حادثهی دوم نیز قصور یا تقصیر و بیتدبیری دستاندرکاران خانوادههائی را داغدار کرد و موجب جانباختن و آسیبدیدگی جمعی از مردم عزیزمان شد.
اینجانب ضمن طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و دعا برای شفای آسیبدیدگان و عرض تسلیت به خانوادههای آنان، از مسئولان و دستاندرکاران در هر دو بخش داخلی و خارجی میخواهم که از این حوادث دردناک به آسانی عبور نکنند و دغدغهی حلّ ریشهئی این مصائب و امثال آن از مسائل مردم را در صدر اولویتهای خود قرار دهند و اکنون نیز همهی تلاش خود را برای علاج مصدومان و انتقال جانباختگان و کاستن از مصائب داغداران به کار برند.
سیّد علی خامنهای
۶ آذر ۱۳۹۵
«فیدل کاسترو» درگذشت
تلویزیون کوبا، صبح امروز شنبه اعلام کرد که «فیدل کاسترو» سیاستمدار کهنهکار این کشور درگذشت.طبق گزارش رسانههای متعدد به نقل از تلویزیون کوبا، کاسترو امروز در سن 90 سالگی درگذشت.به گزارش تلویزیون «ان.بی.سی نیوز» آمریکا، رائول کاسترو رئیس جمهور کوبا ضمن تأیید خبر درگذشت برادرش اعلام کرد که پیکر فیدل کاسترو شنبه صبح به وقت محلی طی مراسمی سوزانده میشود. آنطور که در سرگذشت فیدل مشهور است، او علاوه بر رهبری انقلاب کوبا، از سال 1959 تا 1976 به عنوان نخست وزیر کوبا و سپس به عنوان رئیس جمهور این کشور از سال 1976 تا 2008 مشغول فعالیت بود.حزب کمونیست کوبا که تنها حزب سیاسی در نظام تک حزبی کوبا است از سال 1965 تا سال 2011 تحت رهبری وی اداره میشد. بر اساس قانون اساسی مصوب سال 1976 میلادی دبیرکل حزب، رهبری حکومت را در دست دارد.
روز خونین حله
آخرین آمارها از شهدا و مجروحان عملیات تروریستی در منطقه «شوملی» شهر «حله»(مرکز استان بابل) در جنوب بغداد که طی آن بیش از 80 تن شهید و 30 نفر زخمی شدند، حکایت از تعداد بالای شهدای ایرانی این حادثه تروریستی دارد. پس از این اقدام تروریستی، «پیرحسین کولیوند» رئیس اورژانس کشور تعداد شهدای این حادثه را تا شامگاه روز پنجشنبه 71 نفر خواند و گفت از این تعداد قطعا 24 نفر ایرانی هستند. او ادامه داد: 14 فرد دیگر نیز مشکوک به ایرانی بودن هستند که در مجموع احتمال میرود شمار این شهدا تا 41 ایرانی نیز برسد. سرکنسول ایران در کربلا از انتقال 71 جسد به ایران خبر داد و در تشریح آن گفت: از این تعداد 59 جسد به طور کامل سوخته و باقی اجساد نیز متلاشی شده است اما با شناسایی یکی از اجساد، تعداد 70 جسد برای شناسایی و تشخیص هویت به ایران انتقال یافت. خبرگزاری فرانسه نیز در خبری اعلام کرد داعش در بیانیهای عامل انفجار تروریستی روز پنجشنبه را «ابوفهد العراقی» معرفی کرده و از شیعیان به عنوان رافضی نام برده و با اشاره به شکستهایش در استان نینوا، تهدید کرده است آنان باید در بغداد، کربلا و نجف منتظر حملات شدید باشند. در شرایطی که افکار عمومی در ایران انتظار داشت پس از این فاجعه، رئیسجمهور همچون ماجرای عملیات تروریستی فرانسه بلافاصله نسبت به آن واکنش نشان دهد، حسن روحانی با یک روز تاخیر این حادثه را محکوم کرد. او در پیامی اقدام سبعانه و مذبوحانه تروریستها در منطقه حله عراق و شهادت شماری از زائران حسینی را نمایش عمق درماندگی کوردلان سفاک دانست. ما در این بین آنچه جای تاسف دارد، رفتار برخی حامیان دولت در فضای مجازی و کانالهای تلگرامی است. این افراد که پس از حادثه تروریستی در فرانسه که منجر به کشته شدن 80 فرانسوی شد، برای عرض تسلیت با گل و شمع مقابل سفارت فرانسه تجمع کردند، اکنون پس از اعلام خبر شهادت هموطنانمان در شبکههای مجازی نتوانستند خوشحالی خود را از این حادثه تروریستی مخفی کنند و به تخریب راهپیمایی اربعین پرداختند. علاوه بر این افراد، کانالهای تلگرامی ضدانقلاب نیز پس از انتشار خبر شهادت زائران ایرانی، در اقدامی هماهنگ به تخریب راهپیمایی اربعین پرداختند. شاید همین مطالب تاسفبار بود که واکنش سردار علیرضا تمیزی، معاون هماهنگکننده وزارت دفاع را برانگیخت تا بگوید «برخی افراد و جریانهای سیاسی نابخردانه یا خائنانه بر راهپیمایی اربعین خدشه وارد میکنند».
چون تیغه ی ذوالفقار حق، منجلی اند
“سرباز ولایت” اند و یار ولی اند
الحق که “محمدی” ترین “فاطمیون”
آنان که “بسیجیان” راه “علی” اند
رهبرمعظمانقلاب، صبح امروز در دیدار نخبگان جوان علمی:
ایران پیشرفته و شریف، نیازمند نسل جوانی شجاع، تحصیلکرده و انقلابی
دلیل اصلی تأکید بر لزوم قدر دانستن نخبگان جوان، تقویت باور «ما میتوانیم» در جامعه است
در دوران قاجار و پهلوی، ژن «نمیتوانیم» و «وابستگی» به مردم تزریق و کشور بهصورت تحقیرآمیزی در ذیل غرب تعریف شد
انقلاب اسلامی، روحیهی «ما میتوانیم» را در مقابل روحیهی «وابستگی» زنده کرد
امروز عوامل دشمن درحال بازتولید فرهنگ وابستگی هستند
«جهانی شدن» و «پیوستن به خانوادهی جهانی» نمونهای از بازتولید فرهنگ وابستگی است.
عدهای تا کلمهی «دشمن» تکرار میشود، ناراحت میشوند اما این هشدار، همچون تکرار کلمهی شیطان در قرآن، با هدف ایجاد #هوشیاری است و درواقع، «شناخت توطئه» است نه «توهم توطئه».
سرعت پیشرفت علمی ایران در مقطعی 13 برابر متوسط جهان شد. این سرعت بههیچوجه نباید کاهش یابد، زیرا دچار عقبماندگیهای علمی فراوان هستیم
برخی مسئولان دربارهی کاهش سرعت پیشرفت علمی میگویند جایگاه علمی ایران پایین نیامده اما متوجه باشیم که قرار بود جایگاه علمی ایران بالاتر برود نه اینکه صرفاً پایین نیاید.
جهان نیازمند حرفی نو در مسائل بشری و بینالمللی است/ رقابتهای انتخاباتی در آمریکا و موضوعات مطرح میان دو کاندیدا، نمونهای از نتایج نبود معنویت و ایمان است/ در هفتههای آینده، یکی از این دو کاندیدا که حرفها و وضعیت آنها را میبینید، رئیسجمهور کشوری خواهد شد که دارای بیشترین قدرت و ثروت و سلاح اتمی و بزرگترین رسانههای دنیاست.
از مجموعههای ادارهکنندهی هیئات عزاداری در محرم تشکر میکنم/ حضور انبوه جوانان، سخنرانیهای پرمحتوا، برخی از نوحهها و عزاداریهای پرمغز، در مجموع سطح هیئتهای عزاداری را ارتقا داده بود. 1395/07/28
رهبر انقلاب: نسل جوان انقلابی همه وجود خود را صرف پیشرفت ایران خواهد کرد.95/7/28
نقش حضرت زینب(س) بعد واقعه عاشورا
حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر باقى ماندگان غافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه در واقع رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد (ع) بود، اما به ظاهر زینب کبرى (س) رهبرى را برعهده داشت.
سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب تحول در افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مىنازید و مىگفت: “کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!” با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: “ما رأیت الا جمیلا؛ جز زیبایى چیزى ندیدهام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى کشتن گاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مىآورد تا در پیشگاه خداوند داورى خواهید.
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد (ع) را صادر کرد، زینب (س) با زیرکى تمام، زمام عواطف را به دست گرفت و برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال حرکت زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام سجاد (ع) منصرف شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را متحول نماید. در جلسهاى که یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستى به صورتش مىزد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوبید و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفتهاند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(1)
پىنوشتها:
1- زینب پیام آور عاشورا، سید عطاء الله مهاجرانى، ص 287 به بعد.
هفتمین روز از شهادت امام حسین(ع) تسلیت باد…
خودم دیدم که جسم باغبانم
سراپا باغ گل از زخم تن بود
خودم دیدم که از بالای نیزه
چهل منزل نگاه او به من بود
خودم دیدم که بال بلبلان سوخت
خودم دیدم که گل نقش چمن بود
خودم دیدم به صحرا یوسفم رفت
که جسمش پاره تر از پیرهن بود
خودم دیدم کبوترهای معصوم
همه سر زیر پرها برده بودند
خودم دیدم گلوی اصغرم را
خودم در بر کشیدم اکبرم را
خودم دیدم که عباس تشنه جان داد
چه جانی بر لب آب روان داد
صبر حضرت زینب (س)
صبر، نیاز به یک پشتوانه معرفتی دارد؛ یعنی انسان باید حقیقت امور را بشناسد تا بتواند صبر کند، اگر انسان بداند که در پس آنچه برایش اتفاق میافتد، چه حقیقت و حکمتی نهفته است، آنگاه در برابر سختیها صبر و شکیبایی میکند که این امر در حضرت زینب(س) مصداق مییابد.
حضرت زینب(س) از جمله افرادی در خاندان رسولالله(ص) هستند که نام شریفشان را خود خداوند متعال تعیین کردهاند؛ یعنی این فرزند بزرگوار امیرالمؤمنین علی(ع) از ابتدای تولدشان مورد توجه خاص خداوند متعال بودهاند، ایشان تحت تعالیم الگوهای بالای انسانیت؛ یعنی در کنار خاندان وحی تربیت شدند و یکی از توصیفات حضرت زینب(س) این بود که پیامبر اکرم(ص) درباره ایشان فرمودند: «او شبیه همسرم خدیجه(س) است».
ویژگی ممتاز بانوی صبر و استقامت
ویژگیهای حضرت زینب(س) این بود که تا حدی که توان داشت، به خانواده خود، چه به برادرانش و چه به همسرش عبدالله بن جعفر خدمت میکرد، به طوری که در تاریخ آمده که هیچگاه خلاف خواسته شوهر خود کاری انجام نداد و البته تمام اینها را از مادرش حضرت فاطمه(س) آموخته بودند.
جمله ای در بیان مقام علم لدنی حضرت زینب(س)
امام سجاد(ع) جمله معروفی درباره حضرت زینب(س) دارند، که به ایشان میفرمایند: أنْتِ الْحَمْدُ للهِ عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهِّمَة؛ شکر خدا، تو دانای بدون آموزگار هستی و تو بانوی فهیمی هستی که فهمانندهای نداشتهای.
حضرت زینالعابدین(ع) در این جملات به صراحت اعلام میکنند که عمهشان حضرت زینب(س) علم لدنی دارند؛ یعنی خداوند متعال مستقیما علم الهی را در وجود این بانوی بزرگوار قرار داد و ایشان بدون اینکه تحت تعلیم ظاهری قرار بگیرند، واجد علوم الهی شدند.
عفت و حجب و حیای حضرت زینب(س)
نقل است که یکی از همسایگان امیرالمؤمنین(ع) در کوفه میگوید: «من پنج سال در همسایگی ایشان زندگی میکردم، اسمی از زینب(س) شنیدم، ولی شخصیت او را ندیدم» یعنی آنقدر حیا و عفت حضرت زینب(س) زیاد بود که حتی در برابر چشمان نامحرمان ظاهر نمیشد.
ایشان در تمام جنگها همراه امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) بود و بردباری بسیار زیادی داشت .
ایشان صبر و رضا را از پدر و برادر خود آموخته بود، صبر پدر را در فقدان حضرت زهرا(س) و صبر برادر را در برابر دشواریهای کربلا دیده بود، همانطور که امام حسین(ع) میفرماید: «إلهِی صَبْراً بِقَضَائِکَ، تَسْلیماً لِأمْرِکَ؛ خدایا من، در برابر قضاء تو صبر میکنم و در برابر امر تو تسلیم هستم» حضرت زینب(س) نیز در برابر امر و تقدیر الهی کاملاً صبور و شکیبا بود.
حضرت سیدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر گفتند: «مرا در نماز شبت دعا کن» وقتی امام معصوم(ع) به کسی بگوید مرا دعا کن، جایگاه چنین فردی بسیار بالا و متعالی است و این نشان میدهد که حضرت زینب(س) به جایگاه عصمت بسیار نزدیک بودهاند.
آرامش خواهر به واسطه دعای برادر
اگرچه حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا بسیار بیتابی میکردند، ولی امام حسین(ع) دعا کردند که خداوند آرامش و سکینه را بر قلب ایشان فرود آورد و بدین ترتیب، ایشان آرامش پیدا کردند و تمام سختیها و مصیبتهای کربلا را تحمل کردند و توانستند پیام کربلا را به گوش کسانیکه از آن غافل بودند و از ترس، به یاری سیدالشهداء(ع) نیامدند، برسانند.
رضایت و تسلیم محض در برابر پیشگاه خداوند
وقتی حضرت زینب(س) پیکر آغشته به خون برادر را دیدند، به خداوند عرضه کرد: أللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذا الْقُرْبان؛ پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر» و حضرت با این جمله نشان دادند که رضایت و تسلیم در برابر امر الهی در گفتار و شخصیت او موج میزند .
یکی دیگر ازجملات حضرت زینب(س) که نشاندهنده صبر بالای ایشان است، این جمله است که فرمودند: ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَةِ؛ سپاس خدایی را که ما را با شهادت گرامی داشت، حتی حضرت زینب(س) هنگامیکه فرزندان خود را در کربلا از دست داد، از خیمه بیرون نیامدند و این نشان میدهد که روح این بانوی بزرگوار، چقدر باعظمت بوده است
جز زیبایی هیچ ندیدم !
پس از واقعه کربلا، هنگامیکه یزید به حضرت زینب(س) گفت: «آیا دیدی خداوند با شما چه کرد و در کربلا چه به سرتان آمد؟» حضرت در جواب یزید فرمودند: «مَا رَأیْتُ إلَّا جَمِیلاَ؛ من چیزی جز زیبایی ندیدم. این جمله بسیار پر معنای حضرت زینب(س) نشاندهنده مقام صبر و رضای این بانوی با عظمت است که همیشه تسلیم امر و قضای الهی بودند و هیچگاه به درگاه الهی شکوه و شکایت نکردند.
زینب (س) حافظ پیام عاشورا بود!
سخنرانی حضرت زینب(س) در کوفه که هیچ مردی جرأت بیان آن سخنان را نداشت، حقیقتا برای همه بهتآور بود، اگر سخنرانی حضرت زینب(س) در کوفه نبود، قطعا حضرت سیدالشهداء(ع) نمیتوانستند پیام خود را به گوش جهانیان برسانند.
چگونه میتوان از این صبر و شکیبایی حضرت زینب(س) الگو گرفت؟
صبر، نیاز به یک پشتوانه معرفتی دارد؛ یعنی انسان باید حقیقت امور را بشناسد تا بتواند صبر کند، اگر انسان بداند که در پس آنچه برایش اتفاق میافتد، چه حقیقت، معنا و حکمتی نهفته است، آنگاه میتواند در برابر سختیها و ناملایماتی که برایش رخ میدهد، صبر و شکیبایی کند.
نکته دیگر برای الگو گرفتن از صبر و شکیبایی حضرت زینب(س) توجه به جایگاه صابرین در قرآن کریم است، آنجا که خداوند متعال میفرماید: إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ؛ شکیبایان پاداش خود را بى حساب [و] به تمام خواهند یافت. (سوره مبارکه زمر، آیه شریفه 10)
حضرت آیتالله خامنهای: «مؤمن به هیچ کیفیّتی نباید ذلّت را قبول کند. شما میبینید امام حسین (علیهالسلام) فرمودند که ما ذلّت را نمیپذیریم. «هیهات منّا الذّلّة»، «أَبَا الله ذلک». خدا ابا دارد که ما ذلت را بپذیریم. ذلت تسلیم در مقابل کفار، ذلت پذیرش فشار کفار و تحمیل کفار، این ذلتها را مؤمن حق ندارد قبول بکند.»1362/6/10
یکی از مهمترین خصوصیات نهضت حسینی «اخلاص» است: «حرکت حسینبنعلی، حرکتی خالصاً، مخلصاً و بدون هیچ شائبه، برای خدا و دین و اصلاح جامعه مسلمین بود… اینکه حسینبنعلی علیهالصّلاةوالسّلام فرمود: «انّی لم اخرج اشراً و لابطراً و لاظالماً و لامفسداً» خودنمایی نیست؛ خود نشان دادن نیست؛ برای خود، چیزی طلبیدن نیست؛ نمایش نیست. ذرّهای ستم و ذرّهای فساد، در این حرکت نیست. «و انما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّة جدّی.» این، نکته بسیار مهمّی است. انّما: فقط! یعنی هیچ قصد و غرض دیگری، آن نیّت پاک و آن ذهن خورشیدگون را مکدّر نمیکند.» 1372/10/26
شب خواست جمال تو بپوشد ڪہ نشد
گل خواست به تو غمزه فروشد ڪہ نشد
میڪرد فـــرات بے قــراری، مے خواسـت
تـــا از لـب تـــو آب بنوشـــد ڪه نشـــــد
بسم الله الرحمن الرحیم
روزی حلال
خواهر شهید ابراهیم هادی: پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم)می فرماید: فرزندانتان را در خوب شدنشان یاری کنید،زیرا هر که بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون کند.(نخج الفصاحه/حدیث370)
براین اساس پدرمان در تربیت صحیح ابراهیم و دیگر بچه ها اصلا کوتاهی نکرد.البته پدرمان بسیار انسان با تقوایی بود.اهل مسجد و هیئت بود و به رزق حلال بسیار اهمیت می داد.او خوب می دانست پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)می فرماید:عبادت ده جز دارد که نه جز آن به دست آوردن روزی حلال است. (بحارالانوارج103ص7)برای همین وقتی عده ای از اراذل و اوباش در محله امیریه(شاپور) آن زمان اذیتش می کردند و نمی گذاشتند کاسبی حلالی داشته باشد مغازه ای که از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به کارخانه قند رفت.آنجا مشغول کارگری شد.صبح تا شب مقابل کوره می ایستاد.آن موقع تازه توانست خانه ای کوچک بخرد.ابراهیم بارها گفته بود:اگر پدرم بچه های خوبی تربیت کرده به خاطر سختی هایی بود که برای رزق حلال می کشید.هر زمان هم از دوران کودکی خودش یاد می کرد می گفت:
پدرم با من حفظ قرآن کار می کرد.همیشه مرا با خودش به مسجد می برد.بیشتر وقت ها به مسجد آیت الله نوری پائین چهاراه سرچشمه می رفتیم.آنجا هیئت علی اصغر(ع) بر پا بود.پدرم افتخار خادمی آن هیئت را داشت.
در همان ایام پایانی دبستان،ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت:ابراهیم برو بیرون.تا شب هم برنگرد.
ابراهیم تا شب خانه نیامد.همه خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کار کرده.اما روی حرف پدر حرفی نمی زدند.
شب بود که ابراهیم برگشت.با ادب به همه سلام کرد.بلافاصله سوال کردم:ناهار چیکار کردی داداش؟پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان می داد منتظر جواب ابراهیم بود.ابراهیم خیلی آهسته گفت:تو کوچه راه می رفتم.دیدم یه پیرزن کلی وسائل خریده نمیدونه چیکار کنه و چطوری بره خونه.من هم رفتم کمک کردم.وسایلش را تا منزلش بردم.پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد.نمی خواستم قبول کنم ولی خیلی اصرار کرد.من هم مطمئن بودم این پول حلاله،چون براش زحمت کشیده بودم.ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم.پدر وقتی ماجرا را شنید لبخندی از رضایت بر لبانش نقش بست.خوشحال بودکه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهمیت میدهد.
دوستی پدر با ابراهیم از رابطه پدر و پسر فراتر بود.محبتی عجیب بین آن دو برقرار بود که ثمره آن در رشد شخصیتی این پسر مشخص بود.اما این رابطه دوستانه زیاد طولی نکشید.
ابراهیم نوجوان بود که طعم خوش حمایت های پدر را از دست داد.در یک غروب غم انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد.از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد.بیشتر دوستان و آشنایان هم به او توصیه کردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول کرد.
منبع:کتاب سلام بر ابراهیم
ماجرای حسین بن علی علیه السلام حقیقتا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی بوده است. هر آزادی خواه و هر مجاهدِ فی سبیل اللّه و هرکس که می خواسته است در میدان خطر وارد شود از آن ماجرا مایه گرفته و آن را پشتوانه روحی و معنوی خود قرار داده است. در انقلاب ما این معنی به صورت بینّی واضح بود.
برگرفته از کتاب کهربا گزیده سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با نهضت عاشورا
باز این چه نوحه و چه عزا و ماتم است
«وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّه فِانّها مِنْ تَقوَی القلوب؛ هر کس شعائر الهی را بزرگ شمارد، آن نشانه ی روح تقوی است.»(1)
براستی که بقای اسلام، مرهون جهاد، ایثار و شهادت امام حسین (ع) در راه خداست و بدون جریان عاشورا و سیّد الشهداء (ع) قرنها پیش، بنی امیّه، اسلام را از بین برده بودند؛ پس همواره حیات دین به زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی عاشوراء وسیّد الشهدا می باشد. بنابراین، ذکر مصیبتهای امام حسین (ع) و برگزاری هر گونه عزاداری آن حضرت، از جمله شعائر الهی است که شیعیان و دوستداران اهل بیت پیامبر (ع) بدان امر شده اند و روشنی بخش این راه و مهمترین دلیل، برای برپا داشتن مجالس سوگواری سالار شهیدان، سیره ی ائمه ی معصومین (ع) در این مورد است، که بدان می پردازیم.
سیره ی امام سجاد (ع) در عزاداری
چو گل از غم کنم گریبان چاک
امام سجاد (ع) و حضرت زینب (ع) بعد از شهادت امام حسین (ع) همواره با برپایی مجالس عزا و سوگواری و ایراد خطبه های آتشین در زنده نگه داشتن یاد اباعبداللّه الحسین (ع) در قلوب همگان می کوشیدند؛ تا جایی که محیط مملّو از خفقان و سیاهی کوفه و شام را دگرگون ساخته و همگان را در سوگ یوسف آل رسول نشاندند.
از حالات حضرت سجاد (ع) در سوگواری سیّد الشهدا (ع) خطبه ی آن حضرت در مسجد امویِ شام می باشد که خطاب به یزید فرمودند: «ای یزید! محمّد (ص) جدّ توست یا جدّ من؟ اگر می گویی که جدّ توست، دروغ می گویی و کفر می ورزی و اگر اعتقاد داری که او جدّ من است، پس چرا عترت و خاندان او را کشتی؟! چرا پدرم را کشتی و حرم او و مرا اسیر کردی؟!» حضرت این سخن را گفت و دست به گریبان برد و جامه ی خود را چاک زد و گریه کرد؛ از گریه ی آن حضرت، صدای شیون و زاری از مجلس برخاست و مردم زار زار گریستند.(2)
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
امام زین العابدین (ع) آنقدر در سوگ پدرشان گریستند، که سلامتی چشمهایشان به خطر افتاد و این در حالی بود که هر گاه ظرف آبی را می گرفتنتد تا بنوشند، مُدام می گریستند!(3)
امام صادق (ع) در شدّت حزن آن حضرت می فرمودند: «حضرت سجاد (ع) چهل سال بر مصائب پدر بزرگوارش گریست؛ در حالی که روزها، روزه و شبها بیدار بود و خدا را عبادت می کرد. هنگام افطار، وقتی غذا نزدش می آوردند، در حالی که بشدّت می گریست می فرمود: چگونه آب بنوشم؟ در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند و گریه می نمود، بطوری که غذا و نوشیدنیهایش با قطرات اشک او می آمیخت. او همواره اینگونه می زیست تا به لقاء اللّه پیوست.»(4)
خادم آن حضرت نقل می کند: «روزی، دنبال حضرت به صحرا رفتم؛ امام روی تخته سنگی مشغول عبادت شد و سر به سجده گذارد و در حالی که می گریست، سر از سجده برداشت؛ به ایشان عرض کردم: مولای من! آیا وقت آن نرسیده که کمتر گریه کنید؟ فرمودند: وای بر تو! یعقوب پیامبر دوازده، پسر داشت، یکی از آنها از جلو چشم او پنهان شده بود، آنقدر گریست که مویش سپید، قدش خمیده و چشمش نابینا؛ شد حال آنکه من، پدر و برادران و عموها و دیگر عزیزانم را روی زمین، قطعه قطعه دیدم؛ در حالی که سر بر بدن نداشتند!»(5)
سیره ی امام باقر (ع) در عزاداری
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت.
امام باقر (ع) در تشویق سوگواران حسینی فرمودند: «در روز عاشورا انسان باید برای امام حسین (ع) گریه و زاری کند و به اهل منزل خود دستور دهد که برای حضرتش گریه کنند و در خانه ی خود با اظهار ناراحتی برای آن حضرت، سوگواری بر پا سازد و در خانه های یکدیگر به منظور گریه کردن برای سیّد الشهدا به ملاقات همدیگر روند و در مصیبت امام حسین (ع) به یکدیگر تسلیت بگویند؛ که اگر این کارها را بکنند، من برای آنان ضمانت می کنم که خداوند، ثواب دو هزار حج و عمره و شرکت نمودن در جنگی در رکاب رسول خدا (ص) و ائمه ی معصومین (ع) به او عطا فرماید.»(6)
سیره ی امام صادق (ع) در عزاداری
غنچه ی سرخ
روزی، کُمیت شاعر بر حضرت صادق (ع) وارد شد؛ حضرت به او فرمود: «درباره ی جدّم حسین، برایم شعر بخوان!» پس از آنکه کُمیت، اشعاری در مصیبت امام حسین (ع) خواند، امام صادق (ع) گریه ی شدیدی نمودند؛ زنان و اهل حرم حضرت هم به گریه افتادند و در اطاقهای خود صدا به گریه بلند نمودند. هنگامی که امام (ع) گریه می کردند. ناگهان زنی از پشت پرده ظاهر شد در حالی که کودکی شیر خوار و کوچک در دست داشت؛ طفل شیر خوار را در دامن امام گذاشت و امام با دیدن طفل، گریه اش بیشتر و صدایش به گریه بلند شد و زنان پشت پرده هم، صدا به گریه بلند کردند.
روشن است که منظور از نهادن طفل شیرخوار در دامن امام صادق (ع) به شبیه در آوردن علی اصغر شیر خوار بوده است؛ تا بدین وسیله، اثر بیشتری در حُزن و اندوه گریه کنندگان گذاشته شود.(7)
سیره امام موسی کاظم (ع) در عزاداری
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
از امام رضا (ع) در مورد عزاداری پدر بزرگوارشان، امام موسی کاظم (ع) برای سیّد الشهداء روایت است که: «پدرم، چون ماه محرم فرا می رسید. خندان دیده نمی شد و همواره محزون بود تا روز دهم محرم، که روز مصیبت و حزن و گریه ی ایشان بود.»(8)
سیره ی امام رضا (ع) در عزاداری
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
دعبل خزاعی می گوید: «روز عاشورا خدمت مولایم، علی بن موسی الرضا (ع) رسیدم؛ حضرت را دیدم که غمگین و محزون نشسته اند؛ یاران ایشان نیز همه غمگین اطرافشان حلقه زده بودند. وقتی مرا دیدند، فرمودند: «مرحبا بر تو ای دعبل!» سپس جائی برای من باز کردند و مرا نزد خود نشانیدند. سپس فرمودند: «ای دعبل! دوست دارم شعری برایم بخوانی که این روزها، روز اندوه ما أهل بیت است!» و فرمودند: «ای دعبل هر کسی بر مصیبت جدّم، حسین (ع) گریه کند، خداوند گناهانش را بیامرزد.» سپس حضرت بلند شدند و پرده ای میان ما و زنهایشان زدند و اهل بیتشان را پشت پرده نشانیدند، تا برای مصیبت جدشان گریه کنند. سپس به من فرمودند: «ای دعبل! مرثیه بخوان!» پس من، گریان شدم و اشکم جاری شد و اشعارم را خواندم، امام رضا (ع) و أهل بیتشان نیز گریستند.»(9)
سیره ی امام مهدی (عج) در عزاداری
ای کاش در عزای تو خون می گریستم
حضرت مهدی (عج) در مصیبت جدّ بزرگوارشان - در زیارت ناحیه ی مقدسه - این گونه می فرمایند:
«سلام بر تو (ای سالار شهیدان) سلام کسی که در غم عزایت مصیبت زده و اندوهگین و سرگشته و درمانده است؛ جانش فدای جان تو و اهل بیتش سپر بلای اهل بیت تو باد! پس اگر روزگاران مرا به تأخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو بازداشت و نبودم تا با آنکه با تو جنگیدند، بجنگم و با آنانکه با تو بدشمنی برخاستند، بدشمنی برخیزم (در عوض) هر بامدادان و هر شامگاهان به یادت سرشک غم از دیده می بارم و به جای اشک، خون می گریم تا آن زمان که در اثر سوز جانفرسای مصیبتت جان سپارم…
ادامه دارد…
پی نوشت:
1- سوره ی حج، آیه 32.
2- سیره ی چهارده معصوم، ص 397.
3- تاریخ النیّاحة، ص 119.
4- ناسخ التواریخ، ج 3، ص 189.
5- الفروع من الکافی، ج 1، ص 240، بحار الانوار، ج 45، ص 188؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 89، سیاهپوشی در سوگ ائمه ی نور، ص 116.
6- رمز المصیبة، ج 1، ص 24، کامل الزیارات، ص 175، تاریخ النیّاحة، ص 123.
7- معالی السبطین، ج 1، ص 153.
8- تاریخ النیّاحة، ص 132، شهید کربلا، ص 80.
9- معالی السبطین، ج 1، ص 154، رمز المصیبة، ج 1، ص 25.
شهید مرتضی مطهری قدس سره که با دغدغه خاص به بررسی موضوعات اسلامی می پرداخت، نسبت به حادثه عاشورا حساسیت و عنایت فوق العاده ای داشت. گر چه در این باره تألیف و اثری مکتوب توسط خود استاد نیست، اما گویا آنچه در نظر داشته بر قلم جاری کند، در سخنرانیهای خود اظهار نموده است. «حماسه حسینی» عنوان سه جلد کتاب از استاد شهید است. این مجموعه مشتمل بر سخنرانیها و یادداشتهای ابتدایی و غیر تفصیلی استاد مطهری است که از حدود سال 1347 تا 1356 شمسی ایراد و نوشته شده و تاکنون بیش از سی نوبت به چاپ رسیده است. این کتاب با عنوان «الملحمةُ الحسینیه» به عربی ترجمه شده و به نام مترجم تصریح نشده است
از آنجا که استاد شهید در لابه لای جلدهای اول و دوم، و بخش آخر جلد سوم بر کتاب شهید جاوید ایراداتی داشته و دیدگاههای آن را رد نموده است، نویسنده شهید جاوید در انتقاد از حماسه حسینی کتابی با عنوان «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری» نوشته و ضمن تأیید انتقادهای استاد مطهری از تحریفات و خرافات بسته شده بر این نهضت، با زبان علمی به ردّ انتقادهای شهید مطهری پرداخته و آن گاه پاره ای از منقولات تاریخی کتاب «حماسه حسینی» را مورد نقد قرار داده است.
«حماسه حسینی» تاریخ نگاری نیست، بلکه تحلیل تاریخ است و در آن به جنبه درس آموزی و الگوگیری از قیام امام حسین علیه السلام و لزوم پیراستن آن از تحریفات تکیه و تأکید شده است.
از آنجا که استاد مطهری خود عهده دار فراهم کردن این کتاب نشده و فرصت تجدید نظر در مطالب آن را نیافته و مطالب آن را به تدریج گفته و نوشته بود، مسامحاتی در آن یافت می شود. با این وصف نکاتی جدید و ارزشمند در کتاب وجود دارد که می توان آن را در شمار کتابهای مهم قلمداد کرد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامهای به آقای روحانی رئیسجمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی، با اشاره به بررسیهای دقیق و مسئولانهی برجام در مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی و عبور این موافقتنامه از مجاری قانونی، دستورات مهمی را درخصوص رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیهی کشور صادر و با برشمردن تأکیدات و الزامات ۹ گانه در اجرای برجام، مصوبهی جلسهی ۶۳۴ مورخ ۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیت ملی را با رعایت این موارد و الزامات تأیید کردند.
متن نامهی رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است.
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب آقای روحانی
رئیس جمهور اسلامی ایران و رئیس شورای عالی امنیّت ملّی (دامت توفیقاته)
با سلام و تحیّت؛
اکنون که موافقتنامهی موسوم به «برجام» پس از بررسیهای دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیونها و نیز در شورای عالی امنیّت ملّی، سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دستاندرکارانِ مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملّی و مصالح عالیهی کشور در اختیار داشته باشید.
۱) پیش از هر چیز لازم میدانم از همهی دستاندرکاران این فرایند پرچالش، در همهی دورهها از جمله هیئت مذاکرهکنندهی اخیر که در توضیح نقاط مثبت و در اصلِ تثبیت آن نقاط همهی سعی ممکن خود را به کار بردند، و نیز از منتقدانی که با ریزبینیِ قابل تحسین، نقاط ضعف آن را به همهی ما یادآور شدند و مخصوصاً از رئیس و اعضای کمیسیون ویژهی مجلس و نیز از اعضای عالیمقام شورای عالی امنیّت ملّی که با درج ملاحظات مهمّ خود، برخی از نقاط خلأ را پوشش دادند، و سرانجام از رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با تصویب طرحی محتاطانه، راه درست اجرا را به دولت ارائه کردند، و نیز از رسانهی ملی و نویسندگان مطبوعات کشور که با همهی اختلافنظرها، در مجموع تصویر کاملی از این موافقتنامه در برابر افکار عمومی نهادند، قدردانی خود را اعلام دارم. این مجموعهی پر حجم کار و تلاش و فکر در مسئلهای که گمان میرود از جملهی مسائل به یاد ماندنی و عبرتآموز جمهوری اسلامی باشد، در خور تقدیر و مایهی خرسندی است. به همین دلیل با اطمینان میتوان گفت که پاداش الهی برای این نقش آفرینیهای مسئولانه، مشتمل بر نصرت و رحمت و هدایت ذات حضرت حق خواهد بود، انشاءالله؛ زیرا وعدهی نصرت الهی در برابر نصرت دین او، تخلّفناپذیر است.
۲) جنابعالی با سابقهی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی، طبعاً دانستهاید که دولت ایالات آمریکا، در قضیّهی هستهای و نه در هیچ مسئلهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حملهی نظامی و حتّی هستهای –که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود– پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت. صاحبنظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیادهطلبی و دستاندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوریهای قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملّت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمدهای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحدهی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتنابناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.
چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئلهی هستهای و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیرهی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریبکاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اوّلیّهی آنان که با نیّت قبول مذاکرهی مستقیم از سوی ایران انجام میشد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواستههای رژیم صهیونیستی و دیپلماسی زورگویانهی آنان در رابطه با دولتها و مؤسّسات اروپاییِ دخیل در مذاکرات، همه نشاندهندهی آن است که ورود فریبکارانهی آمریکا در مذاکرات هستهای، نه با نیّت حلوفصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانهی خود دربارهی جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
بیشک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانهی دولت آمریکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی، از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند. با این حال، محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.
۳) بندهای نهگانهی قانون اخیر مجلس و ملاحظات دهگانهی ذیل مصوّبهی شورای عالی امنیّت ملّی، حاوی نکات مفید و مؤثّر است که باید رعایت شود، با این حال برخی نکات لازم دیگر نیز هست که همراه با تأکید بر تعدادی از آنچه در آن دو سند آمده است، اعلام میگردد.
اوّلاً: از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است.
ثانیاً: در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.
ثالثاً: اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس، پایان پروندهی موضوعات حال و گذشته (PMD) را اعلام نماید.
رابعاً: اقدام در مورد نوسازی کارخانهی اراک با حفظ هویّت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن دربارهی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد.
خامساً: معاملهی اورانیوم غنیشدهی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن دراینباره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور، باید بتدریج و در دفعات متعدّد باشد.
سادساً: مطابق مصوّبهی مجلس، طرح و تمهیدات لازم برای توسعهی میانمدّت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هماکنون تا پانزده سال و منتهی به ۱۹۰ هزار سو است، تهیّه و با دقّت در شورای عالی امنیّت ملّی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند.
سابعاً: سازمان انرژی اتمی، تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا بهگونهای ساماندهی کند که در پایان دورهی هشتساله هیچ کمبود فنّاوری برای ایجاد غنیسازیِ مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد.
ثامناً: توجّه شود که در موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است.
تاسعاً: وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلّفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه آمریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند، برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهّدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است، تشکیل شود. ترکیب و وظایف این هیئت باید در شورای عالی امنیّت ملّی تعیین و تصویب شود.
با توجّه به آنچه ذکر شد، مصوبهی جلسهی ۶۳۴ مورخ ۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیّت ملّی با رعایت موارد یاد شده تأیید میشود.
در خاتمه همانطور که در جلسات متعدّد به آنجناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبهی اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدّیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود.
توفیقات جنابعالی و دیگر دستاندرکاران را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۲۹ مهرماه
روز ملّی مبارزه با استکبار
روز 13 آبان، یادآور حوادث مهمی است که در شکل گیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی آمریکا از ایران نقش اساسی داشتند. در روز 13 آبان 1343، مأموران رژیم شاه، حضرت امام خمینی(ره) را در قم دستگیر و به دستور آمریکا، به ترکیه تبعید کردند. در روز 13 آبان 1357، دانش آموزان تهرانی در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند، ولی دژخیمان رژیم شاه، به آنان حمله کرد و آنان را به خاک و خون کشید. در روز 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه ی جاسوسی آمریکا را در تهران تسخیر کردند و جاسوسان آمریکایی را به گروگان گرفتند. بدین ترتیب، مبارزه ی ضد آمریکایی مردم ایران، ابعاد جدیدتری پیدا کرد. بنابراین، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این روز را به روز «ملّی مبارزه با استکبار» نام گذاری کردند.
همه با هم…
روز 13 آبان، روز دستگیری و تبعید حضرت امام ـ آن نور قبیله ی قبله ـ است. روز کشتار دانش آموزان است. روز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان ایمان مدار و عدالت پناه است. این مناسبت ها ایجاب می کند که همه باهم به قول آن بزرگ زادِ خورشیدگون، هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا بریزیم. بیایید کران تا کران، حیات را از تحرّک و مبارزه و فریاد علیه مستکبران، سرشار سازیم و از هیچ قدرتی جز خداوند باک نداشته باشیم و در برابر هیچ گردن کشی، سر فرود نیاوریم؛ هم چنان که تاکنون این گونه بوده ایم. بیایید برخی سستی ها و رکودها را به حرکت و شور مبّدل سازیم و رخوت و خواب آلودگی برخی افراد را باز شوییم. بیایید دست ها و دلهامان را قوی کنیم و در روز 13 آبان، مردم خداجو و استکبارستیز را به مبارزه با مظهر استکبار بخوانیم. این چنین باد.
حوزه های علمیه و فریاد علیه استکبار
حوزه های علمیه در طول تاریخ همواره در کنار مردم محروم و در برابر قدرت های ستم گر قرار داشته اند. رمز کام یابی نهضت پربار سر سلسله ی بیداردلان؛ حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ و محبوب بودن آن رادمرد بزرگ نیز این بود که از یک سو، دشمن مستکبران بود و از سوی دیگر، یاوری همیشه غم خوار برای محرومان و مستضعفان به شمار می آمد. از این رو، حوزه های علمیه به عنوان ادامه دهنده ی خط راستین آن آیت بلند کتاب مقاومت در مبارزه ی ملی با استکبار، نقش مهمی دارند.
دانش آموزان و مبارزه ی ملّی با استکبار
بی گمان، دانش آموزانِ آگاه و رشید ما در مبارزه با استکبار، همواره نقشی فعّال و فراموش ناشدنی ایفا کرده اند. این عزیزان بودند که در13 آبان 1357، به مردم مسلمان ایران، شور و شعور و عشقی دوباره بخشیدند. آنان از آینه ی احساس و شعور مردم انقلابی، غبار بر گرفتند و هویت مسلمانی، خود اتکایی و مبارزه با استکبار را به همگان آموختند. این نوجوانان دانش دوست بودند که با شعارهای توفنده و مشت های گره خورده، پایه های حکومت مزدور پهلوی را سست کردند و لرزه بر اندام زمام داران کاخ سفید انداختند. این جوانان دانش پو بودند که با قیام خویش، به مستضعفان آموختند که برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ی خود، باید با ستم گران جهانی بستیزند. اینک، آن رشادت ها و حماسه آفرینی ها، ایجاب می کند که قشر دانش آموز ما، در مبارزه با استکبار، سهم مهمی بر عهده گیرند و هم چون گذشته از پیش گامان این قیام ملّی باشند.
اراده ی الهی و قیام علیه مستکبران
خدای متعال، انسان را با فطرتی ظلم ستیز آفریده است. طبع انسان، عدالت خواه و مخالف تجاوز به حقوق دیگران است. ارسال پیامبران نیز با این هدف صورت گرفته است که به انسان ها کمک کنند تا در مسیر عدالت باقی بمانند و از آن منحرف نشوند. خدای متعال، با صراحت این واقعیت را در قرآن کریم بیان کرده است.
از سوی دیگر، اراده خدای منّان بر آن است که انسان های ضعیف نگاه داشته شده و مظلوم، به پاخیزند، بر طاغیان و مستکبران، بشورند و داد خود را از آن ها بگیرند و حاکمیت را از آنِ خود کنند. حاکمیتی که به عنوان امانتی الهی همواره در خدمت آرمان ها و ارزش های والا و خدایی باشد. امام خمینی(ره) با همین تفکر ژرف و ریشه دار دینی هسته ی مقاومت جهانی اسلام را علیه بیداد و تباهی استعمارگران و مستکبران بنیان نهاد. خمینی کبیر، عظمت های آیین احمدی را در پرتو کرامت های محمدی صلی الله علیه و آله و انوار پاک علوی علیه السلام ، فرا راه بشر این روزگار و همه ی روزگاران آینده قرار داد.
به یادِ مردی که استکبار رااز گستره ی ایران زدود
سلام بر روان پاک روح خدا و سلام بر همه ی روان های خدایی! سلام بر آن که بیداری رابه ما هدیه داد؛ آزادی را برای مان به ارمغان آورد؛ ما رابه وادی استقلال برد و جمهوری اسلامی را به ما، ارزانی بخشید. سلام بر دست های سبزی که بذر محبت خدا را در دل های کوچک فرزندان ما کاشت. سلام همه ی صالحان و سپیدرویان، بر روان بیدارگر روح پاک خدا باد. بزرگ مردی که با موضع گیری آگاهانه و مدبّرانه ی خویش، هر توطئه ای را نقش بر آب می کرد. حکیم دوراندیشی که گره های کور را به سرپنجه ی تدبیر، می گشود. دلاوری که مستکبران، با نفس گرم اش بر خاک افتادند. آری! امام خمینی(ره)، وجدان بیدار قرن و نادره مرد روزگاران بود. قائدی بی نظیر و قائمی بی بدیل بود که با قیامی الهام گرفته از رهنمودهای قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ، زنگ ها و زنگارها را از چهره ی دل ها و جان ها باز شست و نور معرفت و بیداری را بر قلب ها تاباند. ستم ها را سربرید، ستم گران را به زوال کشاند، و پلیدی و پلشتی استکبار و استعمار را از گستره ی ایران زدود. اینک در سال روز 13 آبان؛ روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یاد او را گرامی می داریم و بر روان بیدارگرش درود می فرستیم.
ملت های عدالت خواه و روحیه ی استکبار ستیزی
امروز به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای پیر بیدارگر زمان؛ حضرت امام خمینی(ره) روحیه ی استکبارستیزی از مرزهای ایران، فراتر رفته و همه ملت های عدالت خواه، حق طلب و آزاده را فرا گرفته است. مبارزه ی خونین مردم شجاع و آزادی خواه فلسطین بر ضد اشغال گران صهیونیست و حامی اصلی آن یعنی آمریکا، همین روحیه را نشان می دهد و از ثمره های انقلاب شکوه مند اسلامی به شمار می رود.
روزی که وحدت کلمه معنا شد
سیزده آبان از جمله روزهای پرفروغی است که در تاریخ ایران زمین، همواره برجسته و سربلند است. سیزده آبان، روزی است که فرزندان ایثارگر و فداکار این مرز و بوم به جهانیان فهماندند که با توکل به قدرت ایمان می توان در برابر هر طاغوتی ـ هرچند خودش را قدرت مند نشان دهد ـ ایستاد. در سیزده آبان ثابت شد که با تکیه بر قدرت آن بزرگوار آفریننده و توانای زنده می توان، استعمار را به خاک مذلت افکند. درسیزدهم آبان این نکته به اثبات رسید که امنیت و آرامش را از حق کشان و ستم کیشان که به مظلومان امنیت و آسایش نمی دهند، می توان باز گرفت. حماسه ی سیزده آبان ثابت کرد که همه ی قدرت های به اصطلاح عظیم شیطانی و طاغوتی، از درون، پوچ و پوشالی است. در سیزده آبان، مردم عدالت خواه و ایمان مدار ما، خویشتن را باور کردند و به چشم خود دیدند آن قدرتی که در ذهن عده ای کج اندیش و کوته فکر، هم چون کوهی استوار است، «کاهی» بیش نیست. در سیزدهم آبان، وحدت کلمه معنا شد؛ تکیه بر محبوب بندگان و خدای خمینی آفرین، تفسیر شد و قدرت رهبری دینی بار دیگر تجربه گشت.
سیزده آبان؛ ستاره ای فروزان
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که «سیزده آبان» چه روزی است؟ آیا تا به حال درخشش ستارگان و مهتاب را در پهن دشت گیتی دیده اید؟ آیا تاکنون دیده اید که فروغ نورانی برخی ستارگان، بیش تر است؟ در آسمان تاریخ معاصر ایران زمین نیز، روزهایی چون ستارگان پرتو افشان می درخشند و درس روزهای درخشنده نیز برخی درخشنده ترند. سیزده آبان، این چنین است؛ زیرا در سیزدهم آبان، ملت ما با عشق و ایمان به آرمان خویش، همه ی قدرت های استکباری را به سخره گرفتند و شکوه پوشالی شان را پایمال کردند. در سیزدهم آبان، خدا مردان پاک سرشت، در سالگرد قربانی شدن دانشجویان و تبعید سرسلسله ی بیدار دلان، بر دیو پلیدی و پلشتی، مردانه تاختند و لانه ی فساد را درهم کوبیدند. این است که سیزده آبان در تاریخ این دیار شهیدپرور، برگی زرین را به خود اختصاص داده است و بسان ستاره ای فروزان در آسمان میهن اسلامی می درخشد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در دیدار پُرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانشآموزان، مبارزهی ملت ایران با استکبار را مبارزهای «منطقی، خردمندانه و متکی بر تجربیات تاریخی» خواندند و با استناد به مشکلات و ضرباتی که به علت اعتماد به آمریکا و سادهاندیشی برخی سیاسیون، در تاریخ معاصرِ کشور بهوجود آمده افزودند: آمریکا، همان آمریکای قدیم است اما عدهای مغرض و یا سادهلوح تلاش میکنند این دشمن توطئهگر را در افکار عمومی ملت به فراموشی و غفلت بسپارند تا آمریکا در فرصتی مناسب خنجر را از پشت فرو کند.
در این دیدار که در آستانهی سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی انجام شد، رهبر انقلاب، مقطع کنونی را دورهی تثبیت عزت ملت و ترسیم نقشهی پیشرفت ایرانیان دانستند و هوشیاری، آگاهی و بصیرت عمومی بهویژه جوانان را در این مقطع، بسیار مهم خواندند.
ایشان افزودند: نکتهی اساسی در فهم و تحلیل اوضاع کنونی و ترسیم حرکت آیندهی کشور، درک این واقعیت است که مبارزهی جمهوری اسلامی و مردم ایران با استکبار برخلاف حرفهای برخیها، حرکتی غیرمنطقی و احساساتی نیست بلکه مقابلهای برخاسته از عقل و تجربه و برخوردار از پشتوانهی علمی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه توجه به تجربههای درسآموز ملتها، مانع از خطای دید و اشتباه محاسباتی میشود خاطرنشان کردند: حتی اگر آیات صریح قرآن مجید دربارهی ایستادگی و مبارزه با ظلم و استکبار را کنار بگذاریم، حادثهی بزرگ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نشان میدهد با آمریکا چگونه باید برخورد کرد.
رهبر انقلاب در تبیین حوادث مقطع مهم ملی شدن صنعت نفت، اعتماد و امید به آمریکا را، اشتباه تاریخی دکتر مصدق (نخستوزیر آن مقطع) خواندند و افزودند: مصدق برای مقابله با انگلیس به آمریکا تکیه کرد و همین خوشبینی و سادهاندیشی و غفلت، زمینهساز موفقیت کودتایی آمریکایی شد؛ کودتایی که همهی زحمات ملت را در ملی کردن نفت به هدر داد، رژیم مستبد و وابستهی پهلوی را احیا کرد و ایران عزیز را ۲۵ سال در معرض شدیدترین صدمات ملی و ضربات سیاسی – اقتصادی و فرهنگی قرار داد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نفوذ عمیق و گستردهی آمریکاییها پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ افزودند: در مقابل اینگونه سختیها، ملتهایی که رهبران شایسته ندارند، منفعل و تسلیم میشوند اما ملت ایران با بهرهمندی از موهبت الهی رهبری امام خمینی، بهتدریج آگاه و آگاهتر شد و با نهضت اسلامی، حکومت وابستهی پهلوی و حامی اصلی او یعنی آمریکا را هدف گرفت.
رهبر انقلاب با استناد به سخنان امام خمینی رحمةاللهعلیه در سال ۴۲ دربارهی نفرت عمیق ملت از رئیسجمهور آمریکا افزودند: آن رهبر مقتدر و مصمم که به وعدههای الهی، ایمانی عمیق داشت از همان ابتدای شکلگیری نهضت برای مردم تبیین کرد که هرچه شرارت و توطئه است زیر سر آمریکا است.
ایشان دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی را از همان ماههای اول پیروزی انقلاب یادآور شدند و افزودند: پس از انقلاب، آمریکاییها تا مدتها در تهران سفارت و با دولت ایران ارتباط داشتند اما حتی یک روز از توطئه خودداری نکردند و این تجربهی تاریخی، باید به برخی بفهماند که رابطه و دوستی موجب پایان خصومتها و توطئههای آمریکا نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای تسخیر سفارت آمریکا به دست جمعی از دانشجویان را عکسالعملی در مقابل ادامهی توطئههای واشنگتن و پناه دادن آمریکاییها به دشمن قطعی ملت یعنی محمدرضا پهلوی برشمردند و افزودند: اسنادی که از سفارت آمریکا بهدست آمد نشان داد این سفارت، حقیقتاً لانهی جاسوسی و مرکز توطئههای مستمر بر ضد «ملت ایران و انقلاب نوپای اسلامی» بوده است.
ایشان تأمل در اسناد لانهی جاسوسی را ضروری، مهم و درسآموز خواندند و خاطرنشان کردند: این اسناد به صراحت نشان میدهد آمریکاییها در دوران شکلگیری نهضت، در مقابلهی رژیم ننگین پادشاهی با مردم و همچنین پس از انقلاب، پیوسته برای ضربه زدن به ملت ایران در تلاش بودهاند.
حضرت آیتالله خامنهای با استناد به خاطرات هایزر، ژنرال آمریکایی که در زمستان ۵۷ برای نجات رژیم ستمشاهی به ایران آمده بود خاطرنشان کردند: این خاطرات، بهخوبی نشان میدهد آمریکا عملاً ژنرالهای پهلوی را برای کشتار مردم ایران، تشویق و هدایت میکرده است.
رهبر انقلاب کمک به حرکتهای تجزیهطلبانه و ضد انقلابی، کودتای موسوم به نوژه، تشویق صدام به حمله به ایران و کمکهای روزافزون به دیکتاتور منفور بغداد در طول ۸ سال جنگ تحمیلی را دیگر حلقههای زنجیر توطئههای آمریکا برشمردند.
ایشان تأکید کردند: آمریکاییها با بدفهمی و ناتوانی از تحلیل واقعیات ایران، در تمامی ۳۷ سال اخیر سعی در براندازی اساسی انقلاب داشتهاند اما به فضل الهی شکست خوردهاند و از این پس نیز ناکام خواهند ماند.
حضرت آیتالله خامنهای، هدف از بازخوانی زنجیرهی توطئههای شیطان بزرگ را، شناخت دقیقتر آمریکا خواندند و افزودند: در سالهای اخیر، کسانی مغرضانه و با خطدهی آمریکا و یا سادهلوحانه تلاش کردهاند با چشمپوشی بر تجربیات مکرر ملت، چهرهای بزککرده از آمریکا ترسیم و اینگونه وانمود کنند که اگر آمریکاییها، روزی دشمن ایران بودهاند، امروز دست از آن توطئهها کشیدهاند!
ایشان افزودند: هدف از این تلاشها، این است که چهرهی واقعی دشمن از ذهنها پنهان شود تا آمریکاییها در نهان، به دشمنی خود ادامه دهند و در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو کنند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: واقعیت این است که اهداف آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، هیچ تغییری نکرده و آنها اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند لحظهای درنگ و تأمل نخواهند کرد اما نمیتوانند، و به یاری حق در سایهی همت جوانان، گسترش و تعمیق بصیرت ملت و پیشرفت ایران، در آینده هم در تحقق این هدف ناکام میمانند.
ایشان با اشاره به برخی نرمشهای ظاهری مسئولان آمریکا در مذاکرات افزودند: باطن رفتار آمریکا، پیگیری همان اهداف خصمانهی گذشته است و ملت، این واقعیت را فراموش نمیکند.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: یکی از مسئولان آمریکایی در مذاکرات از تنفر از جنگ گفته و حتی گریه کرده است؛ عدهای سادهلوح ممکن است این قضیه را باور کنند اما حمایت بیدریغ و کمکهای بیوقفهی آمریکا به رژیم جنایتکار، قصاب و آدمکش صهیونیستی و حمایت آنها از جنایاتی که در حق مردم یمن میشود، ماهیت واقعی آن ادعا و آن گریه را برملا میکند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به روابط عادی ایران با کشورهای مختلف جهان حتی با دولتهایی که دلشان با ملت صاف نیست افزودند: مردم ایران با وجود این رویه، به آمریکا که از هر بهانه برای ضربه زدن به ملت و نابودی جمهوری اسلامی استفاده میکند به چشم دوست نمینگرند و دست دوستی به طرف او دراز نمیکنند چرا که «شرع، عقل، وجدان و انسانیت»، این حق را به ملت نمیدهد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به استمرار فعالیت همهجانبهی دولت آمریکا بر ضد جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند: آنها بهتدریج فهمیدهاند که علت ایستادگی ملت، باورها و اعتقادات دینی است به همین علت، امروز با ابزارهای جدید، این اعتقادات و ارزشها را آماج حمله قرار دادهاند اما دانشآموزان، دانشجویان و همهی جوانان ما، این حیله را بیاثر خواهند کرد.
ایشان افزودند: دشمن تلاش فراوان میکند دانشگاهها را مانند دوران ننگین رژیم پادشاهی به پلی به سمت غرب تبدیل کند، اما با هوشیاری جوانان عزیز ما، دانشگاهها به نردبانی به سمت آرمانهای بلندمدت تبدیل شدهاند و جوانان ما، این موقعیت تأثیرگذار را حفظ میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای، پیشرفت و قدرت ملت ایران را، علت روی آوردن دشمنان به مذاکرات هستهای دانستند و افزودند: آنها در همین مذاکرات نیز تدابیر خصمانهای بهکار بردند تا شاید حرکت ملت را از کار بیندازند.
رهبر انقلاب تکیه بر شناخت دشمنی عمیق آمریکا با ملت ایران را به معنای چشمپوشی بر ضعفهای درونی ندانستند و افزودند: در سیاستگذاری، اجرا، تلاش و تحرک، اولویتبندی مسائل و زمینههای دیگر، ضعفهایی داریم که دشمن در موارد بسیاری، از آنها استفاده کرده است.
ایشان غفلت از دشمن اصلی و پرداختن به منازعات درونی را خطایی بزرگ خواندند و افزودند: برخی به بهانهی ضعفها و مسائل داخلی، دشمن خارجی را فراموش میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: نباید دشمن را با کسانی که با آنها اختلافنظر داریم اشتباه بگیریم؛ دشمن کسی است که با همهی توان درصدد ضربه زدن به ملت و روی کار آوردن حکومتی دستنشانده، دلباخته و تسلیم و مرعوب غرب است و این دشمنِ کینهتوز، آگاه و جدی را نباید در هیچ حالتی فراموش کنیم.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: انتقاد، مایهی پیشرفت است و جامعه نیز آزاد و دارای حق انتقاد است اما نباید این حرف تاریخی امام را از یاد ببریم که مکرر میفرمود «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید».
حضرت آیتالله خامنهای ضمن توصیه به جوانان برای «جدی گرفتن تحصیل و دانشاندوزی، ترجیح اهداف عمومی به خواستههای شخصی و افزایش آگاهی و قدرت تحلیل» افزودند: صدای ملت ایران تنها صدای رسایی است که در اوضاع آشفتهی جهان، بر ضد ظلم و استثمار و استعمار بلند است و دلهای ملتها و نخبگان را به خود جذب میکند و این صدای رسا را نباید از دست بدهیم.
رهبر انقلاب که این سخنانشان با فریادهای مرگ بر آمریکای دانشجویان و دانشآموزان همراه شد افزودند: شعار و فریاد مرگ بر آمریکای ملت ایران دارای پشتوانهی قوی عقلانی و منطقی و برگرفته از قانون اساسی و تفکرات اصولی است که ظلم و ستم را برنمیتابد.
ایشان افزودند: مفهوم این شعار، مرگ بر سیاستهای آمریکا و استکبار است و این منطق برای هر ملتی تشریح شود آن را میپذیرد.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان تأکید کردند: ملت ایران مصمم و پُرامید راه خود را ادامه میدهد و جوانان امروز با «افزایش ایمان و بصیرت و تکیه بر معیارهای اصلی» بدون تردید شاهد دورانی خواهند بود که ملتها از زیر سایهی غولهای وحشت رها شدهاند و ایران عزیز و پیشرفته، الهامبخش همهی ملتها شده است.
آخرین نظرات