تاریخ جوامع بشری بر محور سطح آگاهی ها و پارادایم حاکم بر زمانه خود مسیر خود را در عرصه های گوناگون سیاسی اجتماعی فرهنگی می یابد و طی می کند .هرگونه تغییر و تحول تاریخی در قالب انقلاب های فرهنگی و اجتماعی از رهگذر شکستن نظم موجود و طراحی ، زمینه سازی ، کادرسازی و شکل گیری نظم نوین است که همراهی و حمایت اجتماعی و مردمی را می طلبد . نگاهی گذرا به تاریخ به ویژه جوامع دینی و ظهور انقلاب های دینی و نوع معجزات پیامبران شاهدی مستند بر این مدعاست.
با شروع عصر جدید از قرن ۱۵ میلادی که عقلانیت ، تجربه گرایی و علم ورزی بر مبنای اومانیسم، محور جنبش های علمی و فرهنگی در حال بسط و توسعه کمی و کیفی گردید ؛ هرگونه تلقی خداگرایانه و دین محورانه در برابر جریان آگاهی و دانایی، آزادی و آزادگی و پیشرفت و آبادانی تلقی می شد. انقلاب پارلمانتاریستی انگلستان و پیوریتن ها، انقلاب امریکا ، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه همگی زنجیره هایی متصل به یکدیگر در جهت تکمیل نمودن فرایند دور شدن انسان از دین، جهت رسیدن به آگاهی تعالی بخش انسان مدار بود تا در پرتو آن انسان به آزادی فردی و اجتماعی و آبادانی ساختاری و مدنی جامعه بشری دست یابد. قطار مدرنیته با همه آمال و آرزوهای خود و پیشینه چندصدساله ، نتیجه اش شکل گیری دو جریان سرمایه داری و کمونیسم بود که از برخورد نامشروع این دو ایدئولوژی ، مکتب فاشیسم متولد گردید و سرنوشت خونین و فاجعه بار قرن بیستم را رقم زد؛ در این میان میلیون ها انسان بی گناه کشته شدند آگاهی و ایمان، جای خود را به شکاکیت و نسبی گرایی افراطی داد. آرمان گرایی به نهیلیسم معرفتی و صلح و آزادی به جنگ ، بی ثبانی ، ناامنی و اسارت و استثمار اکثریت مردم کره زمین بدل گشت . از سویی دیگرخواهی و برادری جای خود را به خودخواهی و استبداد و استکبار داد.
تحولات چندصدساله دوران حاکمیت مدرنیته بر جهان نشان داد دوری از دین نه تنها منجر به افزایش آگاهی، آزادی و آبادی نمی شود بلکه آن را به محاق برده است. در این شرایط بن بست گونه ی قرن بیستم ، که اندیشه های آشفته پست مدرنیته به دنبال مفری از بحران مدرنیته بود انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به وقوع پیوست انقلابی که بر مبنای شالوده شکنی و نقد جدی بنیادهای مدرنیته غرب بود.
در شرایطی که ایران به عنوان جزیره ثبات در منطقه خاورمیانه(غرب آسیا) تضمین کننده منافع امریکا و امپریالیسم جهانی بود و به عنوان ستون نظامی دکترین نیکسون، نقطه قابل اتکا و اعتمادی به شمار می رفت مردم ایران به رهبری مرجعیت دینی و اتکا به آگاهی های دینی ، فردی، دشمن شناسی در برابر دیو دو سر استبداد و استکبار ایستاد و حکومت جبار پهلوی را سرنگون کرد. این انقلاب که تمامی تئوری های نظریه پردازان علوم سیاسی در غرب را برهم زده بود از سوی فیلسوفانی چون میشل فوکو انقلاب پست مدرن تلقی گردید در حالی که این انقلاب هر چند انقلابی ضد مدرنیته بود لیکن فراتر از پست مدرنییسم بود و خود نسخه ای بدیع و نوین براساس زیست بودم انسان های آزادی خواه و دین مدار ایران طراحی شد و تحقق یافت.
انقلابی که از پایگاه دین و با مشارکت حداکثری توده های فراگیر مردم و نخبگان دینی و روشنفکری به دنیال آگاهی بخشی فزاینده و پیشرو بود در مرزهای سرزمینی ایران متوقف نشد بلکه سرآغاز جنبش آگاهی بخشی در کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی ستمدیده گردید. آگاهی برای رهایی مردم از اسارت غیرخدا و افراد و گروه های ظالم و خودخواه که منافع سیاسی خود و طبقه و حزب خویش را بر منافع اجتماعی مردم و جامعه ترجیح می دهند. انقلاب اسلامی انقلابی بود برای بازگشت به خویشتن و آگاهی از خود و ظرفیت های نهفته جامعه در درجه اول و شناخت نقاط قوت و ضعف خود و دشمنان جوامع بشری در درجه دوم. جریان آگاهی در مسیر تکامل خود به دنبال نیل به آرمان و ابرارزش آزادی است ؛ آزادی از نفس اماره شیطانی و حیوانی و آزادی و رهایی از سایر انسان ها. در پرتو این آزادی است که حکومت انسان در مردمی ترین وجه خود یعنی مردم سالاری امکان اجرایی کردن اراده خود در بستر جامعه می یابد و برخورداری از ولایت الهی او را در این مسیر کمک خواهد نمود. آزادی فی نفسه ارزش نیست آنچیزی که ارزش آزادی را مضاعف می کند هدف از آزادی است . غایت جریان آزادی در جامعه، رشد و پیشرفت انسان و جامعه انسانی در همه ابعاد مادی و معنوی است که امکان فعالیت های تکامل بخش و سازنده را فراهم می نماید و انسان را در مسیر ساختن و شدن قرار می دهد.
یکی از راه های شناخت قدرت و ماهیت یک انقلاب ، میزان برد و تاثیرگذاری آن بر دیگر جریان ها، پدیده ها و کشورها و ساختار های جاری و ساری پیرامونی است. انقلاب اسلامی ایران یکی از تاثیرگذارترین انقلاب های معاصر است که معادلات جهانی را وارد نظم جدید نموده است و با گذشت زمان و مشخص شدن روزافزون برد این تاثیر زوایای جدید از نظم نوین انقلابی آشکار می شود. این تاثیر گذاری در وقایع سیاسی دهه هشتاد و نود در منطقه و جهان که حاکی از شکل گیری خیزش رو به تکامل در جهت بیداری اسلامی و رشد حرکت های آزادی بخش نزد برخی از کشورهای جهان است ، کاملاً نمود دارد و حاکی از تمایل به بازگشت به سیاست های عدالت خواهانه و نفی نظام های سیطره جویانه و سلطه طلب است .این تأثیرات را می توان در تشابه شعارها و الگوبرداری از روشهای مقاومت و مبارزه مردم ایران با رژیم شاه در ایران دید.
در واقع این تاثیرات فرایند شبکه ای شدن آگاهی بخشی و سرازیر شدن جریان آگاهی به رود خروشان جامعه بشری است این مهم در عصر اطلاعات که عصری آگاهی محور و دانایی مدار است اهمیتی دوچندان یافته و جایگاه خود را بهتر از قبل پیدا کرده و خواهد کرد. امروز که قریب به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، می توان تأثیرات شگرف و عمیق انقلاب اسلامی را درترویج و فراگیر شدن افکار مترقی اسلام بعنوان خاستگاه انقلاب اسلامی در سطح جهانی مشاهده کرد.
در دهه نخست پیروزی انقلاب اسلامی جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر ، مصر ، پاکستان ، اردن ، بحرین ، عراق ، لبنان ، عربستان ، ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هریک تأثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم بر این کشورها داشته اند و هم اینک نیز این جریانات بصورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. نقطه اوج این موج آگاهی بخشی را می توان در شکل گیری بسیج های مردمی در کشورهای منطقه که آماج حملات و توطئه های پیچیده محور غربی عربی و سلفی است مشاهده نمود . اتکا به مرجعیت دینی ، مردم گرایی، مقابله با ظلم و زیاده خواهی، اتکا به ظرفیت های درونی و عدم اعتماد به ابرقدرت ها از جمله مولفه های مهم در پیشبرد اهداف جبهه مقاومت به عنوان یکی از شعاع های منشعب از انقلاب اسلامی است.
در دوران معاصر که عصر اطلاعات و آگاهی است انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب آگاهی بخش، به دنبال صدور فزاینده این آگاهی در اقصی نقاط جهان جهت شکل گیری نظم نوین انقلابی است که منجر به آزادی و آبادانی جوامع بشری خواهد شد. و رمز تداوم انقلاب نیز در همبسته بودن این سه عنصر در یک فرایند منطقی و مستمر است .
منبع: سایت بصیرت
سلام دوست عزیزم چند مورد از مطالب وبلاگتان را خواندم، جالب بود مؤفق و مؤید باشید.التماس دعا