مدرسه علمیه حضرت آمنه قم

|ورود
رسیدن به آرامش؛ دغدغه ی دیروز و امروز بشر
ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در عمومی

در جامعه کنونی نیز برخی با بهانه ی کسب آرامش دست به ارائه ی برنامه های معنوی انحرافی و یا ریاضتی می زنند، اما آنچه ما مدعی آن هستیم این است که چون خدای متعال سازنده بشر و خالق  اوست، بنابراین کسی بهتر از او نمی داند که چه چیز موجبات آرامش آدمی را فراهم می کند. بنابراین در این نوشتار سعی می کنیم به نکاتی در این باره بپردازیم.
هدایت الله قدمی- کارشناس ارشد دین شناسی/ بخش قرآن تبیان

از جمله دغدغه های بشر از گذشته تاکنون، رسیدن به آرامش بوده که برای آن نیز تلاش های بسیاری کرده و راه های مختلفی طی نموده است. در این مسیر برخی رسیدن به آرامش را در به قدرت رسیدن و زیباترین شدن و یا ثروتمند شدن می دانند.  

ولی از آنجا که طبع آدمی حریص آفریده شده «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا [معارج/19] هر آینه آدمی را حریص و ناشکیبا آفریده اند» در هیچ یک از موارد مذکور به آن آرامش مطلوب نمی رسند.

در جامعه کنونی نیز برخی با بهانه ی کسب آرامش دست به ارائه ی برنامه های معنوی انحرافی و یا ریاضتی می زنند، اما آنچه ما مدعی آن هستیم این است که چون خدای متعال سازنده بشر و خالق  اوست، بنابراین کسی بهتر از او نمی داند که چه چیز موجبات آرامش آدمی را فراهم می کند. بنابراین در این نوشتار سعی می کنیم به نکاتی در این باره بپردازیم:

تا فرصت استفاده از امکانات مالی ، جانی و زمانی خود را داریم، به فکر استفاده از آن نیستیم؛ در حالیکه شاید بسیاری از انسان ها حسرت داشتن یک ثانیه از زندگی ما را داشته باشند.

بعنوان مثال در احوالات مردگان می خوانیم: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیْما تَرَکْتُ [مؤمنون آیه 99 و 100] پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه کوتاهى نمودم و ترک گفتم عمل صالحى انجام دهم»
تجربه ی دیروز چراغی برای فردا 
از جمله مواردی که موجب سلب آرامش آدمی می شود، مواجهه با شکست در زندگی است. که معمولا اگر انسان از تجربیات گذشته خود و دیگران در این باب استفاده کند، درصد شکست او کمتر خواهد شد.

در کلامی، امام  صادق علیه السلام ایشان  استفاده از تجربه را از خصوصیات مومن می شمارد و می فرماید: «انسان مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.» [ الحدیث، ج 2 ، ص 7]

یعنی شخص مومن با در نظر گرفتن تجربه ی قبلی خود، مجددا در همان موضوع راه اشتباه قبلی را در پیش نمی گیرد.

و در کلامی از مولا علی علیه السلام خطاب به فرزندش استفاده از تجربیات گذشتگان را این چنین بیان می فرماید: «پسرم، اگرچه من به اندازه همه کسانی که پیش از من می زیسته اند عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آنها از اول تا آخر بوده ام. پس من قسمت زلال و مصفّای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم،»[ نهج البلاغه: نامه 31]

خلاصه آنکه استفاده از تجربیات دیگران و عمر گذشته ی خودمان، نقش مهمی در انتخاب راه صحیح خواهد داشت.

استفاده از فرصت ها (این قافله ی عمر عجب می گذرد)
جمله ی معروفی است که می گوید تا ماهی در آب است قدر آب را نمی داند. حالِ بسیاری از ما انسان ها نیز همینگونه است. تا فرصت استفاده از امکانات مالی ، جانی و زمانی خود را داریم، به فکر استفاده از آن نیستیم؛ در حالیکه شاید بسیاری از انسان ها حسرت داشتن یک ثانیه از زندگی ما را داشته باشند.

بعنوان مثال در احوالات مردگان می خوانیم: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیْما تَرَکْتُ [مؤمنون آیه 99 و 100] پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه کوتاهى نمودم و ترک گفتم عمل صالحى انجام دهم»

پس انسان باید به این نکته توجه داشته باشد که روزگار جوانی و فرصت ها همیشه باقی نمی مانند؛ بلکه هر لحظه ممکن است زمان آن ها پایان یابد. پس چه بهتر که انسان ان را غنیمت شمارد.

برای رهایی از این غفلت انسان می توان خود را به جای کسانی بگذارد که حسرت داشتن یک لحظه و یا فرصت را دارند، مسلما چنین تاملی می تواند نقش مهمی در بیدار کردن نفس انسانی داشته باشد.

پیامبر صلى الله علیه و آله در اهمیت استفاده از فرصت ها می فرماید: «اغتنموا الفرص فانّها تمرّ مرّ السحاب[مستدرك الوسائل باب استحباب انتهارفرص الخیر ح 13731]  فرصت‏هاى الهى را غنیمت بدانید كه مانند ابر زودگذر است و رد مى‏شود.»

ج: راز شکوفایی ( امیدواری)
در کلامی آمده که اگر خواستید بر جامعه ای تسلط پیدا کنید، اول امید را از آنان بگیرید. از بین رفتن امید در وجود انسان،موجب می شود که به هر حالت و وضعی راضی باشد و به راحتی از این طریق می توان بر او تسلط پیدا کرد و او نیز دیگر تلاشی در تغییر و ضعیت خود نخواهد داد.

شاید به همین دلیل است که مولا علی علیه السلام ناامیدی را بزرگترین بلا معرفی نموده است. [غرر الحکم، ح 2860]

البته ناامیدی مراتبی دارد، که ناامیدی از خود و  خدای خود، می تواند از سایر مراتب آن سخت تر و نگران کننده تر باشد.

در قرآن کریم نیز علت اینکه چرا انسان باید به خدا توکل کند، نیز آمده: « وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ [انعام/17] اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود، و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است زیرا او است که بر همه چیز توانا است»
علت اصلی ناامیدی در، غفلت از توانایی ذاتی خود و همچنین نشناختن صفات حقه ی الهی است. مسلما شخصی که از توانایی های خود غافل است، مانند شخصی خواهد بود که بخواهد در دل شب بدون داشتن روشنایی حرکت کند، که این موجب ترس و وحشت او را فراهم می کند.  بنابراین لازم است انسان در قدم اول به شناخت توانایی های ذاتی که خداوند به او داده،  رو بیاورد. 

در آیات شریفه ی قرآن نیز به این نکته اشاره شده که پیشرفت هر انسانی در گروی تلاش و سعی او خواهد بود: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى [نجم/۳۹] و اینكه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست». که مسلما وقتی امیدی در کار نباشد، سعی و تلاشی نیز در کار نخواهد بود.

د: توکل
اگرچه انسان با استفاده از تجربیات و فرصت های زندگی ،شناخت توانایی های خود و زنده نگه داشتن روحیه ی امید، گام موثری را در پیمودن مسیر برداشته است، اما تا توکل به خدا در این مسیر با او همراه نشود، نمی توان امید به آرامش حقیقی داشت، چرا که در فرداهای زندگی نکات مبهم و تاریک بسیاری است و ترس از آن می تواند در حفظ آرامش، تزلزل ایجاد کند. البته توکل به این معناست که انسان با تکیه بر عواملی که گفته شد به همراه تلاش و توانایی خود، نتیجه ی کار را به خدای خود بسپارد و از او در طلب آنچه به خیر و صلاح اوست، امیدوار باشد، نه اینکه خود را کاملا کنار کشیده و هیچ عملی نداشته و بگوید من توکل کرده ام.

در قرآن کریم نیز علت اینکه چرا انسان باید به خدا توکل کند، نیز آمده: « وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ [انعام/17] اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود، و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است زیرا او است که بر همه چیز توانا است»

نظر دهید »
چه شد که انقلاب اسلامی پیروز شد؟
ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در انقلاب اسلامی

از آنجا که پیش از انقلاب، ایران به عنوان سرباز آمریکا و  ژاندارم منطقه محسوب می شد، شاید هیچگاه به ذهن کسی خطور نمی کرد که در این سرزمین، انقلابی شکل گیرد که با تمام اهداف و مقاصد دول سرمایه داری و استکباری بخصوص کشور آمریکا در تضاد باشد. همین امر موجب  شد که اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی را به کنکاش در علل و عوامل شکل گیری این انقلاب وا دارد. 
علی بیرانوند- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان

پیش زمینه های تغییر ذائقه سیاسی ایران
بی شک علل و عوامل فراوانی در شکل گیری انقلاب اسلامی سهیم بوده است که مطالعه و بررسی آنها در این نوشتار کوتاه میسر نخواهد بود. از این رو به طور خلاصه به بعضی از آن موارد اشاره خواهیم کرد. 

1-فاصله گرفتن سیاست های حاکمیت از ذائقه فرهنگی و دینی مردم: بر کسی پوشیده نیست که کشور ایران، یکی از سرزمین های بزرگ و کهن است، که با سرعت تحت تأثیر مکتب و آیین اسلام قرار گرفت، به طوری که بسیاری از مردم این سرزمین، با اشتیاق و روی باز، از ارزش های اسلامی استقبال نمودند، و خود را یکی از مصادیق آیه شریف کردند: «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً؛[نصر، آیه2] و ببینى مردم گروه گروه وارد دین خدا مى‏شوند.» ولی با این حال سبک و سیاق کشوری داری حاکمان ایران، به گونه ای دیگر رغم می خورد، به طوری که در دوره حاکمیت پادشاهان پهلوی، سبقه دینی و اسلامی به طور کل رنگ باخته و همین امر موجبات سرخوردگی و نارضایتی مردم را از والیان کشور فراهم کرده بود. 

امام خمینی(ره) با اتکا و اعتماد به امدادهای الهی، تنها راه برون رفت از سختی و مشکلات و دست یابی به پیروزی را، استقامت و پایداری معرفی می کردند، این اعتماد و امید امام خمینی(ره) در واقع برگرفته از نویدهای آسمانی است که باری تعالی به مؤمنین داده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[آل‌عمران/200] اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! (در برابر مشكلات و هوسها،) استقامت كنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت كنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!».
2-ظلم، ستم و کشتار مردم بی گناه: یکی از مهمترین و بارزترین شاخص های تأثیرگذار، در سقوط حکومت شاهنشاهی و عامل اساسی در ابراز انزجار مردم از آن حاکمیت را می توان ظلم و ستم فراوان و همچنین قتل و کشتارهای گسترده مردم بی گناه معرفی کرد. این عامل خطرناک از چنان تبعات شوم و خطرناکی برخوردار است که در منابع روایی در نکوهش آن این چنین بیان شده است: امام على(علیه السلام): «ألظُّلمُ یُزلُّ القَدَمَ وَ یَسلُبُ النِّعَمَ وَ یُهلِکُ الاُمَمَ؛[1] ظلم قدم را می لرزاند، نعمتها را سلب می کند و امتها را به نابودی می کشاند.»

از جمله خشونت هایی که دستگاه شاهنشاهی، علیه مردم ایران روا داشت  را می توان کشتار مردم بی گناه ورامین، قم، تبریز و تهران برشمرد، زندان های شاهنشاهی و دستگاه های امنیتی پُر بود از افراد شاخص و معترضی که با سیاست های موجود مخالف بودند ولی تاوان این مخالفت چیزی جز تبعید، شهادت و شکنجه نبود. 

عوامل و فاکتورهای پیروزی انقلاب اسلامی
1-نعمت رهبری فرزانه و مردمی و دشمن شناس: بی شک از جمله مهمترین عوامل تأثیر گذار در پیروزی نهضت انقلاب اسلامی را می توان، وجود رهبری فرزانه و الهی معرفی کرد. در واقع وجود رهبر صالح و همچنین نیروی انسانی متعهد و وظیفه شناس، دو شرط مهم برای مبارزه با ستمگران است؛ اهمیت وجود رهبری توانا برای پیروزی و غلبه بر حکام جور را به خوبی می توان در آیات و آموزه های قرآنی نیز مشاهده کرد: «وَ ما لَکُمْ لاتُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّه والمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ والنِّساءِ والوِلدنِ الَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هذِهِ القَریَةِ الظّالِمِ أَهلُها واجعَل لَنا مِن لَدُنکَ وَلِیًّا واجعَل لَنا مِن لَدُنکَ نَصِیرا؛[نساء/75] شما را چه شده است که در راه خدا و [در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی‌جنگید، آنان که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستمگرند، بیرون بر و از جانب خود، رهبر و سرپرستی برای ما قرار ده و از سوی خودت، برای ما یاوری تعیین فرما».

محققان تفسیر نمونه در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشته اند: «براى نجات از چنگال ظالمان قبل از هر چیز وجود” رهبر” و سرپرست لایق و دلسوز ضروری است و سپس یار و یاور و نفرات كافى، بنابراین وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد بدون استفاده از یك رهبرى صحیح بى‏نتیجه خواهد بود.»[2] با اندکی دقت در فاکتورهای موفقیت در پیروزی نهضت انقلاب اسلامی، به خوبی می توان به اهمیت جایگاه و نقش امام خمینی(ره) به عنوان شخصیتی، مجتهد، مجاهد و انقلاب دست یافت. ایشان با استقامتی غیرقابل وصف، در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی، با تحمل رنج و مشقت فراوان و تحمل تبعید های طولانی به امت و پیروان خود بلوغ سیاسی و اجتماعی بخشید. 

2-اتحاد و یکپارچگی امت: شالوده مكاتب اجتماعى، بر اساس وحدت پى‏ریزى مى‏شود و بدون آن هیچ ایده و اندیشه‏اى در جامعه گسترش نمى‏یابد.[3] بر همین اساس می توان این چنین بیان داشت از جمله فاکتورهای پیروزی در نهضت انقلاب اسلامی اتحاد و همبستگی یارن امام خمینی(ره) بود. یاران خمینی(ره) برای غلبه بر دستگاه جور و رژیم ستم شاهی، با تمسک به آیات الهی، اتحاد و همبستگی خود را حفظ کردند، به طوری که در این مسیر تعداد بی شماری به فیض عظمای شهادت دست یافتند، ولی خللی در اتحاد آنها وارد نشد، تا اینکه مفتخر به کسب مدال محبت و ارادت الهی شدند: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ؛[صف، آیه 4] خداوند كسانى را دوست مى‏دارد كه در راه او پیكار مى‏كنند گویى بنایى آهنین‏اند!»

از مهمترین و بارزترین شاخص های تأثیرگذار، در سقوط حکومت شاهنشاهی و عامل اساسی در ابراز انزجار مردم از آن حاکمیت را می توان ظلم و ستم فراوان و همچنین قتل و کشتارهای گسترده مردم بی گناه معرفی کرد. این عامل خطرناک از چنان تبعات شوم و خطرناکی برخوردار است که در منابع روایی در نکوهش آن این چنین بیان شده است: امام على(علیه السلام): «ألظُّلمُ یُزلُّ القَدَمَ وَ یَسلُبُ النِّعَمَ وَ یُهلِکُ الاُمَمَ: ظلم قدم را می لرزاند، نعمتها را سلب می کند و امتها را به نابودی می کشاند.
3-استقامت و پایداری در مسیر ارمان های الهی: بر خلاف تصور و اندیشه کسانی که تسلیم و سرسپردگی در برابر ابرقدرتهای جهان را یگانه راه پیروزی و موفقیت معرفی می کردند، امام خمینی(ره) با اتکا و اعتماد به امدادهای الهی، تنها راه برون رفت از سختی و مشکلات و دست یابی به پیروزی را، استقامت و پایداری معرفی می کردند، این اعتماد و امید امام خمینی(ره) در واقع برگرفته از نویدهای آسمانی است که باری تعالی به مؤمنین داده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[آل‌عمران/200] اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! (در برابر مشكلات و هوسها،) استقامت كنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت كنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!».

سخن آخر:
هر چند پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) با بهره‌گیری از عناصر مهم قرآنی میسر شد، ولی نباید فراموش کرد که برای تثبیت و تقویت نهضت و انقلاب اسلامی بیش از پیش به عناصر قرآنی در تحکیم حکومت دینی نیاز داریم. عناصر مهمی که می بایست در سبک و سیاق دولت مردان این انقلاب نمود خارجی داشته باشد. 

پی نوشت ها:

[1]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 456 ، ح10411. 

[2]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏4، ص11. 

[3]. على اصغر الهامى نیا، اخلاق سیاسى،ص37. 

نظر دهید »
وقتی قرآن از جوانمردی سخن می گوید
ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در مذهبی

کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده و عاطفه و عشق و احساس را تمرین نمی کند، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند!
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان

“اذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنك رَحْمَةً وَ هَیىْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشداً “( زمانى را به خاطر بیاور كه آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز.) (10 کهف)

در فرهنگ عربی دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد: یكی «فتی» و دیگری «شاب.» اولی از ریشه «فتی فتو (طراوت و شادابی)» و دومی از ریشه «شبّ (شكوفایی و برخورداری از حرارت)» است. (معجم مقاییس اللغه، ج4، ص473. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص625.)

در حقیقت می توان گفت که دین مجموعه ای است از اعمالی چون نماز و روزه و… در کنار اخلاقیاتی چون صداقت و پاکی و جوانمردی و اعمالی که حکم پوسته را برای در برگرفتن مغز دین که همان جوانمردی است دارند.

از این رو کسی که نماز می گزارد اما بی صفا بوده و از عاطفه و عشق نصیبی ندارد، و یا از احساس و آدمیت و آقایی و جوانمردی و گذشت و گذشتن برای خدا و گذاشتن برای مردم بی بهره است، درست به باغبانی می ماند که تنها پوست ها را کاشته باشد! حال آنکه خروار خروار پوست اگر کاشته شوند از آن میان حتی یکی سبز نشده، و جوانه نمی زند، و بالا نیامده، و به ثمر نمی نشیند. همچنانکه اگر مغزها را به تنهایی بکارند گویی نکاشته اند.

در نگاه قرآن کریم این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود: وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ  «خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل ‏هاى شایسته کرده ‏اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشى بزرگ است.» (سوره مائده، آیه ۹)
تنها مغزها به همراه پوست ها و پوست ها به همراه مغزها سبز می شوند.

پس، کسی که می گوید دلت پاک باشد و تنها در پی پاک ساختن دل است اما نمازش را نمی گزارد همچون باغبانی است که در این مزرعه دنیا مغز می کارد اما بی پوست!

و کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده ، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند! 

عواملی که بهشت آفرین می شوند
یک باغستان وقتی سبز و خرم و با طراوت است که در کنار خود آب و جوی را با هم داشته باشد، وگرنه جوی بی آب هر چند با سنگفرش های مرمرین ساخته شده باشند، هیچ فایده ای ندارد!

همانطور که اگر آب، زلال و زمزم و فراوان باشد اما در جوی قرار نگیرد حاصلی جز هرز رفتن و تخریب ساختن، خاصیی دیگر با خود ندارد!

و نماز و روزه و حجاب و ظواهر عملی و تمام آداب دینی دیگر همان جوی را می مانند و خوبی هایی چون صداقت و مروت و جوانمردی و … که از آن یاد کردیم به منزله همان آب است، و اگر این دو، دوشادوش هم باشند باغی پدیدار خواهد شد به نام بهشت وگرنه هر کدام بدون دیگری و به دور از دیگری ضایع و بی حاصل است.

و این گونه است که در نگاه قرآن کریم این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود: وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ  «خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل ‏هاى شایسته کرده ‏اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشى بزرگ است.» (سوره مائده، آیه ۹)

در روایت نیز می فرماید: الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان‏ «ایمان، تصدیق با دل و اعتراف با زبان و التزام در عمل است.» (بحارالانوار، ج۶۶ ص۷۴)

کسی که نماز می گزارد اما بی صفا بوده و از عاطفه و عشق نصیبی ندارد، و یا از احساس و آدمیت و آقایی و جوانمردی و گذشت و گذشتن برای خدا و گذاشتن برای مردم بی بهره است، درست به باغبانی می ماند که تنها پوست ها را کاشته باشد! حال آنکه خروار خروار پوست اگر کاشته شوند از آن میان حتی یکی سبز نشده، و جوانه نمی زند، و بالا نیامده، و به ثمر نمی نشیند. همچنانکه اگر مغزها را به تنهایی بکارند گویی نکاشته اند.
در جایی دیگر خداوند در آیه ۱۵۰ سوره نساء می فرماید: إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً: کسانى که خدا و پیامبران او را انکار مى‏ کنند، و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و مى‏ گویند: به بعضى ایمان مى‏ آوریم، و بعضى را انکار مى کنیم‏» و مى ‏خواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند…»

نمازی که همچون صدف در دل خود گوهرجو و جوانمردی ندارد هر چند با صوت خوش ادا شود همان جوی مرمرین است اما بی آب، که لاجرم مزبله یعنی نشیمنگان شیطان خواهد شد، ندیده ای جوی هایی بی آب مالامال از زباله ها و خاشاک و خس ها می شوند؟

آری، آن مروت و جوانمردی که با گلبرگ های زیبای نماز و روزه کادو پیچی نشود هر چند هدیه ای باشد برای خدا از سویی جسارت، و از دیگر سو مایه خسارت است، و هدر خواهد شد و هرز خواهد رفت.


منابع: سایت با حجاب؛ دل آدم باید پاک باشه! ظاهر مهم نیست!/پاسخ به شبهه؛ خرداد ۵, ۱۳۹۵

کتاب باران حکمت؛ محمد رضا رنجبر، 1385

نظر دهید »
حالا چی بپوشم؟!
ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در عمومی

یکی از چیزهایی که بین خانم ها که البته آقایون هم در این دوره به آن کم اهمیت نیستند و هزینه های زیادی را صرف آن می کنند و برایشان جایگاه ویژه ای دارد موضوع لباس است … تا به میهمانی دعوت می شوند و بوی مراسم خاصی می آید اولین چیزی که در ذهن خانم های عزیز نقش می بندد این است که “حالا چی بپوشم؟”
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
 

وقتی موضوع لباس پوشیدن و اهمیت آن را با افراد مختلف به نقد و بررسی می گذاریم می بینیم که یکی از فاکتورهایی که برای اهمیت لباس قریب به اتفاق اذعان دارند این است که لباس ما نشان دهنده شخصیت ماست، نوع تیپ و لباس می تواند در زیبایی ما تاثیر گذار باشد و ما را زیباتر جلوه هد و…
با این مقدمه به سراغ موضوع اصلی بحث می رویم ؛ بله موضوع، لباس است اما نه از نوع و رویکرد و مصداق مادی لباس که عرض شد. در قرآن کریم زن و شوهر به عنوان لباس برای یکدیگر معرفی شده اند؛ به این آیه توجه کنید؛ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ (بقره، 187) اول به خانم ‌ها می‌ فرمایند که همسر شما لباس معنوی و بعد به آقایان می فرمایند  که خانم ‌ها هم لباس معنوی شما هستند یعنی هر دوی شما به عنوان لباس همدیگر هستید.
در حقیقت این آیه دو نکته مهم را برای ما یادآوری می کند؛ اول آنکه  قبل از انتخاب همسر حواسمان باشد که داریم چه چیزی برای خود و آینده مان انتخاب می کنیم و دوم اینکه وقتی به مقام و نقش همسری در آمدیم حواسمان باشد که باید لباس هم باشیم؛ نقش پوشانندگی و ساتر بودن، رازدار بودن، جلوه دادن، زیبایی، ابهبت و قردت و همه ی چیزهای خوبی که یک لباس و پوشش خوب برای آدمی به همراه دارد را نقش آفرینی کنیم.یکی از وظایف جدی زن و شوهر این است که عیب‌ های دیگران را بپوشانند و باعث حفظ آبروی یکدیگر باشند و بالاتر از این که از آسیب ‌های بیرونی دور شوند. آیه شریفه 187 بقره نشانه کمال زندگی و خانواده در اسلام است. 
خداوند با کاربرد تنها یک کلمه لباس رابطه متقابل و برابریِ کاملِ زن و مرد را چنین بیان کرده است که زنان در حکم لباس و پوشش و شأن اجتماعی و شخصیت و هویت شما هستند و شما نیز همین مقام را در مقابل ایشان دارید. 

چه تعبیر زیبایی است که: زن همچون جامه‌ای فراگیر، مرد را در خود می‌ پوشاند و چنانکه گویی بدون زن برهنه است و مرد نیز زن را در کسوت شخصیت و عشق و حمایت خویش می‌پوشاند چنانکه گویی بدون او عریان و بدون حفاظ است. 

برخی استادان اخلاق تعبیر لباس در این آیه را، در برگیرنده و مفید سه معنا دانسته ‌اند: 

الف) زن و مرد، زینت یکدیگر و مایه مباهات و افتخار همدیگر هستند؛ چنان چه لباس نیز زینت است. البته این افتخار و احساس روانی آن بسیار اهمیت دارد. 

ب) زن و مرد مایه تهذیب نفس یکدیگرند و همدیگر را از آلودگی به گناه باز می‌دارند. یکی از کارهای لباس، حفظ بدن از خطرهایی مانند سرما است. بنابراین، همسران نیز همدیگر را در افتادن به گناه باز می‌دارند و سبب تکامل همدیگر می‌شوند. 

ج) زن و مرد پوشاننده یکدیگر هستند. هم چنان که لباس، عیب‌ها و زشتی‌های بدن را می‌ پوشاند، مرد و زن نیز عیب یکدیگر را می ‌پوشانند و اصلاح می ‌کنند. 

به عبارتی دو کلمه «لَکُم» یعنی برای شما مردان و «لَهُنّ» یعنی برای آن زنان، حامل این معنی لطیف است که زن و مرد علیه یکدیگر نیستند بلکه این «برای» او و او «برای» این است، بدین معنی که هر یک در جهت سود و بهره‌ مندی دیگری است. 

حفاظت از گناه
این تشبیه بلیغ و رسا گویای نکات فراوانی است که در حوزه علوم تربیتی و سبک زندگی در آداب اسلامی بیان شده است. همانگونه که لباس انسان را از آلودگی بیرونی مثل سرما و گرما حفظ می‌کند زن و شوهر هم وظیفه دارند، همدیگر را از آسیب ‌های معنوی مثل گناه و انحرافات جنسی حفظ کنند.

برای رشد همدیگر تلاش کنیم
در این زمینه زن و شوهر با توجه به آیه 187وظایف بسیار سنگین به یکدیگر دارند. همانگونه که لباس عیوب ظاهری انسان را می‌پوشاند زن و شوهر وظیفه دارند در عین تلاش برای رشد معنوی یکدیگر مایه‌ آرامش هم باشند و عیوب و نارسایی همدیگر را بپوشانند، هیچ زن و مردی بجز ذوات مقدسه بی عیب نیستند اما مجموعه زوج ها طبق بیان قرآن کریم باید دست به دست هم بدهند ابتدا عیب همدیگر را بپوشانند و در ادامه برای رشد خود تلاش کنند و جلوه‌های زیبای یکدیگر را به نمایش بگذارند.

به عبارتی دو کلمه «لَکُم» یعنی برای شما مردان و «لَهُنّ» یعنی برای آن زنان، حامل این معنی لطیف است که زن و مرد علیه یکدیگر نیستند بلکه این «برای» او و او «برای» این است، بدین معنی که هر یک در جهت سود و بهره‌مندی دیگری است. 
زن و شوهر؛ مایه آرامش همدیگرند
سومین نکته این است همیشه لباس برای خانم‌ و آقا مایه آرامش و زینت می‌شود زمانی که یک لباس خوب بر تن می‌کنند حتی در راه رفتن آنها تاثیر می‌گذارد قطعا زن و مرد اگر خوب باشند به مشابه آن زینت یکدیگر قرار می‌گیرند همسر شایسته مایه افتخار و سربلندی طرف مقابل می‌شود.

⁠آبروی همدیگر باشید
یکی از وظایف جدی زن و شوهر این است که عیب‌ های دیگران را بپوشانند و باعث حفظ آبروی یکدیگر باشند و بالاتر از این که از آسیب ‌های بیرونی دور شوند. آیه شریفه 187 بقره نشانه کمال زندگی و خانواده در اسلام است.


منابع: حجت الاسلام بهاری کارشناس مذهبی پیرامون وظایف زن و مرد نسبت به یکدیگر؛ افکار نیوز، 1395/11/12

باشگاه خبرنگاران جوان؛ چرا زن و شوهر، «لباس» یکدیگر خوانده شده‌اند؟؛ 1392/09/12

سایت امام رئوف؛ زن و مرد لباس یکدیگرند

سایت ترویج قرآن؛ تشبیه همسر به لباس در قرآن؛ 1395

نظر دهید »
نگاه دین به موضوع «فقر»
ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در مذهبی

از منظر دین؛ یعنی قرآن و روایات (اعم از سخن و سیرۀ عملی پیشوایان معصوم علیهم السلام) و عقل، «فقر» چه تصویری دارد؟ زیبا و دلکش است و مورد توصیه؟ یا موجود بدمنظری است که مأمور به دوری جستن آنیم؟ آیا دین، ما را در راستای خودسازی معنوی به فقیرانه زیستن توصیه می‌کند؟ یا فقر را یک ناهنجاری اجتماعی تلقی کرده همگان را به جنگ با آن فرامی‌خواند؟ نیاز به پژوهش در این موضوع وقتی بیشتر احساس می‌شود که بدانیم هر دو طرف قضیه، طرفدارانی دارد که با تکیه بر آیات و روایات، موضع خود را حق و باور دیگری را در تعارض با آموزه‌های دین دانسته با آن مخالفت می‌کنند.  
امید پیشگر/ دکتری تفسیر قرآن - بخش قرآن تبیان


معناشناسی فقر
«فقر» در فارسی به معنای بی‌چیزی و نداری است(لغت‌نامه دهخدا)؛ اما در عربی به دو معناست: نخست «الحاجة؛ نیازمندی»(کتاب العین) و دیگری «انفراج فی شیء؛ بازشدن چیزی»(معجم المقاییس اللغة). «فقیر» به کسی گفته می‌شود که مهره‌های پشت او (ستون فقراتش) بر اثر حادثه‌ای شکسته و از هم جدا شده باشد (همان). بنابراین «فقیر» به کسی گویند که در اثر نداشتن مال، به مثابۀ کسی است که ستون فقراتش شکسته است و قادر به ایستادن نمی‌باشد.

هر دو معنا را می‌توان در آیات و روایات مشاهده کرد. برای نمونه، «فقیر» در آیه «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر؛ پروردگارا من به هر آنچه از خیر بر من فرو می‌فرستی نیازمندم.»(قصص/24) به معنای نخست است و در آیۀ مربوط به زکات(توبه/60) به معنای دوم است.

تأثیر فقر و دارایی بر زندگی و بندگی
قرآن کریم با عنایت به معنای دوم، «دارایی» را مایۀ قیام و ایستایی فرد و جامعه می‌داند؛ آنجا که می‌فرماید: «لا تؤتوا السفهاءَ اموالَكم التی جَعلَ اللهُ لكم قیاماً؛ اموالتان را كه خدا مایۀ قوام و برپایى [زندگى‏] شما قرارداده است به نابخردان ندهید.»(نساء/5)

از سخنِ روایت شدۀ امام صادق(علیه السلام) ذیل این آیه می‌توان دریافت که این قوام بودنِ مال، تنها مربوط به دنیای انسان‌ها نبوده دین آنها را نیز سرپا نگه می‌دارد. مردى از حضرت پرسید: شخصى كه مالى دارد آیا حق دارد آن را ضایع كند و از دست بدهد؟ امام فرمود:

«احتفظ بمالك فإنّه قوام دینك‏؛ مالت را نگاه دار كه قوام دین تو به آن است.»(امالی طوسی، 679)‌ 

تأثیر وضعیت اقتصاد و دارایی در دینداری به قدری است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:

«اللهم بارك لنا فی الخبز و لا تفرق بیننا و بینه؛ فلولا الخبز ما صلینا و لا صمنا و لا أدینا فرائض ربنا؛ بار خدایا! براى ما در نان بركت قرار ده و میان ما و آن، جدایى مینداز. اگر نان نبود، ما نماز نمى‏خواندیم و روزه نمى‏گرفتیم و واجب‏هاى پروردگارمان را انجام نمى‏دادیم.»(کافی، 5/73)

پیامبر اکرم در روایتی فرمود: « هر كه فقر بر وى فشار آورد، فراوان بگوید: «لا حول و لا قوة إلا بالله العلى العظیم؛ هیچ نیرو و توانى نیست، مگر از خداى والاى بزرگ». بدین سان، فقر از وى زدوده مى‏گردد.»(کافی، 8/93)
یعنی ضعف اقتصادی (فقر و نداری) این توان را دارد که انسان را به ورطۀ کفر و بی‌دینی بکشاند؛ آن حضرت در کلام دیگری فرمود: 

«كاد الفقر أن یكون كفرا؛ فقر، انسان را در آستانه كفر قرار مى‏دهد.»(همان، 2/307)

دعا برای در امان ماندن از فقر
برای همین آثار ناگوار فقر در زندگی و بندگی انسان، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از «فقر» به خدا پناه می‌بُرد و عرض می‌کرد: «اللهم إنی أعوذ بك من الكفر و الفقر و عذاب القبر؛  بار خدایا! هر آینه از كفر و فقر و عذاب قبر به تو پناه مى‏جویم.»(من لایحضره الفقیه، 2/543)

نظیر این درخواست از دیگر اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز نقل شده است. امام باقر(علیه السلام) عرض می‌کرد: «بار خدایا … مرا روزى ‏اى مده كه سركشم سازد و به فقرى دچارم مكن كه به سبب ابتلا در تنگنا به تیره بختى افتم … مرا در دنیایم زندگانى گشاده و شیرین و گوارا عطا فرما»(کافی، 2/589)

مردم نیز وقتی از رنج فقر آزرده می‌شدند محضر اهل‌بیت(علیهم السلام) آمده برای رهایی از آن، راهکاری درخواست می‌کردند.

مردى نزد پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: «اى رسول خدا! من عیالوار و بدهكار و سخت احوالم. مرا دعایى‏ آموز كه با آن خدا را خوانم تا مرا چندان روزى دهد كه هم وامم را بپردازم و هم خانواده‏ام را تأمین كنم.» حضرت فرمود: «اى بنده خدا! وضو ساز و حق هر اندام را در وضویت به خوبى ادا كن و سپس دو ركعت نماز بگزار و در آن ركوع و سجده‏اى كامل به جاى آور و آن گاه بگو: « یا ماجد یا واحد یا كریم یا دائم، أتوجه إلیك بمحمد نبیك نبی الرحمة صلى الله علیه و آله یا محمد یا رسول الله، إنی أتوجه بك إلى الله ربك و ربی و رب كل شی‏ء أن تصلی على محمد و أهل بیته و أسألك نفحة كریمة من نفحاتك و فتحا یسیرا و رزقا واسعا ألم به شعثی و أقضی به دینی و أستعین به على عیالی.»(کافی، 2/552)

نیز برای مصون ماندن عموم مردم از «فقر» یا رهاشدن گریبانشان از چنگ آن اذکاری را آموزش داده‌اند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس روزانه صد بار این ذكر را بگوید: «لا إله إلا الله الملك الحق المبین؛ جز خداى حكمران راستین روشنگر، معبودى نیست.» از فقر در امان است و از وحشت قبر، رها مى‏گردد(کشف الغمة، 2/376). در روایت دیگری فرمود: « هر كه فقر بر وى فشار آورد، فراوان بگوید: «لا حول و لا قوة إلا بالله العلى العظیم؛ هیچ نیرو و توانى نیست، مگر از خداى والاى بزرگ». بدین سان، فقر از وى زدوده مى‏گردد.»(کافی، 8/93)

تأثیر وضعیت اقتصاد و دارایی در دینداری به قدری است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: بار خدایا! براى ما در نان بركت قرار ده و میان ما و آن، جدایى مینداز. اگر نان نبود، ما نماز نمى‏خواندیم و روزه نمى‏گرفتیم و واجب‏هاى پروردگارمان را انجام نمى‏دادیم.»(کافی، 5/73)
«فقر» یکی از عذابهای الهی 
در برخی روایات، «فقر» به عنوان عذابی از سوی خدا معرفی شده است که گاه گریبان فرد را می‌گیرد؛ مانند این روایت که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر كس در شب و روز، بزرگ‏ترین دغدغه‏اش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را پیش چشمان او مى‏نهد [تا همواره احساس فقر كند] و امورش را پریشان مى‏سازد، و از دنیا جز به آنچه برایش قسمت شده، نمى‏رسد.»(همان، 2/319)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خدا دو گونه مجازات دارد؛ یكى مجازات جارى در درون انسان و دیگرى مسلط ساختن برخى از مردم بر برخى دیگر. مجازات‏هاى جارى در درون انسان‏ها از این قرارند: بیمارى، فقر، ….»(علل الشرایع، ص108)

و گاه این عذاب، تمام جامعه را فراگرفته آنها را به نداری و مشکلات اقتصادی مبتلا می‌کند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: « هر گاه خداوند بر امتى خشم گیرد و بر آن عذاب نازل نكند، قیمت‏ها در آن بالا مى‏رود، آبادانى‏اش كاهش مى‏یابد، بازرگانانش سود نمى‏برند، میوه‏هایش رشد نمى‏كنند، جوى‏هایش پر آب نمى‏گردند، باران بر آن فرو نمى‏بارد، و بدانش بر آن سلطه مى‏یابند.»(کافی، 5/317)

نکوهش «فقر»
برخی روایات، به بدی از «فقر» سخن می‌گویند و چهرۀ زشتی از آن ترسیم می‌کنند؛ روشن است هدف این روایات پرهیز دادن مردم از فقر و هشدار نسبت به زمینه‌های پیدایش آن است. برای نمونه؛ 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «الفقر أشد من القتل‏؛ فقر، سخت‌تر از كشتار است.»(جامع الاخبار، ص299) و یا فرمود: «الفقر(اء) محن الإسلام؛ فقیران، بلاهاى اسلام‌اند.» (معانی الاخبار، ص402) و نیز: «الفقر سواد الوجه فی الدارین‏؛ فقر، در هر دو جهان، مایۀ سیه رویى است.»( عوالی اللآلی، 1/40)

امام باقر(علیه السلام) گور(یعنی آرمیدن در گور: مرگ) را بهتر از فقر می‌داند(کافی، 8/21). 

دستور مقابله با فقر
دستور اسلام مبنی بر مقابله با فقر را به شکل‌های زیر می‌توان در قرآن و نیز گفتار و رفتار حضرات معصومین(علیه السلام) مشاهده کرد:

1. امر به انفاق و دستگیری از نیازمندان

2. امر به پرداخت زکاتی که یکی از مصارف آن کمک به فقراست

3. نکوهش کسانی که از کمک به فقرا خودداری کردند

4. سیرۀ پیشوایان معصوم(علیه السلام) در کمک به فقرا و تلاش برای ریشه‌کنی فقر از جامعه

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 44
  • 45
  • 46
  • ...
  • 47
  • ...
  • 48
  • 49
  • 50
  • ...
  • 51
  • ...
  • 52
  • 53
  • 54
  • ...
  • 161

آخرین مطالب

  • گرانی
  • قابل توجه طلاب عزیز
  • گذری بر مراحل سه گانه تربیت فرزند
  • عیدسعید قربان وغدیر مبارکباد.
  • توصیه های آیت الله بهجت(ره)
  • دعوتنامه
  • فرصت استثنایی
  • فداییان رهبریم
  • خدا
  • حجاب

آخرین نظرات

  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در حجاب
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در زنگ حساب
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در محبت
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در امام رضا علیه السلام
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در دعای ماه مبارک رمضان
  • مدرسه حضرت آمنه قم  
    • حضرت آمنه قم
    در احسن الحال
  • مدرسه حضرت آمنه قم  
    • حضرت آمنه قم
    در احسن الحال
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در احسن الحال
  • شیما حمیداوی  
    • مداد کوچک ایران
    • بارانی تر از باران
    • خانواده ی ولایتمدار
    در تصویر درختکاری
  • زهرا  
    • وبلاگ عمومی
    در هفته وحدت گرامی باد.
  •  
    • آرامش خدایی
    در هفته تربیت بدنی وورزش گرامی باد.
  •  
    • پل هوایی
    در ذکر روز جمعه
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در اخبار کوتاه چهارشنبه ۱۱ اسفند
  • مريم  
    • نسيم رحمت
    در دیدار جمعی از شاعران مذهبی‌سرا با رهبر انقلاب
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در درباره مردی که کابوس رژیم صهیونیستی بود
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در مراسم عزاداری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی برگزار خواهد شد
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در کارنامه یک‌ساله
  • مريم  
    • نسيم رحمت
    در تولید ایرانی، راه حل اشتغال زایی
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در تولید ایرانی، راه حل اشتغال زایی
  • تسنیم  
    • روضه گاه مجازی تسنیمی از جنت یار
    • رزاق
    در حمله به ایران، آخرین جنگ آمریکا!
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه حضرت آمنه قم

نشانی مدرسه : قم - ابتدای صفاشهر - جنب سینما مفید - مدرسه علمیه حضرت آمنه (س) شماره تماس : 02532603139 - 02532603282 پست الکترونیک : amene.qom@whc.ir
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • اخبار روز
  • معرفی کتاب
  • سیاسی
  • مذهبی
  • درسی
  • اطلاعات عمومی
  • اخلاقی
  • مناسبتی
  • فرهنگی
  • تحلیل
  • زندگی بزرگان
  • شهدا
  • امام زمان (عج)
  • حدیث
  • مقام معظم رهبری
  • مدرسه آمنه س
  • احکام
  • انقلاب اسلامی
  • دفاع مقدس
  • حضرت زهرا (س)
  • آموزشی
  • اطلاعیه ها
  • پژوهشی

آمار

  • امروز: 1028
  • دیروز: 150
  • 7 روز قبل: 462
  • 1 ماه قبل: 2462
  • کل بازدیدها: 71946

رتبه

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان