مدرسه علمیه حضرت آمنه قم

|ورود
یادآوری 22 بهمن
ارسال شده در 21 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در مناسبتی

یادآوری یوم الله 22 بهمن; یعنی، یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآوری 22 بهمن; یعنی، یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی; یعنی، ایمان، پیروزی آفرید.

روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است.

22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است.

نظر دهید »
ولنگاری فرهنگی؛ ریشه‌شناسی یک معضل
ارسال شده در 20 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در فرهنگی

 
 

رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین اعضای هیأت دولت در سال جاری، تعبیر شفاف و درخور تأمّلی را دربارۀ جهان فرهنگی از نظر چگونگی هدایت‌گری فرهنگی به کار بردند: «ولنگاری فرهنگی».  برداشت ایشان این است که جهان فرهنگی ما در زمینۀ تولید کالاهای فرهنگیِ نافع و ممانعت از نشر کالاهای فرهنگی مضرّ، دچار ولنگاری است. ولنگاری بدان معناست که مناسبات فرهنگی در این‌باره، از قواعد و ضوابط مشخصی تبعیّت نمی‌کند و به حال خود، وانهاده و رها است. به بیان دیگر، تولید و عرضۀ کالای فرهنگی، بی‌چارچوب و بی‌معیار است و یا اگر ملاک‌ها و مناط‌هایی وجود دارد، آن‌گونه که باید به اجرا درنمی‌آید و قالب‌های طراحی شده و رسمی، از صفحۀ اسناد و قوانین و یا عرصۀ سخنرانی‌ها و خطابه‌ها، فراتر نرفته و بر جهان فرهنگی سایه نمی‌افکنند.
 
بدیهی است که این وضع ناخوشایند، از یک نقص و ضعف حاکمیّتی حکایت می‌کند؛ چراکه این مسئولیّت بر عهدۀ ناظم سیاسی است و نهادهای فرهنگیِ رسمی باید بر تولید و عرضۀ کالاهای فرهنگی مسلط باشند و به ایفای نقش‌های هدایتی و نظارتی بپردازند، تا جهان فرهنگی دچار ولنگاری و هرج و مرج و اغتشاش نشود. بنابراین، نگاه انتقادی و آسیب‌شناسانه‌ای که از آن سخن رفت، معطوف به عملکرد نهادهای فرهنگیِ حاکمیّتی است و کارنامۀ آن‌ها را به چالش می‌کشد. این مسأله - یعنی عملکرد نهادهای فرهنگیِ حاکمیّتی- در طول دو دهۀ اخیر، همواره محل بحث و مناقشه بوده است و پیرامون آن، جبهه‌بندی‌های مختلفی صورت گرفته است. با این حال، همچنان مجادلات و مباحثات گذشته و مقدّماتی، جاری است و گام‌های بلندی به جلو برداشته نشده است.
 
آن‌چه تاکنون گفته شد، در حکم مقدّمه‌ای است بر مطلب بنیادی‌تری که از پی می‌آید، و آن چاره‌اندیشی برای اصلاح عملکرد نهادهای فرهنگیِ رسمی. دریافتیم که درمان را از کدام نقطه آغاز کنیم، اما پس از این، باید مشخص کنیم که نسبت به این نقطه، چه باید کنیم. پرسش «چه باید کرد؟»، پرسش ابتدایی نیست، بلکه پیش از آن، باید کاستی‌ها و کژی‌های نهادهای فرهنگیِ رسمی را بیابیم و بشناسیم. با چنین شناختی، چاره‌ها و علاج‌ها نیز نمایان می‌شوند و مشخص می‌گردد که باید به این تن رنجور، چه داروی شفابخشی را خورانید.
 
تحلیل انتقادی نهادهای فرهنگیِ رسمی را می‌توان در دو لایه انجام داد: لایۀ ساختاری و لایۀ عاملیّتی. نهادهای فرهنگیِ رسمی، مشتمل بر عاملان و کارگزاران فرهنگی از یک سو، و ساختارها و خُرده‌ساختارها از سوی دیگر هستند. منطق اقتضاء می‌کند که این دو را از یکدیگر تفکیک کنیم و هر یک را به صورت جداگانه، مطالعه نماییم. در این‌جا مقصود از عاملیّت‌های فرهنگی، آن دسته از تصمیم‌گیران و مدیران حاکمیّتی هستند که تدبیر جهان فرهنگی را بر عهده دارند. تحلیل ساختارهای فرهنگی در درون حاکمیّت سیاسی نیز یا نهادها و سازمان‌های فرهنگی را در برمی‌گیرد و یا سیاست‌ها و نظریه‌ها و اندیشه‌ها را. در مقام مطالعۀ انتقادی مدیران و کارگزاران فرهنگی باید به فقراتی اشاره کرد که بر ذهن و عمل آن‌ها سایه افکنده و موجب استقرار وضع ولنگارانه در جهان فرهنگی شده‌اند.
 
آسیب جدایی دین و دولت
نخستین آسیب در این قلمرو، برداشت سکولاریستی از نقش‌آفرینی حاکمیّت سیاسی در جهان فرهنگی است؛ به این معنی که تصور می‌شد دیانت، امری شخصی و خصوصی است و دولت نباید در آن مداخله کند و یا اگر هم امری اجتماعی و عمومی است، بر عهدۀ حوزه‌‌های علمیّه و عالمان دینی است که ارزش‌های اسلامی را در جهان فرهنگی مستقر گرداند و بر تقیّد مردم به آموزه‌های اسلامی بیفزایند. روشن است که چنین برداشتی، صورت مسأله را پاک می‌کند و دین را در جهان فرهنگی، تنها می‌گذارد و میان دین و دولت، شکافی پُرنشدنی ایجاد می‌کند. باور یا عدم باور مدیران فرهنگی به تکالیف دینی دولت، سرنوشت بحث را به صورت بنیادی تغییر می‌دهد و به همین دلیل در سرآغاز بحث، به آن اشاره می‌کنیم. از جمله پُردامنه‌ترین منازعات و کشمکش‌های فرهنگی در طول دهه‌های اخیر، ناظر به همین مقوله بوده است، چنان‌چه برخی از مدیرانی که در قدرت قرار گرفتند چون به باور دست نیافته بودند، اهتمام به مداخلات ارزشی و دین‌گرایانه در جهان فرهنگی و برنامه‌ریزی بر اساس تعریف ایدئولوژیک و اسلامی از نافع و مضرّ نداشتند. اینان به فرهنگ از منظری بوروکراتیک و صوری نگریستند و به غایات و مقاصد دینی، چندان بهایی ندادند.
 
آسیب برداشت لیبرالیستی از اسلام
آسیب شایع دیگر این است که برخی از کارگزاران فرهنگی، هر چند قائل به این هستند که دولت اسلامی باید به صورت جدّی و مستقیم، نسبت به بسط و تحقّق ارزش‌های اسلامی در جامعه، اهتمام بورزد و وظایف خود را در حوزۀ مسائل مادّی و معیشتی منحصر نسازد، اما تلقی آن‌‌ها از ارزش‌های اسلامی، تساهل‌گرایانه و اباحی‌گرانه است. به عبارت دیگر، برخی از کارگزاران فرهنگی، برداشتی لیبرالیستی از اسلام دارند و اسلام را آن‌گونه تفسیر می‌کنند که با آموزه‌های لیبرالیسم، تا حدّی سازگار و موافق افتد. رهیافت «اسلام رحمانی»، از مصادیق عمده و برجستۀ چنین برداشتی است. به این ترتیب، این قبیل کارگزاران بر ارزش‌های اسلامی تکیه می‌کنند و خود را نسبت به آن‌ها وفادار نشان می‌دهند، اما مقصود آن‌ها از ارزش‌های اسلامی، تلقی لیبرالیستی از اسلام است، نه اسلام ناب و عاری از التقاط و انحراف. اینان تلقی‌های خالص و حقیقی از اسلام را تنگ‌نظرانه و بسته و متحجّر می‌خوانند و معتقدند که باید با اقتضائات جهان جدید و انسان معاصر هماهنگ شد و در گذشته، متوقف نماند، اما آن‌چه که آن‌ها تفاسیر متحجّرانه از اسلام می‌‌خوانند، آن اسلامی است که لیبرالیسم را اصل و معیار نمی‌انگارد و از اصطکاک و ناسازگاری ارزش‌های اسلام با لیبرالیسم نمی‌هراسد و تجدّد سکولار را همچون امری جبری و اجتناب‌ناپذیر تصور نمی‌کند.
 
بر این اساس، می‌توان گفت از آن‌جا که اسلام التقاطی به تمام ارزش‌های اسلامی پایبند نیست و قائل به تطبیق اسلام با لیبرالیسم است، موجبات غلبۀ وضع ولنگاری در جهان فرهنگی را فراهم می‌کند. این واقعیّت به طور خاص از آن جهت اهمیّت دارد که لیبرالیسم به سبب دلالت‌های اباحی‌گرانه و فردمحوارانۀ خویش، جهان فرهنگی را دچار ابتذال و آزادی‌های حیوانی و بی بندوباری می‌سازد.
 
آسیب عدم ورود نهادهای علمی و معرفتی به مسئله
اما تحلیل در لایۀ ساختاری، بخش دوم از این تحلیل انتقادی است که ساختارهای ذهنی و عینی را دربرمی‌گیرد. مقصود از ساختارهای ذهنی، نظریه‌ها و سیاست‌ها و برنامه‌های فرهنگی است، و ساختارهای عینی نیز حکایت از سازمان‌ها و نهادهای رسمی دارند که در جهان فرهنگی مداخله می‌کنند. در لایۀ ساختارهای ذهنی، ما دچار کاستی‌ها و خلاءهای فراوانی هستیم، به طوری‌که برای فهم جهان فرهنگ و تدبیر و تصرّف در آن، نظریه‌پردازی و تولید فکر انجام نشده است و داشته‌های ما، اغلب از پاره‌ای کلیّات فراتر نمی‌رود. این در حالی است که ساختن جهان فرهنگی به صورت مطلوب و ایده‌آل، به قطع محتاج نظریه و اندیشه است و فارغ از این، هر اقدامی که انجام شود، یا التقاطی و کج‌روانه است، و یا سطحی و قشری. اگر سندهایی نیز در قالب سیاست فرهنگی از سوی نهادهای فرهنگی نگاشته شده است، به دلیل این‌که پشتوانۀ نظری درخور توجهی ندارند و احکام و آموزه‌های مندرج در آن‌ها، آن‌چنان که باید مستدل نشده‌اند با پرسش‌ها و ابهامات و اشکالاتی از سوی منتقدان و مجریان روبرو می‌شوند و از این‌رو، اتقان و استحکام‌شان تا حدّی مخدوش می‌گردد. می‌توان و باید از متن اسلام، سیاست فرهنگیِ دین‌گرایانه را استخراج و استنباط کرد تا دولت اسلامی در مقام عمل، به سراغ مکاتب و ایدئولوژی معارض نرود و از آن‌ها خوشه‌چینی و اقتباس نکند.
 
این تکلیف بر عهدۀ حوزه‌های علمیّه و دانشگاه‌های علوم انسانی بوده است، اما این دو نهاد علمی و معرفتی، از پرداختن به چنین امر ضروری و اساسی‌ای غفلت کرده‌اند. اگر ولنگاری فرهنگی به معنی تولید نکردن کالاهای فرهنگیِ نافع است، در ابتدا باید مشخص شود که ملاک و معیار نافعیّت کالای فرهنگی چیست و کالای فرهنگیِ نافع، چه اوصاف و خصایصی دارد. اگر ولنگاری فرهنگی به معنی جلوگیری کردن از کالاهای فرهنگی مضرّ است، گام نخست این است که این اقدام که ناظر به به اعمال محدودیّت و ممنوعیّت و سلب برخی آزادی‌ها است، توجیه و اثبات شود و روشن گردد که اسلام چه حدود و قیودی را برای آزادی در جهان فرهنگی لحاظ کرده است و آزادی در اسلام، با آزادی در مکاتب و ایدئولوژی‌های دیگر، چه تفاوت‌هایی دارد.
 
آسیب کم‌تحرکی نهادهای فرهنگی
بخشی از آسیب‌ها نیز برخاسته از ساختارهای عینی و یا نهادها و سازمان‌های فرهنگی است. این قبیل نهادها و سازمان‌های رسمی، به ساختارهای غول‌پیکری تبدیل شده‌اند که با وجود کم‌تحرّکی و کم‌بازدهی، امکانات و مقدورات فراوانی را در اختیار خود گرفته‌اند، در حالی‌که باید فضایی را نیز برای فعّالان و ساختارهای فرهنگیِ غیررسمی و غیردولتی در نظر گرفت و به صورت خاص، تولید کالاهای فرهنگیِ نافع را از آن‌ها مطالبه کرد و ساختارهای رسمی را بر امر سیاست‌گذاری و نظارت متمرکز نمود. در این وضع، استعدادهای خلّاق، شکوفا می‌شوند و علایق و انگیزه‌های اسلامی - انقلابی به میدان می‌آیند و در روندی غیربوروکراتیک و رقابتی، کالاهای فرهنگیِ نافع با محتوایی فاخرتر و کیفی‌تر تولید می‌شوند. دستوری که رهبر انقلاب به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر نقش «مکمل» و «تسهیل‌گیر» در فعالیت‌های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه‌ی فرهنگ داده‌اند، در همین راستا قابل ارزیابی است.
 
سخن آخر
انقلاب اسلامی، بر باورها و عقاید ارزشی توده‌های مردم استقرار دارد و از عمق نگاه و علایق دینی آن‌ها برخاسته است. از طرف دیگر، سرنوشت جهان فرهنگی وابسته به کالاهای فرهنگی‌ای است که در این جهان، تولید و بازتولید می‌شوند، به گونه‌ای که مصرف کالاهای فرهنگی می‌تواند بر ارزش‌های فرد، تأثیر سلبی یا ایجابی بنهد و آن‌ها را تثبیت یا دگرگون کند. از این‌رو، مسامحه و سهل‌انگاری در تولید کالای فرهنگی نافع و جلوگیری از تولید کالاهای فرهنگیِ مضرّ، بسیار ویرانگر است و سبب‌ساز شکل‌گیری رخنه در جهان فرهنگی می‌شود. رخنه‌های فرهنگی نیز - آن‌چنان که رهبر انقلاب می‌گویند- به آسانی علاج نمی‌شوند، بلکه زمان و توان فراوانی را می‌فرسایند. بنابراین میان ولنگاری فرهنگی در زمینۀ کالاهای فرهنگی، و پدید آمدن رخنۀ فرهنگی، ارتباط مستقیم وجود دارد، و دشمن نیز برای ایجاد رخنه در جهان فرهنگی ما، چاره‌ای جز به وجود آوردن تغییر در ذائقه و مصرف فرهنگی و رواج دادن کالاهای فرهنگیِ مضرّ و مخرّب ندارد.

3 نظر »
پدیده‌ انسانِ ایرانیِ مؤمن
ارسال شده در 20 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در مقام معظم رهبری

پیام اخیر رهبر انقلاب درباره‌ی آتش‌نشانان۱، در کنار تسلیت و تجلیل، با پیشنهاد یک تحلیل همراه بود: «خانواده‌های داغدار و همه‌ی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحب‌نظران، این پدیده را در تحلیل‌ها و محاسبات خود درباره‌ی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند.»

پدیده‌ی انسان «ایرانی مؤمن» و «عزم» و «شجاعت» ش که این روزها در آتش‌نشانانِ شهید بروز و ظهور یافته موضوع کمتر تحلیل‌شده‌ای است. موضوعی که به معنای واقعی، یک «پدیده» و استثناء است. همین خلاف‌آمدِ عادت بودن است که به روایت کنش آتش‌نشانان ایرانی ارزش خبری «بداعت»۲ بخشیده، به آن بُرد خبری داده و هم‌دردی آتش‌نشانانی از سراسر جهان را برانگیخته است. در آموزش‌های کلاسیک به آتش‌نشانان می‌آموزند نجات جان آتش‌نشان بر جان مردم اولویت دارد. از این‌رو آتش‌نشانِ جهان بیش‌تر از دیگران، عظمت این عزم و شهامت را شهادت می‌دهند.

* سرجشمه‌ی اصلی زایش این پدیده
«انقلاب اسلامی» این عزم و شهامت را به جهان اجتماعی انسان ایرانی وارد ساخت؛ و اگر خواسته باشیم دقیق‌تر سخن بگوییم انقلاب اسلامی هم خود محصول این عزم و اراده بود. انقلاب اسلامی هم همچنان که مولِّد این عزم و شجاعت است، خود نیز محصول و مولود آن است

حادثه‌ی پلاسکو، اگر چه تولد این پدیده‌ نبود اما یک تجلی و نمود قابل توجه از آن بود؛ امری که ذهن‌ها را به خاطراتی از دفاع مقدس ارجاع می‌داد. اگر بخواهیم این پدیده را تحلیل کنیم لازم است برگردیم به موقعیت عدم این پدیده. جایی که این دو شاخصه‌ی فوق «عزم» و «شهامت» در انسانی ایرانی نبود و این پدیده‌ی انسانی نیز وجود نداشت. در دوره‌هایی از حیات اجتماعی معاصر جامعه‌ی ایرانی، اگرچه در میان آحاد انسان‌های ایرانی عزم و شجاعت‌هایی وجود داشت اما به یک وصف اجتماعی تبدیل نشده بود و به تاریخ‌سازی منتهی نیانجامیده بود. «انقلاب اسلامی» این عزم و شهامت را به جهان اجتماعی انسان ایرانی وارد ساخت؛ و اگر خواسته باشیم دقیق‌تر سخن بگوییم انقلاب اسلامی هم خود محصول این عزم و اراده بود. انقلاب اسلامی هم همچنان که مولِّد این عزم و شجاعت است، خود نیز محصول و مولود آن است: از مبدأ انقلاب اسلامی انسان ایرانی واجد عزم و شهامتی می‌شود که امکان کنش‌گری اجتماعی و تاریخ‌سازی را می‌یابد.<# ST

پرای پرداخت این مدعا، رجوع به اندیشه‌ی امام خمینی (و در مجالی موسع دیگر متفکرین انقلاب اسلامی) به مثابه یک راوی صادق و متفکر مبدع و مبدأ، دست‌مایه‌های خوبی به دست می‌دهد، چه این‌که ایشان در اندیشه‌ی خود تمرکز قابل توجهی بر این «پدیده» و سیر پیدایش آن داشته‌اند و نقطه‌ی شروع مناسبی برای این تحلیل به دست می‌دهند. از نگاه امام خمینی مهم‌ترین مسئله در درک انقلاب اسلامی، درک یک انقلاب انسانی و درونی است که زیربنای انسانیِ یک تحول اجتماعی فراگیر را ایجاد می‌کند.۳ طی این «تحول درونی» انسانی ایرانی به وضعی منتقل می‌شود که درست در نقطه‌ی مقابل وضع سابق خود است. به روایت امام خمینی، انسان ایرانی در شرایط پیش از انقلاب اسلامی در وضعیت «خوف» به سر می‌برد. در سال‌ها منتهی به انقلاب اما طی یک انقلاب انسانی، انسانی انقلابی پدید می‌آید که «آن خوف مبدل شد به آن شجاعت.»۴

عکس پوستری: آتش نشانان فداکار و با شهامت
وضعیت «امن» یا «شجاعت» یکی از مؤلفه‌های انسان پساانقلاب انسانی است که عنصر «شهامت» و تهور را در کنش‌های این پدیده تفسیر می‌کند. در ادراکی که امام خمینی از انقلاب اسلامی، انسانِ انقلابی و این انقلاب انسانی دارند، مؤلفه‌ها و مفاهیم دیگری نیز وجود دارد که کنشگری این انسان انقلاب را توضیح می‌دهد: انسان انقلابی مرگ‌آگاه است. بر وحشت از مرگ غلبه کرده و به نحوی غیر قابل توصیف، عاشق موت و شهادت است.۵ انسان انقلابی معطوف به تعاون است۶ و عزم یا «اراده»، که اولین گام در مبارزه است۷ را به درستی برداشته است.

* از وضعیت مرزی تا مقام ابتلاء
اگزیستانسیالیست‌ها مفهومی دارند تحت عنوان «وضعیت مرزی»۸. مرادشان از این تعبیر موقعیت‌های فوق‌العاده‌ای است که در زندگی انسان پیش می‌آید و آدمی در آن مواقع عکس‌العمل‌هایی نشان می‌دهد که در موقعیت‌های عادی از وی سر نمی‌زند. این موقیعت‌ها باعث می‌شود انسان ابعادی درونی از وجود خود را نشان بدهد. موقعیت‌هایی مثل مواجهه با مرگ. فارغ از هنجارهای کلامی این مفهوم، در الهیات اسلامی نیز استدلال مشابهی در مورد مواجهه با موقعیت‌های خاص، که فتنه (به معنای آزمایش) یا بلاء و ابتلاء خوانده می‌شوند، وجود دارد. جنگ به دلیل مواجهه با مرگ یکی از موقعیت‌هاست و به تعبیر امام خمینی «شجاعتی که در باطن انسان است» را «بروز می‌دهد»؛ به انسان «تحرک» بخشیده و آن را از حالت خمود خارج می‌سازد.۹ حادثه‌ی پلاسکو نیز به مثابه یک ابتلاء و آزمایش الهی و یا یک موقعیت مرزی، زمینه‌ای برای مواجهه‌ی انسان مؤمن ایرانی به وجود آورد و باعث شد تا بخشی از امر درونی این پدیده‌ی انسانی امکان بروز پیدا کند.
آتش‌نشانان شهید جلوه‌ای امروزین از پدیده‌ی انسان ایرانی مؤمن بودند. جامعه و تاریخ ما در چهار- پنج دهه‌ی اخیر و نیز در آینده، با کنش‌گری این انسان در حال ساخته شدن است.

به تفسیر کنش شجاعانه‌ی آتش‌نشان‌ها بازگردیم. چرا آنان بر خلاف آموخته‌های کلاسیک شغلی‌شان، جان و حتی مال مردم را بر جان خود مقدم دانستند؟ این شجاعت از کجا آمده بود؟ اگر بخواهیم فراتر از تجلیل از نحوه‌ی مرگ‌شان، کنش عجیب آتش‌نشانان را تحلیل کنیم، نیاز است این «تهور انسانی» را بازگردانیم به یک «تحول انسانی». تحولی بیش از چهار دهه است موجودی عجیب را به جهان اجتماعی ما وارد کرده است. موجودی که از متن انقلاب، تا بطن دفاع مقدس، تا قلب جبهه‌ی اکنونی مقاومت در منطقه و تا عمق آوار ساختمانی در قلب پایتخت، دست برتر را در شکل‌دهی به تغییرات اجتماعی دارد. از این روست که در تحلیل این پدیده باید آن را ارجاع بدهیم به انسانی که هرگاه امکانی یافته امر درونی و «عزم» و «شهامت» خود را بروز داده است.

آتش‌نشانان شهید جلوه‌ای امروزین از پدیده‌ی انسان ایرانی مؤمن بودند. جامعه و تاریخ ما در چهار- پنج دهه‌ی اخیر و نیز در آینده، با کنش‌گری این انسان در حال ساخته شدن است. انسان ایرانی مؤمن پدیده‌ای نیست که تنها به کار برداشتن هزاران تُن آوار پلاسکو یاید. آوار ۲۵۰۰ سال تاریخ شاهنشاهی را همین انسان از میان برداشت و آوار آسیب‌های اجتماعی فزاینده‌ی پیش‌رو و مسائل دیگر را با همین «پدیده» می‌توان بهبود بخشید. کافی است امکانی برای بروز و کنشگری یابد. هیچ لزومی ندارد میدان کنشگری این «پدیده» در بحران‌ها باشد. اگر چه بحران امکان «نمود» آن را بیشتر می‌کند اما «بود» این پدیده برای تغییرهای بنیادین در وضعیت اجتماعی‌مان کفایت می‌کند. کافی است امکان کنشگری اجتماعی‌ او را به عرصه‌های گوناگون حیات اجتماعی‌مان بسط دهیم؛ دیگر چالش‌ها و مسئله‌ها نیز با پدیده انسان ایرانی مؤمن قابل رفع خواهند بود. تجربه‌ی تاریخی و اجتماعی ما این را می‌گوید.

پی‌نوشت‌ها:
۱. پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتش‌نشانان مؤمن و شجاع ۱۰/۱۱/۱۳۹۵
۲. novelty
۳. این یکی از مضامین محوری درکی است که امام خمینی از انقلاب اسلامی می‌پرورانند. برای نمونه ن. که به: صحیفه امام، ج‌۴، ص ۲۵۸، ج‌۹، ص ۴۰۶، ج‌۷، ص ۴۷؛ ج‌۷، ص ۵۵، ص ۴۹۴؛ ج‌۱۲، ص ۴۳۰. برای توضیح بیشتر ن. که به: مقاله‌ی نظریه انقلاب امام خمینی در فصل‌نامه اندیشه سیاسی در اسلام، پاییز ۱۳۹۴، شماره ۵.
۴. صحیفه امام، ج‌۷، ص: ۳۹۹ و نیز ن. ک به: صحیفه امام، ج‌۶، ص: ۳۴۷صحیفه امام، ج‌۸، ص: ۴۲۵- ۴۲۶، ج‌۹، ص: ۱۷۹، ج‌۹، ص: ۱۹۷، صحیفه امام ج‌۱۱ ص۵۳۳
۵. صحیفه امام، ج‌۶، ص: ۴۹۰- ۴۹؛ ج‌۷، ص: ۲۶۵ -۲۶۶؛ ج‌۹، ص: ۲۲۵، ص: ۲۷۴؛ ج‌۱۲، ص: ۲۸۸؛ ج ۲۱ ص ۸۲.
۶. ن. ک به: صحیفه امام، ج‌۶، ص: ۲۲۹، ج‌۶، ص ۳۴۷، ج‌۷، ص: ۲۶۵-۲۶۶، ج‌۸، ص: ۴۲۵-۴۲۶، ج‌۹، ص: ۱۸۰، ص: ۱۹۲؛ ص: ۱۹۷.
۷. صحیفه امام ج‌۲۱، ص۸۲.
۸. Boundary Situations
۹. صحیفه امام، ج‌۱۳، صص ۲۴۹-۲۵۰.

1 نظر »
افتادن نقاب از چهره آمریکا
ارسال شده در 20 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در سیاسی

ترامپ را شاید بتوان تنها حقیقت دنیای پساحقیقت (post truth) غرب دانست، جایی که واقعیت توسط رسانه‌ها ذبح می‌شود و تصویری نادرست و تحریف‌شده از آن چه هست به دیگران ارائه می‌شود. خیلی‌ها این روزها تلاش می‌کنند تا با ارائه‌ی دو گانه‌ی خیر و شر از چهره‌ی آمریکا، نظام سلطه را از لوث وجود ترامپ مبرا سازند، آنها معتقدند «باور به نمایندگی آمریکا از سوی ترامپ یک اشتباه است، این دوره‌ای گذرا است و ترامپ نمی‌تواند دوام بیاورد.»

اما برخلاف این دیدگاه باید عنوان کرد، ترامپ و پدیده‌ی ترامپیسم واقعیتی از روایتی کمتر شنیده‌شده از آمریکاست، البته «کمتر شنیده‌شده» به این معنی نیست که این روایت از جامعه‌ی آمریکا از حقیقت آمریکا به دور است یا آن قدر فراگیر نیست که بتواند آن را نمایندگی کند، بلکه برعکس می‌توان ادعا کرد ترامپ به‌عنوان یک روایت، واقعی‌ترین نماینده‌ی آمریکاست. چهره و تصویری که رسانه‌ها در عصر ارتباطات از آمریکا ساخته و بزک کرده‌اند، بخشی از پروژه‌ی قدرت نرم آمریکا بوده است. شاید از همین‌رو است که جوزف نای، استاد دانشگاه هاروارد و از مبدعان نظریه «قدرت نرم»، ترامپ را برای قدرت نرم آمریکا یک فاجعه می‌داند.۱ تصویری که در طول سال‌های گذشته به‌ویژه در عصر اوباما از آمریکا به جهان ارائه می‌شد، تصویری بود که تلاش داشت آمریکا را سرزمین «رویاهای تحقق یافته»، «فرصت‌های برابر»، و «تافته‌ی جدابافته» از دیگران تعریف کند. بر اساس این تصویرسازی، آمریکا فراتر از یک کشور معرفی می‌شد، آمریکا ایده‌ای بود که بالقوه می‌توانست برای همه‌ی سرزمین‌ها فرصت باشد. لذا آمریکایی‌سازی Americanization مسیر سعادت و پایان تاریخ ملت‌ها ترسیم می‌شد. تصویرسازی که البته فرسنگ‌ها با واقعیت فاصله داشت.

حالا روایتی واقعی‌تر از آمریکا بر روی صحنه آمده است. ترامپ روایتی از آمریکاست که سال‌ها بود در زیر لایه‌هایی از تعارفات سیاسی و یا آنچه آمریکایی‌ها (Political Correctness) می‌خوانند مخفی شده بود. نمایان شدن چهره‌ی واقعی آمریکا، خیلی‌ها را در غرب دچار آشفتگی کرده است. رسانه‌های لیبرال که مسئول گریم آمریکا بودند، این روزها چاره‌ای جز این نمی‌بینند که ترامپ را یک بیگانه و دور از ارزش‌های آمریکایی معرفی کنند. کار به جایی رسیده که مارتین شولتس رئیس سابق پارلمان اروپا و نامزد صدر اعظمی آلمان در انتخابات پیش رو گفته است: «ترامپ آمریکایی نیست».۲

این در حالی است که ترامپ تجسم واقعیت آمریکا بدون هیچ‌گونه روتوش است. او حرف‌هایی را می‌زند که سال‌های سال سیاستمداران آمریکایی مشغول عمل به آن بوده‌اند. ترامپ می‌گوید طرفدار استفاده از خشونت و شکنجه۳ برای تأمین امنیت آمریکاست، یعنی احیاء زندان‌های مخفی سازمان سیا۴ در اروپا و استفاده از تکنیک‌های شکنجه مثل غرق مصنوعی در گوانتانامو؛ واقعیتی که سال‌های سال بخشی از استانداردهای سیستم امنیتی آمریکا بوده است. ترامپ از بی‌پروایی‌اش در آغاز جنگ‌های بین‌المللی می‌گوید، یعنی همان کاری که رئیس‌جمهورهای پیشین آمریکا در عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، سومالی یمن و… کردند. هنوز فراموش‌مان نشده که تنها در یک سال آخر حضور اوباما در قدرت هواپیماهای آمریکا بیست و شش هزار و صد و هفتاد و یک بمب بر سر مردم نقاط مختلف دنیا انداختند! بر اساس پژوهشی که اخیرا روزنامه گاردین منتشر کرده است، آمریکا در سال ۲۰۱۶ به طور میانگین هر ساعت ۳ بمب در اقصی نقاط دنیا فرو ریخته است.۵

ترامپ می‌گوید کشورهای تحت حمایت آمریکا باید هزینه‌ی تحت حمایت بودن خود را بپردازند این همان کاری است که در هشت سال گذشته دولت اوباما با فروش بیش از ۲۷۸ میلیارد دلار سلاح به کشورهای دوست آمریکا به‌ویژه در منطقه‌ی غرب آسیا انجام داد.۶

ترامپ به جنگ مهاجران رفته است و مسلمانان و مهاجران را عامل بی‌ثباتی و ناامنی در آمریکا معرفی می‌کند، رسانه‌های غربی به گونه‌ای واکنش نشان داده‌اند که گویی برای اولین بار است که در تاریخ آمریکا شاهد مهاجرستیزی دولتمردان آمریکایی هستیم. اما بد نیست تنها به چند نمونه‌ی تاریخی در این رابطه اشاره کنیم:
در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ در دوران جنگ آمریکا و ژاپن بیش از ۱۲۰ هزار ژاپنی ساکن آمریکا با از دست دادن تمام حقوق شهروندی در آمریکا مجبور به ترک محل سکونت، محل کار و کسب و انتقال به اردوگاه‌های جنگی شدند. روزولت، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، در فوریه ۱۹۴۲ فرمان اجرایی ۹۰۶۶ ۷ را به تمام نهادهای دولتی آمریکا ابلاغ کرد که بر اساس آن محرومیت، اخراج، توقیف و یا انتقال به اردوگاه های نظامی خارج از شهرها در مناطق کوهستانی و کویری، شامل تمام شهروندان ژاپنی و ایتالیایی ساکن آمریکا، به منظور حفظ امنیت ملی و جلوگیری از هر نوع کارشکنی و خرابکاری صورت گرفت. در دوران جورج بوش مسلمانان تحت قانون «وطن پرستی»Patriot Act ۸ تحت تعقیب و تفتیش عقاید قرار گرفتند و در دوران اوباما لیستی برای اعمال ممنوعیت علیه مهاجران مسلمان اماده شد، همان لیستی که ترامپ آن را اجرایی ساخت.

ترامپ این روزها لجام‌گسیخته، کینه و نفرت علیه ملت ایران منتشر می‌کند، او سخن از تهدید، تحریم و «گزینه‌های روی میز» می‌کند، اما مخاطب باید حافظه‌ی ضعیفی داشته باشد که فراموش کند، همین دولت قبل آمریکا بود که بزرگ‌ترین افتخارش را دشمنی با مردم ایران عنوان کرده۹ و بزرگ‌ترین موفقیتش را تحمیل تحریم‌های فلج‌کننده علیه تهران دانسته بود. لذا می‌توان به جرأت گفت ترامپ روایتی حقیقی و بدون رنگ و لعاب از آمریکاست، روایتی کمتر شنیده‌شده اما به واقعیت نزدیک‌تر. بی جهت نیست وقتی خبر نگار شبکه‌ی خبر فاکس‌نیوز، رئیس‌جمهور روسیه را به قاتل بودن متهم می‌کند، ترامپ بدون هیچ خجالتی اذعان می‌کند که «ما هم قاتل‌های زیادی داریم و بی‌گناه نیستیم.»۱۰

پی‌نوشت‌ها:
۱. http://www.dw.com/en/joseph-nye-trumps-tweets-harm-us-soft-power/a-37143074
۲. http://www.politico.eu/article/martin-schulz-donald-trump-is-un-american/
۳. https://www.theatlantic.com/politics/archive/2017/01/trump-torture/514463/
۴. https://www.nytimes.com/2017/01/25/us/politics/cia-detainee-prisons.html?_r=0
۵. https://www.theguardian.com/commentisfree/2017/jan/09/america-dropped-26171-bombs-2016-obama-legacy
۶. https://www.thenation.com/article/the-obama-administration-has-sold-more-weapons-than-any-other-administration-since-world-war-ii/
۷. http://www.history.com/this-day-in-history/roosevelt-signs-executive-order-9066
۸. http://www.nolo.com/legal-encyclopedia/the-patriot-act-muslims-the-us.html
۹. http://www.huffingtonpost.com/matthew-filipowicz/hillary-clintons-disturbi_b_8297580.html
http://www.denverpost.com/2017/02/05/trump-putin-killer/ .۱۰

نظر دهید »
روایتی بکر از عاشقانگی در هیاهوی جنگ
ارسال شده در 20 بهمن 1395 توسط مدرسه حضرت آمنه قم در معرفی کتاب

جنگی که مهرماه ۵۹ به کشورمان تحمیل شد، بخش بزرگی از حافظه تاریخی ملت ایران را از آن خود کرده است. بیش از یک ربع قرن از پایان رسمی این جنگ می‌گذرد اما آمدن جنازه شهدا، نشان می‌دهد که هنوز آثار جنگ تمام نشده است؛ خصوصا برای خانواده‌های شهدا و خاص‌تر مادران‌شان.

باید پذیرفت گرچه جنگ، نقشه‌ کشور را عوض نکرد اما نقش‌های زیادی را جابه‌جا کرد که مهم‌ترین‌شان پدر شدنِ مادرها بود و مرد شدن زن‌ها. جنگ اگرچه واقعیتی مردانه بود و خشن می‌نمود اما قربانیان بیشتری در میان زنان و کودکان داشت. آن‌ها بخشی از جنگ را دیدند که مردان کمتر می‌توانستند ببینند و لمس کنند اما دیده‌های آن‌ها را ما کمتر شنیده، ‌خوانده و دیده‌ایم.
باید پذیرفت گرچه جنگ، نقشه‌ کشور را عوض نکرد اما نقش‌های زیادی را جابه‌جا کرد که مهم‌ترین‌شان پدر شدنِ مادرها بود و مرد شدن زن‌ها. جنگ اگرچه واقعیتی مردانه بود و خشن می‌نمود اما قربانیان بیشتری در میان زنان و کودکان داشت. آن‌ها بخشی از جنگ را دیدند که مردان کمتر می‌توانستند ببینند و لمس کنند اما دیده‌های آن‌ها را ما کمتر شنیده، ‌خوانده و دیده‌ایم.

در ادبیات و روایت‌های اولیه از جنگ، که اغلب به قلم مردان است، زنان جایگاه زیادی ندارند و بیش از هرچیز به عنوان ابژه‌ای متعلق به مرد در نظر گرفته شده‌اند؛ مادرشهید، همسر شهید و دختر شهید. آنان به طور مستقیم به جنگ مرتبط نیستند؛ بلکه به مردِ جنگ تعلق دارند. این در حالی است که علاوه بر نقش‌هایی که زنان، پشت جبهه داشتند بسیاری از زنان و دختران به عنوان پزشک، امدادگر و … در جنگ حضور مستقیم داشتند و حتی اسارت را تجربه کردند اما روایت‌شان از جنگ، خیلی دیر به دست ما رسید.

«دا»، ‌ «من زنده‌ام»، «دختر شینا»، «یکشنبه آخر»، ‌ «نگاه پر باران»، مجموعه‌های «مادران» و «همسران» روایت فتح، و در نهایت کتاب «گلستان یازدهم» از مهم‌ترین کتاب‌هایی هستند که از زاویه نگاه یک زن به جنگ و وقایع دوران دفاع مقدس نگریسته‌اند. آمار بالای چاپ و فروش این کتاب‌ها به خوبی نشان از علاقه مردم به خواندن روایت‌های تازه دارد و اینکه چقدر جای روایت زنانه از جنگ در جامعه و ادبیات ما خالی بوده است.
***
با مروری اجمالی به این کتاب‌ها می‌بینیم که اغلب زبان زنانه، نحوه تصویرسازی‌ها و همچنین ویژگی‌های عاطفی زبان، بر خشونتی که در بسیاری لحظات رخ می‌دهد، غلبه دارد. خیال‌انگیزی، جست‌وجوی کودکی و فعال شدن ناخودآگاه، از ویژگی‌های دیگر این داستان‌هاست. فضاسازی به واسطه جزیی‌نگری در این روایت‌ها به خوبی دیده می‌شود. روایت‌ خانم حسینی در کتاب «دا» شاهد مثال خوبی برای این جزیی نگری است. او با ظرافت مکان‌ها، جنازه‌ها و … را توصیف می‌کند؛ از صداها، ‌ بوها، رنگ‌ها و خواب‌هایش می‌گوید و خیلی آرام ما را به درون موقعیت هولناکی می‌کشد که هرگز آن را تجربه نکرده‌ایم ولی پس از خواندن کتاب، دیگر نمی‌توانیم آن را فراموش کنیم. مخصوصا که مدام فکر می‌کنیم تمام این اتفاقات تکان‌دهنده، بخشی از زندگی و جوانی یک زن است. زنی که زندگی را از دل مرگ بیرون کشیده است.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/35594/C/13951120_0335594.jpg
عکس: تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «دختر شینا»
همین اتفاق در کتاب‌های دیگر هم‌ می‌افتد. در این روایت‌ها ما با زنانی سروکار داریم که بر خلاف آنچه عده‌ای می‌خواهند از نقش زن در نظام اسلامی نشان دهند، صرفا مفعول و معشوق نیستند. بسیاری از زنان قهرمان این روایت‌ها، یکباره بزرگ می‌شوند، آگاهانه و فعالانه تغییر نقش‌ و هویت خود را می‌پذیرند و کارهایی متفاوت با قبل از جنگ تحمیلی را به عهده می‌گیرند. مثل مریم کاظم زاده، خبرنگار زنی که هویت خود را تغییر می‌دهد و همراهِ «دستمال سرخ‌ها» به پاوه می‌رود و اخبار جنگ را از کردستان مخابره می‌کند. یا مثل قدم‌خیر محمدی کنعان قهرمان «دختر شینا». دختری روستایی ناز دردانه پدر و مادر که نه اهل کار در خانه بود و نه ‌آشپزی و رفت و روب منزل. دختری که تمام دختران روستای «رزن» آرزو داشتند جای او بودند. همین دختر ۱۴ سالش که شد با ستار ابراهیمی هژیر که بعدها یکی از سرداران همدان در جنگ شد، ازدواج کرد. عشق به زندگی و همسری که در جنگ بود اهل کار خانه‌اش که کرد هیچ، کاری کرد که هر روز کیلومترها دور از میدان جنگ، مثل یک سرباز از میدان مین‌های زندگی معبری باز کند تا بتواند ۴ دختر و یک پسرش را به سلامت از میان آنها عبور دهد.
داستان زندگی «دختر شینا» روایت عاشقانگی دیگر همسران، مادران و دختران جنگ هم هست. آن‌هایی که عشق‌شان پی معشوق دیگری به جبهه رفته‌اند! و همین عشق است که از آن‌ها قهرمان‌هایی ماندگار می‌سازد.
***
به‌طور کلی اگر بخواهیم یک دسته‌بندی روی روایت‌های زنانه از جنگ داشته باشیم؛ می‌توانیم آن‌ها را به دو گروه اصلی تقسیم کنیم:
داستان زندگی «دختر شینا» روایت عاشقانگی دیگر همسران، مادران و دختران جنگ هم هست. آن‌هایی که عشق‌شان پی معشوق دیگری به جبهه رفته‌اند! و همین عشق است که از آن‌ها قهرمان‌هایی ماندگار می‌سازد.

دسته اول شامل کتاب‌هایی که از نظر زمانی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی می‌گذرند و اغلب زندگی‌نامه‌اند مانند «دا» به روایت سیده زهرا حسینی، ‌ «من زنده‌ام» به قلم معصومه آباد، «دختر شینا» و «گلستان یازدهم» به قلم بهناز ضرابی زاده، «یک‌شنبه آخر» اثر معصومه رامهرمزی و «پوتین‌های مریم» نوشته مریم امجدی. برخی از کتاب‌ها هم مانند «سرود اروند»، نوشته منیژه آرمین در گروه رمان و داستان قرار می‌گیرند.

دسته دوم کتاب‌هایی را شامل می‌شود که روزها و سال‌های پس از جنگ را روایت می‌کنند. این دسته خود به چند گروه فرعی تقسیم می‌شوند: گروه اول کتاب‌هایی که به خانواده شهدا و مسائل زندگی آنان می‌پردازند مانند «هفت بند» و «جای خالی آفتابگردان‌ها» به قلم راضیه تجار و «مهتاب» به قلم زهرا زواریان. گروه دوم کتاب‌هایی‌اند که بازگشت جانبازان را روایت می‌کنند مانند داستان بلند «نیمه نارنج»، نوشته «شمسی خسروی» که به ازدواج دختر جوانی با یک جانباز شیمیایی می‌پردازد. دسته آخر هم روایت انتظار زنان از بازگشت اسرا است مانند کتاب‌های «فصل رزهای صورتی» نوشته «منیرالسادات موسوی» و «چشم سوم» به قلم نرگس آبیار. کتابی که نویسنده‌اش سال‌ها بعد فیلم زیبا و ماندگار «شیار ۱۴۳» را بر اساس آن ساخت.
***
و در انتها از روایت زنانه مکتوب از جنگ که بگذریم می‌رسیم به روایتی که سینما در این سال‌ها از حضور زنان در جنگ داشته است. به راستی سینمای دفاع مقدس ما چند قهرمان زن در این سال‌ها معرفی کرده؟ اگر آنسوی دنیا برای جنگ‌های‌شان، قهرمانان خیالی می‌سازند آیا رواست که فیلم‌سازان ما چشم بر روی قهرمانان زن کتاب‌های پرفروش این‌سال‌ها مانند «دا»، «من زنده‌ام» و «دختر شینا» و «گلستان یازدهم» ببندند؟ تاکنون «الفت» شیار ۱۴۳ تنها قهرمانی‌ست که از دل کتاب در‌آمده و در مقابل تمام روایت‌های مردانه از جنگ در سینما ایستاده است. به نظر می‌رسد پیوند سینما و ادبیات در این زمینه بتواند به فراگیر و پررنگ‌تر شدن «روایت زنانه» از جنگی که هنوز برای زنان و مادران این سرزمین تمام نشده، ‌ کمک شایانی کند.

1 نظر »
  • 1
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 58
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 161

آخرین مطالب

  • گرانی
  • قابل توجه طلاب عزیز
  • گذری بر مراحل سه گانه تربیت فرزند
  • عیدسعید قربان وغدیر مبارکباد.
  • توصیه های آیت الله بهجت(ره)
  • دعوتنامه
  • فرصت استثنایی
  • فداییان رهبریم
  • خدا
  • حجاب

آخرین نظرات

  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در حجاب
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در زنگ حساب
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در محبت
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در امام رضا علیه السلام
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در دعای ماه مبارک رمضان
  • مدرسه حضرت آمنه قم  
    • حضرت آمنه قم
    در احسن الحال
  • مدرسه حضرت آمنه قم  
    • حضرت آمنه قم
    در احسن الحال
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در احسن الحال
  • شیما حمیداوی  
    • مداد کوچک ایران
    • بارانی تر از باران
    • خانواده ی ولایتمدار
    در تصویر درختکاری
  • زهرا  
    • وبلاگ عمومی
    در هفته وحدت گرامی باد.
  •  
    • آرامش خدایی
    در هفته تربیت بدنی وورزش گرامی باد.
  •  
    • پل هوایی
    در ذکر روز جمعه
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در اخبار کوتاه چهارشنبه ۱۱ اسفند
  • مريم  
    • نسيم رحمت
    در دیدار جمعی از شاعران مذهبی‌سرا با رهبر انقلاب
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در درباره مردی که کابوس رژیم صهیونیستی بود
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در مراسم عزاداری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی برگزار خواهد شد
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در کارنامه یک‌ساله
  • مريم  
    • نسيم رحمت
    در تولید ایرانی، راه حل اشتغال زایی
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در تولید ایرانی، راه حل اشتغال زایی
  • تسنیم  
    • روضه گاه مجازی تسنیمی از جنت یار
    • رزاق
    در حمله به ایران، آخرین جنگ آمریکا!
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه حضرت آمنه قم

نشانی مدرسه : قم - ابتدای صفاشهر - جنب سینما مفید - مدرسه علمیه حضرت آمنه (س) شماره تماس : 02532603139 - 02532603282 پست الکترونیک : amene.qom@whc.ir
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • اخبار روز
  • معرفی کتاب
  • سیاسی
  • مذهبی
  • درسی
  • اطلاعات عمومی
  • اخلاقی
  • مناسبتی
  • فرهنگی
  • تحلیل
  • زندگی بزرگان
  • شهدا
  • امام زمان (عج)
  • حدیث
  • مقام معظم رهبری
  • مدرسه آمنه س
  • احکام
  • انقلاب اسلامی
  • دفاع مقدس
  • حضرت زهرا (س)
  • آموزشی
  • اطلاعیه ها
  • پژوهشی

آمار

  • امروز: 360
  • دیروز: 150
  • 7 روز قبل: 462
  • 1 ماه قبل: 2462
  • کل بازدیدها: 71946

رتبه

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان