خبرگزاری فارس ـ رحلت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی تسلیت باد؛ این ارتحال، مخالف و موافق و منتقد این مرد بزرگ را تحت تاثیر قرار داد و این خود نشانه موثر بودن او در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بود؛ اما ما چند هاشمی داشتیم؛ از هاشمی واحد تا هاشمی گوناگون که ذکر ادوار تطوری آن خود مبین گذار او از وحدت به گوناگونی است؛ هاشمی تبعید و مبارزه با سلطنت و مخالف پارادایم آمریکایی در دوران ستم شاهی، هاشمی دوران همراهیها و وظیفهمندی در دوران زعامت امام خمینی (ره)، هاشمی دوران خار چشمی سلطنتطلبان ، منافقین و لیبرالها، هاشمی دوران نخست دفاع مقدس، هاشمی دوره پایانی دفاع مقدس، هاشمی دوران اولیه دولت اول پس از جنگ و بدون نظرداشت مبانی نظری سیاستهای تعدیل و صندوق جهانی توسعه، هاشمی دوران موسوم به سازندگی برخاسته از تقدم توسعه بر عدالت، هاشمی مبارزه با برخی ساختارشکنان (که به او عالیجناب سرخپوش لقب داده؛ به وی ظلمها کردند و اینک در خارج پناهنده اند یا در داخل بدون باور به فقاهت و روحانیت در ستایش او نفاق پیشه میکنند)، هاشمی دوران ائتلافهای تاکتیکی با برخی ساختار شکنان ، هاشمی دوران گذار از امامت خمینی (ره) به امامت خامنه ای مد ظله العالی، هاشمی انتخابات 84 ، هاشمی دوران اختلاف نظر با ولی امر ، هاشمی قهرکننده با مراسم تنفیذ یک انتخابات ملی نزد ولی امر، خروج از تهران و اطراق در مناطق ییلاقی مازندران ، هاشمی پیشا فتنه و هاشمی دوران پسا فتنه، هاشمی 92 و هاشمی اتحاد یافته با پسران و دختران خود و…که هریک در جای خود محل گفتگو و چالش است که باید در نقد آن به وقتش اخلاقی و منصفانه نوشت.
اما این حقیر فکر می کند خدا هاشمی را دوست داشته که دست آخر بدون اینکه رشته محبت و مودتش با ولی امر بگسلد او را از این موطن موقت به وطن اصلیاش که جملگی باید بدانجا رویم عروج داد لذا خاضعانه از خدای بزرگ میخواهیم حشر این مرد بزرگ را با اولیای الهی، امام راحل و شهدای عالی مقام قرار دهد ؛ حقیر هم معمولا آراء و دیدگاههای اورا نقد می کردم؛ اظهارات این مرد بزرگ در سالگرد مرحوم صالحی مازندرانی علیه بشار اسد و جریان مقاومت از این قسم بوده است؛ اظهاراتی که صحیح نبود، نقد قهرش با مراسم ملی تنفیذ و اطراق در ییلاقات مازندران و نیز نقد چارچوب های نظری توسعهگرایی و همچنین روشهای تبارگرایانه و سیاست ورزیهای آریستوکراتیک در اداره و سیاستگذاریها، اما در خاتمه اگر کسی از این نگارنده بیمقدار که خود سرتا سر عیب و کاستی است بپرسد از بین هاشمیهایی که در بالا نام بردید کدامیک را دوست میداری؟ خواهم گفت ضمن احترام و تسلیت به خانواده و فرزندان اما هاشمی بدون فرزندان و اطرافیان ! و این خود شواهد زیادی در نصوص قرآنی و سنت و روایات ما داشته و سرشار از پند است.
رضوان خدا براین مرد بزرگ باد و حشر او با اولیا ءالله و شهدا و معمار نطام سیاسی اسلام در دوران معاصر
دانشگاه تربیت مدرس؛ مجتبی زارعی که خود هزاران عیب دارد؛ انشالله همه عاقبت بخیر باشیم
آخرین نظرات