حادثه ساختمان پلاسکو از جهات گوناگون قابل تأمّل است. فارغ از درس ها و عبرتهایی که برای جلوگیری از وقوع امثال چنین اتّفاقات دردناک و غمانگیزی، آنچه مهم تر می نماید، قدر شناسی انسان های خدوم و ایثارگرانی است که گویا تا امروز آنها را نمی شناختیم و در جامعه ما نبوده اند! گویا از سرزمین دیگری به ناگاه پا در کوچه و خیابان زندگیمان گذاشتند. چرا این قدر غریب؟! اگر همیشه آتش ها را نشانده اند، امّا این بار، آتشی در دل هر ایرانی به پا کرده اند که بوی دودش چشم و دل هر انسان باوجدانی را غرق اشک و خون می کند. به راستی چرا باید، الآن بشناسیم قدر و قیمت این جانفشانی را؟ چرا الآن باید آتش این علاقه ها از زیر خاکستر غفلت زبانه بکشد؟ دلایل حسرت ها گرچه ریشه هایی از جنس شناخت و حس دارند، امّا در این مجال، به بررسی بیماری مزمن “فراموشی ایثارها"، از زبان گویای قرآن کریم و گُهر سخن معصومین (علیهم السلام) می پردازیم.
زندگی به سبک آتش نشان
انسان هایی در میان ما زندگی می کنند که بی آنکه بدانیم، خیلی دوست داشتنی هستند؛ و این را وقتی می فهمیم که جای خالیشان را می بینیم. امام علی (علیه السلام) میفرماید: خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَیْكُمْ، وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْكُمْ؛ با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر مُردید برای شما اشک بریزند، و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند. (نهج البلاغه، حکمت 10)
آتش نشانان، مرزبانان، پزشکان، کارگران، رفتگران و… و خلاصه همه آن هایی که برای خدمت به مردم، صادقانه در جوش و تقلّا هستند همچون دُرهای گران بهایی می باشند که گاهی از بس در اطراف ما بسیارند ارزششان کمتر به چشم می آید. امروز هم، جای خالی کسانی را به اشک نشسته ایم که نمی دانستیم این قدر ارزشمند هستند. به اطرافمان خوب نگاه کنیم؛ افرادی را خواهیم یافت که اگر نباشند (یا نبودند)، زندگیمان بوی مرگ می دهد.
قرآن کریم درباره تلاش برای نجات انسانها می فرماید: وَ مَنْ أَحْیاها فَكَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا؛ و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گویى تمام مردم را زنده داشته است. (مائده، 32) امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: مِن حَرَقٍ أو غَرَقٍ ؛ یعنى آنان را از آتش و غرق شدن نجات بخشد.
آتشِ جانان
چه خوش بیان کرد کتاب اعجاز الهی که: وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛ و [نیز] كسانى كه قبل از [مهاجران] در [مدینه] جاى گرفته و ایمان آوردهاند؛ هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرده دوست دارند؛ و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدى نمى یابند؛ و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مىدارند. و هر كس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند كه رستگارانند. (حشر، 9) آتش نشان، اوّل دلش آتش می گیرد، تا بتواند دل به آتش بزند. جان دیگران را نه چون جان خود،(!) که ارزشمندتر از جان خویش می یابد وگرنه چگونه ممکن است قید جانش را بزند. اینها به اندازه تمام دنیا می ارزد.
نجاتی به گستره بشریّت
ایثار جان، آن هم درست در جایی که در معرض هر گونه خطری هستی، نشان دهنده اوج فضیلت است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: الإیثَارُ أَعلَی المَکَارِمِ؛ ایثار، عالی ترین خصلت اخلاقی است. (غرر الحکم، 986)
قرآن کریم درباره تلاش برای نجات انسانها می فرماید: وَ مَنْ أَحْیاها فَكَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا؛ و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گویى تمام مردم را زنده داشته است. (مائده، 32) امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: مِن حَرَقٍ أو غَرَقٍ ؛ یعنى آنان را از آتش و غرق شدن نجات بخشد. (کافی، ج2، ص210) ایثارگران جان، اینگونه، انسان ها را به بند عشق می کشند؛ لذا امیرالمؤمنین باز هم می فرمایند: بِاالإِیثَارِ یُستَرَقُّ الأَحرَارُ؛ با ایثار، آزادگان به بندگی کشیده می شوند. (غرر الحکم، 4187)
مسابقه مودّت
این همه شوق و حرارت انسان هایی از جنس شیدایی و تعب، برای رهانیدن جانها از خطر، برای چیست؟ آیا غیر از صمیمیّت و محبّتی واقعی است؟! گویا تمام این دنیا، میدانی شده است برای سبقت در محبّت، صمیمیّت و مودّت! قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛ كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد. (مریم، 96) چه بسیارند افرادی که در لباس های رنگارنگ خدمت، گوی سبقتمان ربوده اند، و دریغ و صد دریغ از شناخت و توجّهی که نیست؛ آنگونه که باید باشد!
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید: لا یَکُونُ أَخُوکَ أَقوَی مِنکَ عَلَی مَوَدَّتِهِ؛ برادرت در دوستی اش(نسبت به تو) از تو قوی تر نباشد. (بحار،74/165/29) اینگونه است داستان ایمان و عمل صالح! و تو می اندیشی که چگونه انسانها بال در می آورند برای خدمت و جانفشانی؟ عمل صالح یعنی اینکه؛ بدانی برادر دینی تو چقدر برای دنیا می ارزد. قدرشناسش باشی و قدرشناس همدیگر باشیم.
هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است. (تفسیر نور الثقلین ج 4/ ص201) این سخن، گستره راه و رسم تحیّت است که خداوند متعال فرمود: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ حَسیبا؛ و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید، كه خدا همواره به هر چیزى حسابرس است.
مرزبانان؛ نمونهای دیگر!
هر جا پای از جان گذشتگی به میان می آید قدردانی، معنا و مفهوم دیگری پیدا می کند. امام سجّاد (علیه السلام)، برای مرزبانان دعای مخصوصی دارد: حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ، وَ أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ، وَ أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ. … وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِکِفَایَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ. بار خدایا! مرزهاى مسلمانان را به پیروزمندى خویش استوار گردان و مرزبانان را به نیروى خود یارى ده و از خزانه فضل خویش به فراوانى آنها را ببخشای. بار خدایا! شمار مرزبانان را افزون کن و سلاحشان را بُرّنده ساز. از منطقه مورد حراستشان، محافظت فرماى و پیرامونشان را نفوذ ناپذیر گردان. جمعشان را متحد کن و خود به تدبیر امورشان بپرداز. سر رشته آذوقهشان گسسته مگردان و دشواریها از پیش پایشان بردار. آنان را به نصرت خویش قوّت بخش و به شکیبایى مدد نماى و دفع مکر دشمن را به ایشان بیاموز. (علی بن الحسین(علیه السلام)، الصحیفة السجادیة، ص 126، قم، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، 1376ش) باید همانند حضرت سیّد السّاجدین (علیه السلام)، به فکر و قدردان یکدیگر باشیم.
قدردان یکدیگر
حرف آخر را از زبان امام رضا (علیه السلام) بشنویم: مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقِینَ لَم یَشکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلّ؛ هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است. (تفسیر نور الثقلین ج 4/ ص201) این سخن، گستره راه و رسم تحیّت است که خداوند متعال فرمود: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ حَسیبا؛ و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید، كه خدا همواره به هر چیزى حسابرس است. (نساء، 86)
و اگر می خواهیم نعمت ها نه تنها برایمان باقی بماند بلکه بیشتر هم بشود، از کفران نعمت به هر شکلی دوری کنیم و شکر گزار باشیم؛ … لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (ابراهیم، 7)
ممکن است آن نعمت، رفتگری باشد که اگر یک روز مریض شود، زحمت روزهای قبلش به چشم می آید. پس قدردان آن رفتگر نیز باشیم؛ چنانکه پیامبر خدا صلی الله و علیه وآله فرمود: دَخَلَ عَبدٌ الجَنَّةَ بِغُصنِ شَوكٍ كانَ عَلی طَریقِ المُسلِمینَ فَأماطَهُ عَنهُ؛ بندهای به سبب برداشتن شاخه خاری از سر راه مسلمانان به بهشت رفت. (میزان الحكمه ، ح ۱۲۶۷۶) قدردان ها نیز به بهشت می روند…
آخرین نظرات