بنا بر نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر قیم المیزان،اسماء الهی که در قرآن آمده، 127 اسم است. اما تعداد این اسماء در متون روایی مکتوب، برابر است با عدد 99. آیا این اسمها توقیفی است؟ چه تفاوتی است بین اسم و صفت؟ آیت الله سیدان از مدرسان حوزه علمیه قم در درس تفسیر خود، به سوالات یادشده پاسخ دادهاند.
شبکه تخصصی قرآن تبیان
الحمد لله رب العالمین خیر الصلوة و السلام علی خیر خلقه حبیب اله العالم ابی القاسم محمد ص و علی آله آل الله و لعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله من الآن الی یوم لقاء الله.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم [1]
برای خداوند متعال در قرآن کریم اسمائی ذکر شده است و فرموده است که به آن مرا بخوانید"وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها [2]
فرق بین اسم و صفت
جمالا فرق بین این دو این است که اسم دلالت می کند بر شی ای اعم از اینکه صفتی از صفات آن شیء را هم حکایت کند و در بر داشته باشد یا نه اما صفت چیزی است که یکی از صفات آن شیء را بیان می کند لذا در ارتباط با اسماء الهی اگر بگوییم که الله علم برای ذات حضرت حق می باشد - اگر چه در علم بودن این اسم اختلاف است ولی اکثر می گویند علم است ما را فقط به ذات حضرت حق رهنمون می سازد گرچه این ذات، ذاتی است که مستجمع جمیع کمالات می باشد.
کلام مرحوم علامه در المیزان
ایشان در ذیل آیه«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما كانُوا یَعْمَلُون» [3] در بیان فرق بین اسم و صفت به همان فرقی که بیان کردیم، اشاره می کنند.
قوله تعالى: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» الاسم بحسب اللغة ما یدل به على الشیء سواء أفاد مع ذلك معنى وصفیا كاللفظ الذی یشار به إلى الشیء لدلالته على معنى موجود فیه، أو لم یفد إلا الإشارة إلى الذات كزید و عمرو و خاصة المرتجل من، الأعلام [4]
در جای دیگر می فرمایند:
لا فرق بین الصفة و الاسم غیر أن الصفة تدل على معنى من المعانی یتلبس به الذات أعم من العینیة و الغیریة، و الاسم هو الدال على الذات مأخوذة بوصف [5] .
می فرمایند فرقی بین اسم و صفت نیست مگر اینکه صفت اسمی را گویند که دلالت بر معنایی می کند که ذاتی که این صفت در ارتباط با اوست، آن ذات متلبس به آن صفت است چه این صفت، صفت ذات آن شیء باشد مانند علم و قدرت در مورد خداوند متعال و چه صفت ذات او نباشد مانند خالق و رازق که از صفات فعل حضرت حق می باشند و اسم چیزی است که دلالت بر ذات می کند چه موصوف به وصفی باشد یا نباشد.
تعداد اسماء الهی در قرآن کریم
مرحوم علامه طباطبایی عدد اسماء الهی را در قرآن 127 می دانند [6] و بعد می فرمایند که در روایات شیعه و اهل سنت عدد اسامی 99 ذکر شده است.
روایات بسیارى كه از طرق شیعه و سنى وارد شده كه پیغمبر اكرم فرمود:” براى خدا نود و نه، یعنى صد منهاى یك اسم است، هر كس آنها را بشمارد داخل بهشت مىشود” و همچنین روایات دیگرى كه قریب به این مضمون است هیچ یك دلالت بر توقیف ندارد
آیا اسماء حضرت حق توقیفیه می باشد یا نه؟
مرحوم علامه در این زمینه میفرمایند:
تبین مما تقدم أن لا دلیل على توقیفیة أسماء الله تعالى من كلامه بل الأمر بالعكس، و الذی استدل به على التوقیف من قوله: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ» الآیة مبنی على كون اللام للعهد، و أن یكون المراد بالإلحاد التعدی إلى غیر ما ورد من أسمائه من طریق السمع، و كلا الأمرین مورد نظر لما مر بیانه
و أما ما ورد مستفیضا مما رواه الفریقان عن النبی ص: «أن لله تسعة و تسعین اسما مائة إلا واحدا- من أحصاها دخل الجنة»
أو ما یقرب من هذا اللفظ فلا دلالة فیها على التوقیف. هذا بالنظر إلى البحث التفسیری، و أما البحث الفقهی فمرجعه فن الفقه و الاحتیاط فی الدین یقتضی الاقتصار فی التسمیة بما ورد من طریق السمع، و أما مجرد الإجراء و الإطلاق من دون تسمیة فالأمر فیه سهل [7] .
می فرمایند: از آنچه گذشت روشن گردید كه در قرآن هیچ دلیلى بر توقیفى بودن اسماء خداى تعالى وجود ندارد بلكه دلیل بر عدم آن هست، آیه شریفه” وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ …” كه بعضى با آن بر توقیفى بودن اسماء خدا استدلال كردهاند، استدلالشان وقتى صحیح است كه” الف لام” در ” الاسماء” براى عهد باشد، و مراد از الحاد در اسماء تعدى از اسماء معین خدا و اضافه كردن اسمایى كه از طریق نقل نرسیده، بوده باشد، و لیكن هم عهد بودن” الف لام” و هم به معناى تعدى بودن الحاد مورد نظر و اشكالى است كه در سابق بیانش گذشت (بلکه الف و لام، الف و لام جنس می باشد).
و اما روایات بسیارى كه از طرق شیعه و سنى وارد شده كه پیغمبر اكرم فرمود:” براى خدا نود و نه، یعنى صد منهاى یك اسم است، هر كس آنها را بشمارد داخل بهشت مىشود” و همچنین روایات دیگرى كه قریب به این مضمون است هیچ یك دلالت بر توقیف ندارد، البته همانطورى كه گفتیم این از نظر بحث تفسیرى است، نه بحث فقهى، ممكن است از نظر بحث فقهى و احتیاط در دین جایز نباشد انسان از پیش خود براى خدا اسم بگذارد، زیرا احتیاط اقتضا دارد كه در اسم بردن از خدا به همان اسمایى اكتفاء شود كه از طریق نقل رسیده باشد، همه این حرفها راجع به اسم گذاردن است، و اما صرف اطلاق، بدون اینكه پاى اسمگذارى در میان بیاید البته اشكالى نداشته و امر در آن آسان است(مانند واجب الوجود به شرطی که این اسم موجب نقص و تشبیه نباشد.
منبع: درس تفسیر آیت الله سیدان، تاریخ 91/03/03
پینوشتها:
[1] - اسراء آیه 9
[2] - سوره اعراف آیه ا180
[3] - همان
[4] - تفسیر المیزان ج 8 ص 342
[5] - همان ص 352
[6] - همان ص 357
[7] - همان ص 358 و 359
آخرین نظرات