فاتحه مع الصلوات بچه ها در میدان مین قرار گرفته بودند و اگر قدم از قدم برمی داشتند، پودر می شدند. یکی از بچه ها آهسته به برادری که نزدیکش بود، چیزی گفت که خنده اش گرفت. بقیه با کنجکاوی و ناباوری دنبال علت بودند که یک نفر بلند گفت: «برادر! برای سلامتی… بیشتر »
آخرین نظرات