چشمانم را برای چندمین بار می بندم و به اطراف نگاه میکنم، هیچ نشانی از محمد نیست. توانم را از دست دادم و گوشه ای نشستم. به آسمان خیره شدم . خدایا کمکم کن!…هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی در این مسیر قدم بردارم با محمد در دانشگاه علوم پزشکی… بیشتر »
آخرین نظرات