به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس، حضور امام خمینی(ره) در نوفللوشاتو، قیام 17 شهریور و کشتار مردم توسط نظامیان گارد شاهنشاهی، دستیابی مردم به تجهیزات پادگانها، مقاومت برای رسیدن به پیروزی انقلاب، زخمی شدن مردم و بازگشت امام (ره) به ایران بخشهایی از پروژه بزرگ عکاسی از رویداد تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که توسط عکاس فرانسوی «میشل ستبون» برای همیشه ثبت شده است. حتی در بین عکسهای ستبون گاهی صحنههای نابی دیده میشود که توسط هیچ عکاس دیگری گرفته نشده است.
در سفری که اخیرا این عکاس فرانسوی به دعوت انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به ایران داشت، گفتوگویی با وی ترتیب داده شد که این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
فارس: شما اولین عکاس خارجی بودید که با جدیت وارد بحث انقلاب شدید و عکسهایی از امام خمینی(ره) در پاریس از سوی شما منتشر شد؛ اولین بار که امام را دیدید چه حسی داشتید؟
امام در قالب دوربین برای من یک شخصیت باور نکردنی بود، شخصیتی که در سراسر جهان درباره ایشان بحث میکردند، در خانهای در حاشیه شهر وارد شدند. ایشان در خانهای با باغچهای کوچک که هنوز طناب رخت به آن آویزان است، زندگی میکردند. افراد کمی دور ایشان بودند. در اولین روزها موقع نماز جماعت فقط ۵ نفر پشت سر ایشان بودند. من از امام عکسهایی در حالتهای عادی گرفتم مثل لحظهای که عمامهشان را میپیچیدند.
وقتی میخواستند برای بازگشت به ایران سوار هواپیما شوند، خیلی آرام و عادی روی صندلی نشسته بودند، در حالی اطرافیانش هیجانزده بودند. امام طوری بودند که انگار اتفاقی نیفتاده است. در تمام عکسها میدیدیم که لباس ساده تن ایشان بود.
فارس: به نظر شما چرا امام خمینی(ره) از این آرامش برخوردار بودند؟
ایشان میدانستند چه کار میخواهند کنند و اینکه خدا همراهشان است؛ هیچ وقت درباره مدد الهی شک نکردند و به همین دلیل پیروز شدند. ایشان هیچ وقت شک نکردند که شاید شکست بخورند. این اطمینان موجب آرامش امام بود و مردم هم پیرو ایشان بودند.
فارس: در امام قبل و بعد از انقلاب تغییری احساس کردید؟
نه. در نوفل لوشاتو و جای دیگر یکی بودند. تنها لبخند را در عبور از مرز در هواپیما دیدم. ایشان تعهد را قبل و بعد داشتند و هدف مشخصی را دنبال میکردند. ایشان رفتار یکنواختی در همه حال داشتند. حتی وقتی فالاچی (خبرنگار) چادرشان را برداشتند، امام واکنشی نشان ندادند.
فارس: شما در جماران هم بودید؟
من بعد از انقلاب و وقایع ایران دیگر به جماران نرفتم.
فارس: در گفتوگوهای شما دیده شده است که میگفتید امام با شما شوخی میکردند، این قضیه را توضیح میدهید.
امام میخواستند به من بفهمانند که میدانم چند وقتی است که روی بحث انقلاب کار میکنید؛ چون مشاوران به ایشان گفته بودند؛ ایشان با من شوخی میکردند البته شوخی کلامی نبود، گاهی لبخند و چشمک میزدند.
من آن زمان که امام(ره) به فرانسه رفتند در کاشان بودم. به من گفتند زیاد وقتم را تلف نکنم، من زمانی که به امام ملحق شدم فقط ۴ نفر همراه ایشان بودند. ایشان به اهمیت رسانهها آگاه بودند. وقتی که به ایران برمیگشتند من هم در هواپیما بودم؛ البته قبل از بازگشت در ایران بودم و مشاوران به من اطلاع دادند که خودم را فوری به پاریس برسانم و با امام به ایران برگردم.
به ایشان میتوانستم نزدیک شوم. من را خوب میشناختند با اینکه فارسی بلد نبودم، اما به من لطف داشتند. ایشان دقتنظر داشتند و میدانستند فرد مقابلشان یک رسانهای است.
فارس: درباره عکس معروفی که از امام در زیر درخت سیب گرفتید، بگویید.
من از ایشان خواستم تنها زیر درخت سیب بنشینند. هفتههای بعد تعداد جمعیت آنقدر زیاد بود که امکانپذیر نبود چنین عکسی از ایشان بگیرم.
ادامه دارد
آخرین نظرات