موضوع: "انقلاب اسلامی"
از آنجا که پیش از انقلاب، ایران به عنوان سرباز آمریکا و ژاندارم منطقه محسوب می شد، شاید هیچگاه به ذهن کسی خطور نمی کرد که در این سرزمین، انقلابی شکل گیرد که با تمام اهداف و مقاصد دول سرمایه داری و استکباری بخصوص کشور آمریکا در تضاد باشد. همین امر موجب شد که اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی را به کنکاش در علل و عوامل شکل گیری این انقلاب وا دارد.
علی بیرانوند- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
پیش زمینه های تغییر ذائقه سیاسی ایران
بی شک علل و عوامل فراوانی در شکل گیری انقلاب اسلامی سهیم بوده است که مطالعه و بررسی آنها در این نوشتار کوتاه میسر نخواهد بود. از این رو به طور خلاصه به بعضی از آن موارد اشاره خواهیم کرد.
1-فاصله گرفتن سیاست های حاکمیت از ذائقه فرهنگی و دینی مردم: بر کسی پوشیده نیست که کشور ایران، یکی از سرزمین های بزرگ و کهن است، که با سرعت تحت تأثیر مکتب و آیین اسلام قرار گرفت، به طوری که بسیاری از مردم این سرزمین، با اشتیاق و روی باز، از ارزش های اسلامی استقبال نمودند، و خود را یکی از مصادیق آیه شریف کردند: «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً؛[نصر، آیه2] و ببینى مردم گروه گروه وارد دین خدا مىشوند.» ولی با این حال سبک و سیاق کشوری داری حاکمان ایران، به گونه ای دیگر رغم می خورد، به طوری که در دوره حاکمیت پادشاهان پهلوی، سبقه دینی و اسلامی به طور کل رنگ باخته و همین امر موجبات سرخوردگی و نارضایتی مردم را از والیان کشور فراهم کرده بود.
امام خمینی(ره) با اتکا و اعتماد به امدادهای الهی، تنها راه برون رفت از سختی و مشکلات و دست یابی به پیروزی را، استقامت و پایداری معرفی می کردند، این اعتماد و امید امام خمینی(ره) در واقع برگرفته از نویدهای آسمانی است که باری تعالی به مؤمنین داده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[آلعمران/200] اى كسانى كه ایمان آوردهاید! (در برابر مشكلات و هوسها،) استقامت كنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت كنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!».
2-ظلم، ستم و کشتار مردم بی گناه: یکی از مهمترین و بارزترین شاخص های تأثیرگذار، در سقوط حکومت شاهنشاهی و عامل اساسی در ابراز انزجار مردم از آن حاکمیت را می توان ظلم و ستم فراوان و همچنین قتل و کشتارهای گسترده مردم بی گناه معرفی کرد. این عامل خطرناک از چنان تبعات شوم و خطرناکی برخوردار است که در منابع روایی در نکوهش آن این چنین بیان شده است: امام على(علیه السلام): «ألظُّلمُ یُزلُّ القَدَمَ وَ یَسلُبُ النِّعَمَ وَ یُهلِکُ الاُمَمَ؛[1] ظلم قدم را می لرزاند، نعمتها را سلب می کند و امتها را به نابودی می کشاند.»
از جمله خشونت هایی که دستگاه شاهنشاهی، علیه مردم ایران روا داشت را می توان کشتار مردم بی گناه ورامین، قم، تبریز و تهران برشمرد، زندان های شاهنشاهی و دستگاه های امنیتی پُر بود از افراد شاخص و معترضی که با سیاست های موجود مخالف بودند ولی تاوان این مخالفت چیزی جز تبعید، شهادت و شکنجه نبود.
عوامل و فاکتورهای پیروزی انقلاب اسلامی
1-نعمت رهبری فرزانه و مردمی و دشمن شناس: بی شک از جمله مهمترین عوامل تأثیر گذار در پیروزی نهضت انقلاب اسلامی را می توان، وجود رهبری فرزانه و الهی معرفی کرد. در واقع وجود رهبر صالح و همچنین نیروی انسانی متعهد و وظیفه شناس، دو شرط مهم برای مبارزه با ستمگران است؛ اهمیت وجود رهبری توانا برای پیروزی و غلبه بر حکام جور را به خوبی می توان در آیات و آموزه های قرآنی نیز مشاهده کرد: «وَ ما لَکُمْ لاتُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّه والمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ والنِّساءِ والوِلدنِ الَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هذِهِ القَریَةِ الظّالِمِ أَهلُها واجعَل لَنا مِن لَدُنکَ وَلِیًّا واجعَل لَنا مِن لَدُنکَ نَصِیرا؛[نساء/75] شما را چه شده است که در راه خدا و [در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمیجنگید، آنان که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستمگرند، بیرون بر و از جانب خود، رهبر و سرپرستی برای ما قرار ده و از سوی خودت، برای ما یاوری تعیین فرما».
محققان تفسیر نمونه در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشته اند: «براى نجات از چنگال ظالمان قبل از هر چیز وجود” رهبر” و سرپرست لایق و دلسوز ضروری است و سپس یار و یاور و نفرات كافى، بنابراین وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد بدون استفاده از یك رهبرى صحیح بىنتیجه خواهد بود.»[2] با اندکی دقت در فاکتورهای موفقیت در پیروزی نهضت انقلاب اسلامی، به خوبی می توان به اهمیت جایگاه و نقش امام خمینی(ره) به عنوان شخصیتی، مجتهد، مجاهد و انقلاب دست یافت. ایشان با استقامتی غیرقابل وصف، در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی، با تحمل رنج و مشقت فراوان و تحمل تبعید های طولانی به امت و پیروان خود بلوغ سیاسی و اجتماعی بخشید.
2-اتحاد و یکپارچگی امت: شالوده مكاتب اجتماعى، بر اساس وحدت پىریزى مىشود و بدون آن هیچ ایده و اندیشهاى در جامعه گسترش نمىیابد.[3] بر همین اساس می توان این چنین بیان داشت از جمله فاکتورهای پیروزی در نهضت انقلاب اسلامی اتحاد و همبستگی یارن امام خمینی(ره) بود. یاران خمینی(ره) برای غلبه بر دستگاه جور و رژیم ستم شاهی، با تمسک به آیات الهی، اتحاد و همبستگی خود را حفظ کردند، به طوری که در این مسیر تعداد بی شماری به فیض عظمای شهادت دست یافتند، ولی خللی در اتحاد آنها وارد نشد، تا اینکه مفتخر به کسب مدال محبت و ارادت الهی شدند: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ؛[صف، آیه 4] خداوند كسانى را دوست مىدارد كه در راه او پیكار مىكنند گویى بنایى آهنیناند!»
از مهمترین و بارزترین شاخص های تأثیرگذار، در سقوط حکومت شاهنشاهی و عامل اساسی در ابراز انزجار مردم از آن حاکمیت را می توان ظلم و ستم فراوان و همچنین قتل و کشتارهای گسترده مردم بی گناه معرفی کرد. این عامل خطرناک از چنان تبعات شوم و خطرناکی برخوردار است که در منابع روایی در نکوهش آن این چنین بیان شده است: امام على(علیه السلام): «ألظُّلمُ یُزلُّ القَدَمَ وَ یَسلُبُ النِّعَمَ وَ یُهلِکُ الاُمَمَ: ظلم قدم را می لرزاند، نعمتها را سلب می کند و امتها را به نابودی می کشاند.
3-استقامت و پایداری در مسیر ارمان های الهی: بر خلاف تصور و اندیشه کسانی که تسلیم و سرسپردگی در برابر ابرقدرتهای جهان را یگانه راه پیروزی و موفقیت معرفی می کردند، امام خمینی(ره) با اتکا و اعتماد به امدادهای الهی، تنها راه برون رفت از سختی و مشکلات و دست یابی به پیروزی را، استقامت و پایداری معرفی می کردند، این اعتماد و امید امام خمینی(ره) در واقع برگرفته از نویدهای آسمانی است که باری تعالی به مؤمنین داده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[آلعمران/200] اى كسانى كه ایمان آوردهاید! (در برابر مشكلات و هوسها،) استقامت كنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت كنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!».
سخن آخر:
هر چند پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) با بهرهگیری از عناصر مهم قرآنی میسر شد، ولی نباید فراموش کرد که برای تثبیت و تقویت نهضت و انقلاب اسلامی بیش از پیش به عناصر قرآنی در تحکیم حکومت دینی نیاز داریم. عناصر مهمی که می بایست در سبک و سیاق دولت مردان این انقلاب نمود خارجی داشته باشد.
پی نوشت ها:
[1]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 456 ، ح10411.
[2]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج4، ص11.
[3]. على اصغر الهامى نیا، اخلاق سیاسى،ص37.
ریزشها و رویشها در تمامی انقلابهای جهان امری مرسوم میباشد. هر چه از عمر انقلابها بیشتر می گذرد وضعیت تلخ و گریزناپذیر ریزشها و یا منحرف شدن انقلاب و انقلابیون از اهداف اولیه شدت بیشتری می گیرد. انقلاب اسلامی ایران از حیث اهداف و اصول تنها انقلابی بود که با تمامی انقلابهای شکل گرفته در قرن بیستم تفاوت داشت و در واقع از یک جامعیت آرمانی و هدفگذاری دینی برخوردار بود؛ لیکن در انقلاب اسلامی نیز همچون سایر انقلابها شاهد ریزشهایی بوده ایم. پایگاه اطلاعرسانی بصیرت گفتگویی صمیمانه با دکتر مصطفی ملکوتیان، استاد و محقق حوزه انقلاب اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در این رابطه انجام داده که متن این گفتگو در ادامه میآید.
آقای دکتر به عنوان اولین سؤال بفرمایید، چه عواملی باعث ریزشها و رویشها در انقلابها و بالاخص در انقلاب اسلامی ایران میشود؟
انقلاب اسلامی همانطور که از نامش پیداست مبتنی بر گفتمانی دینی است و از این نظر با انقلابهایی که برای بهبودی شرایط سیاسی- اقتصادی رخ داده متفاوت است زیرا ایمان و اعتقاد مذهبی و اسلامی امری نیست که با اندک مشکل و مسئلهای دستخوش تغییر شود. در انقلابهای مبتنی بر خواستههای صرفاً سیاسی و اقتصادی، هم میزان شرکت کنندگان کم است و هم با حوادث روزمره، گروههای بیشتری از انقلابیها به سرعت از انقلاب بریده و یا به ایدئولوژیهای دیگر میپیوندند و حتی رهبران انقلابی هم ممکن است رنگ عوض کنند. انقلاب اسلامی از نظر ریزشها وضعی بسیار بهتر از سایر انقلابهای معاصر داشته است. ریزشها معمولاً در انقلابهایی روی میدهد که کسانی یا از ابتدا اعتقاد راسخی به اصول و آرمانها نداشتهاند و مبانی فکری و فلسفی مخالفی با انقلاب داشته و افکارشان از ابتدا دچار خدشه بوده است و در مسیر حوادث بعد از انقلاب تحت تأثیر القائات بیگانگان و یا افکار غیر انقلابی قرار گرفته و از انقلاب دور شدهاند و بخش دیگر ریزش کنندگان کسانی هستند که در مسیر زمان به جهت القائات دشمنان انقلاب از مسیر انقلاب فاصله میگیرند. تبلیغات و تلاشهایی که دشمنان روی گروههای هدف و بخشهایی از نسلهای جدید صورت میدهند تا آنها را یا بیتفاوت ویا مقابل انقلاب قرار دهند موجب این ریزشها میشود. بنابراین هم ریزشها ریشههای اعتقادی و عقیدتی دارد و هم ممکن است که با توجه به گذشت زمان و تغییر شرایط و نقش رسانهها در دوره جدید رخ بدهد و آنچه در این بین مهم است این است که فرزندان انقلاب اهمیت انقلاب و جایگاهش را فراموش نکنند و هر کاری را با برنامهریزیهای هدفدار و زمان دار و با راهبردهای حساب شده به پیش ببرند و اتحاد خودشان را حفظ کنند و نگاه به آینده داشته باشند و در مقابل نقشههای و برنامههای دشمنان دائماً برنامهریزی کنند، حساس باشند و دائماً برای خنثی کردن آنها بویژه در بین نسلهای جدید تلاش بکنند. تجربه نشان داده که حضور انقلابیها در حاکمیت و فعال بودن آنها باعث افزایش اقتدار و توان انقلاب میَشود و علی رغم ریزشهایی که ممکن است وجود داشته باشد این رفتار در کل به افزایش رویشها منجر میشود.
انقلابها که تا زمان پیروزی عموماً از همیاری و همراهی مردم خود برخوردار هستند، ممکن است در اثر بازتابهای انقلاب در سطوح منطقهای و جهانی از همراهی تودههای مردم در کشورهای دیگر هم برخوردار شوند نمونه این امر انقلاب اسلامی ایران است که امروزه و در سال سی و هشتم خود توانسته است هم پایگاه مردمی در داخل را حفظ کند و هم در سطح منطقهای و جهانی یارگیری کرده و به اقتدار قابل توجهی دست یابد.
همانگونه که بیان شد مسئله ریزشها و رویشها در همه انقلابها وجود دارد ولی در انقلابهای دارای زمینه دینی ریزشهای کمتری اتفاق میافتد. انقلابیها باید با تلاش و کار مضاعف بر کارآمدی نظام بیفزایند و زمینه بهرهبرداری بیگانگان از شرایط را برطرف کنند در این صورت ریزشها به حداقل رسیده و رویشهای بیشتری صورت میپذیرد. ریزشها اگر در مورد عناصر اصلی صورت گیرد ضربه قویتری وارد میکند اما در هر صورت انقلابیها با توجه به در اختیار داشتن زمام امور و منابع قدرت و ثروت، با اتحاد و برنامهریزی میتوانند همه برنامههای دشمنان داخلی و خارجی را به شکست کشانده و راه خود برای رسیدن به آرمانهای انقلاب را کوتاه کنند.
یکی از توصیههای حضرت امام (ره) این بود که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. رخنه عناصر غیر انقلابی در میان مقامات و انقلابیها به دنبال استحاله ارزشهای انقلابی امکان پیدا میکند. هر چه کارآمدی افزایش یابد و امکانات کشور بسیج شده در راستای هدفهای عالی انقلاب گام برداشته شود و کارها هدفدار و راهبردی باشد و تلاش برنامهریزی شده در این رابطه انجام شود با دستیابی به هدفگذاریها میتوان شاهد کاهش ریزشها و افزایش رویشها در جامعه بود.
چه ضرورتی برای ماندگاری روحیه انقلابی و تداوم اصول و اهداف انقلاب اسلامی در مقطع فعلی متصور است و چرا با گذشت ۳۸ سال از انقلاب اسلامی شاهدیم که برخی از اصول انقلاب اسلامی هنوز محقق نشده است ؟
انقلابها بعد از وقوعشان با طوفانی از حوادث داخلی و خارجی مواجه میشوند. بسته به وضعیت شکل گرفته، کشورهایی و گروههایی که منافعشان با وقوع انقلاب به خطر افتاده در واقع شدت این حوادث متفاوت خواهد بود. با وقوع انقلاب اسلامی نظام سلطه از یک طرف منافع خودش در منطقه و ایران را از دست داد. ایران تا قبل از انقلاب ژاندارم امریکاییها در منطقه بود و با ظهور انقلاب اسلامی در ایران این ژاندارمی از بین رفت و قدرت حافظ منافع امریکا و غربیها در منطقه به قدرتی مقابل منافع آنها تبدیل شد.
همچنین ایران عضو پیمان سنتو و پیمان مانیل (آسیای جنوب شرقی) بود که با وقوع انقلاب عملاً این پیمانها از بین رفت و خلأ قدرتی در منطقه به وجود آمد که بازنده اصلی آن امریکایی ها و غربیها بودند. امنیت رژیم صهیونیستی نیز با وقع انقلاب اسلامی به خطر افتاد که این امر برای امریکایی بسیار مهم است و آنها خودشان را ملتزم به حفظ این امنیت میدانند.
این موارد را باید اضافه کرد به تأثیری که انقلاب اسلامی روی جنبشهای آزادی بخش اسلامی و حتی غیر اسلامی به جا گذاشت. بنابراین حرکت انقلابی در ایران منافع امریکاییها چه در گذشته و آینده را به خطر انداخت و باعث ایجاد امید و تکیه گاه محکمی شد برای جنبشهای مسلمان منطقه به طوری که طی این سالهای گذشته هم مشاهده شد که در نتیجه تداوم پیشرفت اصول انقلاب اسلامی و قدرت گرفتن بیش از پیش این الگوی اسلامی یعنی ایران، بیداری اسلامی در بین ملتهای مسلمان نیز گسترش یافته است.
استکبار جهانی از همان ابتدا با توجه به ضربهای که به منافعش خورد و آینده سیاستهایش را با وقوع انقلاب اسلامی در خطر میدید از همان ابتدا برای ممانعت از اجرای اصول انقلاب دست به اقدام زد. نقشهها و توطئههای مختلفی انجام شد و همچنان نیز با همان شدت ادامه دارد. بنابراین مقابله با این دشمنیها و حفظ داشتههای معنوی و مادی ایجاب میکند که روحیه انقلابی و عدم وادادگی را در مقطع فعلی همچنان حفظ شود.
بیشک جمهوری اسلامی ایران بخشی از نیرو و توان خودش را طی دهههای گذشته برای مقابله با این توطئهها به کار برده و همچنان برای مقابله با این اقدامات براندازانه هزینه میدهد. بنابراین اگر بخشی از اصول انقلاب هنوز محقق نشده دقیقاً به این خاطر است.
در عین حال حجم کاری که جمهوری اسلامی ایران در طی این سالهای بعد از انقلاب انجام داده بسیار گسترده و با ارزش است و این مطلب ثابت میکند فقط با روحیه انقلابی است که میتوانیم این همه حجم عظیم کار را در این فرصت و با وجود انواع فشارها، تحریمها و مانعتراشیها انجام بدهیم.
فهرست کارکردهای انقلاب اسلامی بسیار طولانی است. از آبادانی روستاهای کشور در حوزههای آب، برق، تلفن و سایر خدمات اجتماعی گرفته تا امور زیربنایی، گسترش راههای ارتباطی، صنایع پتروشیمی، نیروگاهها و پیشرفتهای علمی در حوزههای مختلف هستهای، لیزر، علم فضا، نانو و پیشرفت در دانش پزشکی و …
در واقع انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهدفش با بسیج نیروها و با کمترین هزینهها کوتاهترین مسیر را طی کرده است. اهداف عالی و ارزشها از مسیر انقلاب میگذرد. بایستی برای رسیدن به پیشرفتهای بیشتر این روحیه انقلابیگری همچنان حفظ شود و در اقشار مختلف جامعه از دانشگاهیان و قشرهای نخبگی کشور تا تودههای مردم تقویت شود. تنها با تعقیب مسیر انقلاب است که میشود هم مقابل بیگانگان ایستاد و طرح و نقشههای ظالمانه آنها را خنثی کرد و هم میتوان به پیشرفت و موفقیت دست یافت. تنها با روحیه انقلابی است که میتوان امکانات و توانمندیهای ملی را هدفمند به کار برد و با سرعت بیشتر و هزینه کمتر کشور را به موفقیتهای بیشتری رساند.
به نظر شما مهمترین انتظارات جوانان امورز کشور از انقلاب و مسئولین نظام جمهوری اسلامی چیست؟
نسلهای جدید از یک طرف عملکرد رژیم سابق را شاهد نبودند و از طرف دیگر هدف بمباران فکری و فرهنگی دشمنان متخاصم جمهوری اسلامی هستند. بنابراین وظیفه ماست که شرایط و ویژگیهای رژیم نگون بخت پهلوی از جمله وابستگی به بیگانه را برای این نسل بیان کنیم و این نسل را از توطئه و دامهایی که برایش پهن شده آگاه کنیم. در این رابطه رسانههای کشور نقش مهمی را میتوانند ایفا کنند.
انتظار نسلهای جدید در واقع انتظارات خود انقلاب است. بنده به مواردی از این خواستهها و انتظارات اشاره میکنم. یکی از این موارد میتواند داشتن برنامه راهبردی در همه امور و اجرای متعهدانه آنها باشد. نسل چهارم انقلاب انتظار دارند ما هیچ کاری را - بویژه در سطح ملی وقتی صحبت میکنیم- در سطح کشور بدون داشتن برنامه و راهبرد و هدف انجام ندهیم و به اجرای آنها متعهد باشیم.
دومین مورد، برخورد قاطع و جدی با خاطیان و کسانی است که برخلاف قوانین و مقررات عمل میکنند. از جمله برخورد شدید با کسانی که به خزانه ملی دستبرد میزنند یکی از خواستههای جدی و بسیار مهم تمامی نسلها بویژه نسلهای جوان کشور است.
سومین انتظار این است که ما در جهت افزایش تولید ملی و اشتغال جوانان و انجام جرح و تعدیلهای اقتصادی در داخل با اهداف عبرت آمیز و در راستای اجرای اقتصاد مقاومتی تلاش مضاعف بکنیم، که هر چه در این زمینه تلاش بکنیم موجب پیشرفت کشور میَشود و هم پادزهری است در مقابل تهدیدها و تحریمهای خارجی و هم میتواند یک تعادل اقتصادی بهتری را به وجود آورد تا همه قشرهای مردم بتوانند زندگی بهتری را تجربه کنند.
چهارمین مورد تلاشهای مضاعف به منظور به حداکثر رسانی پیشرفتهای اقتصادی، علمی و فناوری کشور است. یعنی این که ما بایستی مسیری را که برای پیشرفت علمی و فناوری داشتهایم، با جدیت تمام ادامه دهیم و در این مسیر ذرهای هم غفلت نکنیم. ضمن این که بایستی علم را تبدیل به ثروت بکنیم. فرض بکنید ما در زمینه ساخت ماهواره به پیشرفتهای خوبی رسیدهایم ولی بایستی این دانش را مدام ارتقاء دهیم و به صورت سالیانه پرتابهای جدیدی از ماهوارههای پیشرفتهتر را تجربه کنیم تا کشورهای دیگر ما را به عنوان یکی از مراجع اصلی ساخت و ارسال ماهواره شناخته و تقاضای استفاده از تکنولوژیهای ما را داشته باشند که این خودش میتواند ثروت ملی ما را افزایش دهد. در واقع نباید ما تنها به فکر بالا بردن توان علمی باشیم بلکه علم بایستی به فناوری و به تعبیری به صنعت تبدیل شود و بایستی بتواند از یک برند ایرانی سطح بالا برخوردار شود و در دنیا نام ایران اسلامی را بالا ببرد. این هم یکی از انتظاراتی است که نسلهای جوان کشور دارند و انصافاً کشور ما هم در این سالها به قابلیتها و توانمندیهای خوبی در این زمینهها دست یافته است و ثابت کرده که با برنامهریزی و داشتن هدفهای عالی و راهبردهای مشخص در کنار روحیه جهادی میتوان موفق شد.
پنجمین انتظاری که از نظام مقدس جمهوری اسلامی میرود این است که بایستی در مقابل اعمال و رفتارهایی که از سوی دشمنان منطقهای و جهانی در برابر ما انجام میشود بیتفاوت نباشد و با توجه به مصالح و منافع ملی و همینطور شرایط منطقهای و جهانی به آنها ثابت کند که جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است. نباید در برابر رفتارهای برخی از دولتهایی که آشکارا مشکل و مزاحمت درست میکنند با مسامحه برخورد کرد. این مواردی که عرض شد از انتظاراتی است که نسلهای جدید از جمهوری اسلامی دارند و با توجه به افزایش اقتدار ملی و بینالمللی که در نتیجه پیشرفتهای علمی، نظامی و اقتصادی بدست آوردهایم باید به این خواستهها نیز توجه بکنیم. البته میتوان موارد دیگری را به این خواستهها اضافه کرد که در نسل جدید نسبت به نظام اسلامی وجود دارد.
از دکتر ملکوتیان بابت حوصله و وقتی که در اختیارمان قرار دادند تشکر میکنیم.
مصاحبه: اکبر کریمی
منبع: سایت بصیرت
یکی از مهمترین سؤالها در خصوص انقلابها این است که چطور می شود که به فاصله کمی از وقوع هر انقلابی مشاهده میشود که اصول و اهداف انقلابی در جامعه رنگ میبازد و یک دلی و یک رنگی ملت و مسئولین و علاقهمندی جامعه از اکتفای به نیازهای اساسی و ضروری زندگی به نشر و ترویج روحیات اشرافیگری و ارزشگذاری بر طبقه اجتماعی قدرت و ثروت در جامعه تبدیل میشود. نقطه اساسی حیات رو به ممات هر انقلابی در این چرخه فکری روی میدهد به طوری که بعد از آن شاهد کم فروغ شدن آرمانهای انقلابی در بین مسئولین و افکار عمومی هستیم و در نهایت مسیری جلوی پای جامعه ترسیم می شود که زاویه جدی با مسیر ترسیم شده اولیه داشته است. انقلاب اسلامی ایران نیز از تقدیر تلخ سایر انقلابها و وقوع انحراف در آنها مستثنی نیست. به همین خاطر و به بهانه فرا رسیدن سی هشتمین سالگرد فجر انقلاب، خدمت دکتر ابراهیم برزگر از اساتید صاحب نظر در حوزه جامعه شناسی سیاسی رسیدیم تا آسیبشناسی داشته باشیم در حوزه انقلاب اسلامی و علل و عوامل احتمالی فاصله گرفتن مسئولین از اصول انقلابی گری و تأثیر آن بر روی جامعه و آینده انقلاب را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه متن گفتگویمان با دکتر برزگر آمده است.
پایگاه بصیرت: با وجود تقبیح روحیه اشرافیگری و ترویج سادهزیستی در اوایل انقلاب برخی مدعی اند که ما امروز شاهد شکلگیری طبقه جدید اجتماعی در سطح مسئولین و مدیران کشور هستیم به طوری که برآورد ها حاکی از فاصله قابل تأمل این طبقه با اکثریت جامعه از حیث تفکرات و دغدغهمندیها هستند نظر شما در این باره چیست؟
جواب استاد: در واقع این یک موضوعی است که در تاریخ جوامع نوبنیاد بعد از وقوع انقلابها مشاهده میشود. به تعبیر امیرالمؤمنین علی (ع) انقلابها به دیگی میمانند که آنچه در ته این دیگ است میجوشد و بالا میآید و آنچه بالاست به ته دیگ میرود ” لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ (نهج البلاغه خطبه ۱۶)
در انقلاب اسلامی ایران هم این اتفاق افتاد و مثل انقلابهای انبیاء، طبقهای که فرودست بودند به رهبری حضرت امام(ره) انقلاب کردند و به قدرت رسیدند و ورق وارونه شد اما مطابق آنچه که در تاریخ انقلابهای انبیاء و حتی در تاریخ انقلابهای بشری مثل انقلاب فرانسه، روسیه و انقلاب های بزرگ مشاهده میشود، بعد از مدتی متعاقب یک سری اتفاقات قهری و نوعی منظورات دردناک مسیر حوادث به سمتی پیش میرود که خود انقلابیون - نسل اول- دگرگون میشوند به نحوی که خودشان هم متوجه این قضایا نیستند و یا این که انقلاب وارد نسل دوم و سوم میَشود و نسلهای بعدی این تحول حال مثبت و منفی برایشان اتفاق میافتد.
ابن خلدون در قرن هفتم و هشتم هجری شمسی مطالعهای که انجام میدهد، نزدیک به شصت دولت را بعد از ظهور اسلام در مقطع خودش بررسی میکند. به یک قانونی میرسد و آن قانون تحول نسلهاست. نسل های حکومت کننده و نسلهای حکومت شونده به تدریج حالشان دگرگون میشود. در حکومتها تغییرات به نحوی است که قدم به قدم پیش میرود. تحولات گام به گام رخ میدهد و چون تدریجی است انسان حرکتشان را احساس نمیکند یعنی اگر تحولات انسانها مانند باران و به صورت ناگهانی و جهشی باشد هم حکومت کنندگان و هم جامعه آن را احساس میکند ولی وقتی تحولات به ترتیب و آهسته و تدریجی و گام به گام پیش میرود هم خود حکومت کنندگان متوجه نیستند و هم جامعه این تحول را خیلی به سرعت درک نمیکند. بنابراین ابن خلدون میگوید که دولتها و حکومت شوندگان در بین نسل اول، دوم و سوم متحول میشوند و به طور کلی حالات و روحیات افراد انقلابی و یا انقلابیونی که در نسل دوم و سوم کار را به فرزندانشان و یا نوادگانشان سپردهاند، دگرگون میشود.
اینجاست که روند انحطاط جامعه شروع میشود و آن قانونی که در همه دورههای انبیاء به صورت قاعده و قانون در آمده و همه حرکتهای انبیاء دگرگون شده و همه حرکتهای انبیاء به انحراف کشیده شده و به همین خاطر پیامبر جدید و نبی جدید موضوعیت پیدا کرده است. یعنی اگر این جوامع، این سیاستمداران، این حاکمان دگرگونی حال پیدا نمیکردند و منحرف نمیَشدند، بعثت پیامبر جدید هم تا حدودی بلاموضوع میشد، هر چند از جهتی تعالیم انبیاء یک سیر تصاعدی داشته و به منظور آگاهی و ارائه قوانین برای تکامل بشر بوده است.
این انحطاط را صرف نظر از انقلابهای انبیاء حتی در انقلابهای بشری نیز میبینیم. آنتونی جلیوس محققی در اتحاد جماهیر شوروی سابق کتابی نوشته به نام طبقه جدید که به فارسی هم ترجمه شده است. او حتی در جامعه سوسیالیستی شوروی می گوید ما شاهد آن هستیم که جامعه سوسیالیستی شوروی که قرار بود طبقات را از بین ببرد خود طبقه حکومت کنندگان به تدریج به یک طبقه جدید سرمایهدار و بورژوا تبدیل شدند. سبک زندگیشان کاملاً متفاوت بود با مردم.
بنابراین، این اتفاق به صورت تدریجی و گام به گام رخ میدهد و نیازمند هوشیاری است. نیازمند این است که سیاستمداران ما به این موضوع توجه داشته باشند. به ویژه سیاستمدارانی که قدرت را به دست میگیرند بعد از مدتی تجربه کسب میکنند. این تجارب مدیریتی را بعدها به عنوان سرمایه شخصی خود میدانند و این را مبنایی برای سوداگری و کسب درآمد و حقوقهای نجومی و سوء استفادههای شخصی قرار میدهند.
انقلاب اسلامی ایران از این حیث، همچنان در صراط مستقیم اسلام و انسانیت قرار دارد. به همین خاطر در سطح رهبری نظام که مدیریت عالی نظام است این پاکدستی، زهد و ساده زیستی و دوری از اشرافیگری به صورت تمام عیار رؤیت میشود. اما در سطوح میانی مدیریت و حتی مدیریت رو به بالا متأسفانه شاهد بروز این پدیده هستیم که سطح زندگی مدیران این جامعه در حال تغییر است و از سطح زندگی طبقه متوسط جامعه فاصله گرفتهاند و طبق ادبیات امام خمینی(ره) و ادبیاتی که حتی در روانشناسی اجتماعی سیاسی ما میبینیم سیاستمداران و مدیرانی که در ناز و نعمت و اشرافیت زندگی میکنند نمیتوانند سیاستمداران مقبولی باشند طوری که آنها نمیتوانند درد و رنج مردم را احساس کنند. آنهایی که طعم تلخ ناداری و محرومیت را نچشیدهاند نمیتوانند حاکمان خوبی باشند.
بنابراین این نگرانیها در جامعه ما وجود دارد. البته به نظر من اسم این را فقط میَشود گفت نگرانی. یعنی بحمدالله ما هنوز به نقطه بحران نرسیدهایم و خود این بحثها و اطلاعرسانیهایی که در این دنیای مجازی رخ میدهد و مرتب این زندگی سیاستمداران و مدیران عالی در آکواریوم قرار میگیرد و همه میبینند و افشاگری و اطلاعرسانی صورت میگیرد، خود اینها جنبه بازدارندگی خواهد داشت و از گسترش اشرافیگری در بین مسئولین و مدیران دولتی جلوگیری خواهد کرد.
نکته دیگر در این موضوع بحث انتخابات است. در لحظات انتخابات است که این اتفاقات میافتد. اگر شما سکان کلان دستگاه اجرایی را به دست افرادی دادید که آن افراد به هر تقدیر در نظام ترجیحات و اولویتبندیشان این دغدغه وجود نداشته باشد، خود به خود آنها به نوبه خودشان این امانت کشورداری را به دست کسانی میسپارند که در استانداردهای سیاستمداران مطلوب و انقلابی که مردم ایران برای آن دست به انقلاب زده و نظام اشرافیت پهلوی را سرنگون کرد را ندارند و لذا مشکلات از اینجا شروع میشود. بنابراین نقطه عطف این اتفاقات انتخابات است و همه این مسائل از انتخابات شروع میشود که مردم، سیستم و نظام کلان اجرایی کشور را به دست افرادی بدهند که دغدغه انعطاف تدریجی و دغدغه زندگی کردن مطابق طبقه متوسط و رو به پایین جامعه را داشته باشند.
پایگاه بصیرت: جنابعالی در فرمایشاتتان اشاره کردید که این تغییرات به صورت قهری انجام میشود و انقلابیون هم شاید متوجه این تغییرات نباشند. لطفاً در خصوص این اتفاقات قهری و مشکلاتی که بعد از وقوعشان به وجود میآید و موجب فاصله گرفتن طبقه حاکمان از حکومت شوندگان میشود بیشتر توضیح دهید.
جواب استاد: سیاستمداران در نسل اول انقلاب در لایههای حفاظت اندکی زندگی میکردند ولی وقتی سیاستمداران ترور شدند. مثل واقعه هفت تیر و ترور شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح، هرنی و دیگران پیش آمد این خود به خود موجب شد که برای سیاستمداران محافظ گذاشتند. نقطه انحراف از همین جا شروع شد. خود این محافظتها موجب میشود که سیاستمداران تماس مستقیم با مردم نداشته باشند و در یک حبابی قرار میگیرند و این امری قهری و انتخابی دردناک است چون اگر محافظ نداشته باشند ترور می شوند و اگر محافظ داشته باشند از مردم فاصله میگیرند و به تدریج به یک نقطهای میرسند که برای خودشان یک توهماتی شکل میگیرد و دچار خود برتر بینی و به اصطلاح تافته جدا بافته بودن از مردم میشوند و برای خودشان امتیازهای خاصی قائل میشوند که این امتیازهای خاص روحی بعداً به جنبههای مالی هم تسری پیدا میکند و جایی میرسد که امروز صحبت از این است که گفته میشود برخی از وزرای ما درآمدهای هزاران میلیاردی دارند.
پایگاه بصیرت: شکل گرفتن این نوع رفتارها در طبقه حاکمه، چه تأثیری در مسیر انقلاب و اصول و اهداف آن و چه آسیببهایی روی افکار عمومی میگذارد؟
جواب استاد: چون سیاستمداران کسانی هستند که به نوعی مقدرات جامعه را در دست دارند، آنها میتوانند موجب انحراف در مسیر کلی انقلاب و همچنین موجب برانگیخته شدن مردم و از صحنه خارج شدن مردم شوند. گسترش این روحیه اشرافیگری در طبقه حاکمه دغدغه فداکاری و ایثارگری را در مردم میکشد و یا تضعیف میکند و به طور کلی جامعه (مردم و حکومت) از ریل حکومت ایدهآلی که ما در جهت رسیدن به آن مطابق تحول انقلابی سال ۱۳۵۷ هستیم خارج میشود و به بیراهه میرود.
پایگاه بصیرت: طبق فرمایشات ماههای اخیر حضرت آقا در خصوص ضرورت حفظ روحیه انقلابیگری در بین مسئولین و مردم برای رسیدن به اهداف انقلاب، به نظر میرسد این دغدغهمندی در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز احساس میشود. چگونه میتوان از ترویج و گسترش فرهنگ سرمایهداری و رفاهطلبی در بین مدیران و مسئولین نظام جلوگیری کرد؟
جواب استاد: نکته مهم در این زمینه بحث انتخابات است. یعنی مقاطع انتخابات مقاطع حساسی است و مردم باید سکان کشورداری را به دست هر کسی ندهند و نکته دوم آگاهی و بصیرت مردم است. یعنی مردم آگاه شوند که این افراد به هر تقدیر خارج از استاندارد انقلاب اسلامی و به نوعی نامحرمان هستند و به توصیه امام (ره)، انقلاب را به دست نامحرمان نسپارند و این نامحرمان ممکن است در اوایل انقلاب محرم بودهاند ولی امروز با توجه به این خوی اشرافی گری و پول و قدرت پرستی از مدار محرمیت نظام خارج شدهاند. امانت انقلاب را نباید به دست آنها بسپارند. بنابراین آگاهی مردم و اقدام به هنگام در مقاطع حساس انتخابات رمز بازگشت به مسیر اصیل اولیه است.
پایگاه بصیرت: ممنونم آقای دکتر بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آرزوی سلامتی و موفقیت برایتان داریم.
مصاحبه: اکبر کریمی
منبع: سایت بصیرت
تاریخ جوامع بشری بر محور سطح آگاهی ها و پارادایم حاکم بر زمانه خود مسیر خود را در عرصه های گوناگون سیاسی اجتماعی فرهنگی می یابد و طی می کند .هرگونه تغییر و تحول تاریخی در قالب انقلاب های فرهنگی و اجتماعی از رهگذر شکستن نظم موجود و طراحی ، زمینه سازی ، کادرسازی و شکل گیری نظم نوین است که همراهی و حمایت اجتماعی و مردمی را می طلبد . نگاهی گذرا به تاریخ به ویژه جوامع دینی و ظهور انقلاب های دینی و نوع معجزات پیامبران شاهدی مستند بر این مدعاست.
با شروع عصر جدید از قرن ۱۵ میلادی که عقلانیت ، تجربه گرایی و علم ورزی بر مبنای اومانیسم، محور جنبش های علمی و فرهنگی در حال بسط و توسعه کمی و کیفی گردید ؛ هرگونه تلقی خداگرایانه و دین محورانه در برابر جریان آگاهی و دانایی، آزادی و آزادگی و پیشرفت و آبادانی تلقی می شد. انقلاب پارلمانتاریستی انگلستان و پیوریتن ها، انقلاب امریکا ، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه همگی زنجیره هایی متصل به یکدیگر در جهت تکمیل نمودن فرایند دور شدن انسان از دین، جهت رسیدن به آگاهی تعالی بخش انسان مدار بود تا در پرتو آن انسان به آزادی فردی و اجتماعی و آبادانی ساختاری و مدنی جامعه بشری دست یابد. قطار مدرنیته با همه آمال و آرزوهای خود و پیشینه چندصدساله ، نتیجه اش شکل گیری دو جریان سرمایه داری و کمونیسم بود که از برخورد نامشروع این دو ایدئولوژی ، مکتب فاشیسم متولد گردید و سرنوشت خونین و فاجعه بار قرن بیستم را رقم زد؛ در این میان میلیون ها انسان بی گناه کشته شدند آگاهی و ایمان، جای خود را به شکاکیت و نسبی گرایی افراطی داد. آرمان گرایی به نهیلیسم معرفتی و صلح و آزادی به جنگ ، بی ثبانی ، ناامنی و اسارت و استثمار اکثریت مردم کره زمین بدل گشت . از سویی دیگرخواهی و برادری جای خود را به خودخواهی و استبداد و استکبار داد.
تحولات چندصدساله دوران حاکمیت مدرنیته بر جهان نشان داد دوری از دین نه تنها منجر به افزایش آگاهی، آزادی و آبادی نمی شود بلکه آن را به محاق برده است. در این شرایط بن بست گونه ی قرن بیستم ، که اندیشه های آشفته پست مدرنیته به دنبال مفری از بحران مدرنیته بود انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به وقوع پیوست انقلابی که بر مبنای شالوده شکنی و نقد جدی بنیادهای مدرنیته غرب بود.
در شرایطی که ایران به عنوان جزیره ثبات در منطقه خاورمیانه(غرب آسیا) تضمین کننده منافع امریکا و امپریالیسم جهانی بود و به عنوان ستون نظامی دکترین نیکسون، نقطه قابل اتکا و اعتمادی به شمار می رفت مردم ایران به رهبری مرجعیت دینی و اتکا به آگاهی های دینی ، فردی، دشمن شناسی در برابر دیو دو سر استبداد و استکبار ایستاد و حکومت جبار پهلوی را سرنگون کرد. این انقلاب که تمامی تئوری های نظریه پردازان علوم سیاسی در غرب را برهم زده بود از سوی فیلسوفانی چون میشل فوکو انقلاب پست مدرن تلقی گردید در حالی که این انقلاب هر چند انقلابی ضد مدرنیته بود لیکن فراتر از پست مدرنییسم بود و خود نسخه ای بدیع و نوین براساس زیست بودم انسان های آزادی خواه و دین مدار ایران طراحی شد و تحقق یافت.
انقلابی که از پایگاه دین و با مشارکت حداکثری توده های فراگیر مردم و نخبگان دینی و روشنفکری به دنیال آگاهی بخشی فزاینده و پیشرو بود در مرزهای سرزمینی ایران متوقف نشد بلکه سرآغاز جنبش آگاهی بخشی در کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی ستمدیده گردید. آگاهی برای رهایی مردم از اسارت غیرخدا و افراد و گروه های ظالم و خودخواه که منافع سیاسی خود و طبقه و حزب خویش را بر منافع اجتماعی مردم و جامعه ترجیح می دهند. انقلاب اسلامی انقلابی بود برای بازگشت به خویشتن و آگاهی از خود و ظرفیت های نهفته جامعه در درجه اول و شناخت نقاط قوت و ضعف خود و دشمنان جوامع بشری در درجه دوم. جریان آگاهی در مسیر تکامل خود به دنبال نیل به آرمان و ابرارزش آزادی است ؛ آزادی از نفس اماره شیطانی و حیوانی و آزادی و رهایی از سایر انسان ها. در پرتو این آزادی است که حکومت انسان در مردمی ترین وجه خود یعنی مردم سالاری امکان اجرایی کردن اراده خود در بستر جامعه می یابد و برخورداری از ولایت الهی او را در این مسیر کمک خواهد نمود. آزادی فی نفسه ارزش نیست آنچیزی که ارزش آزادی را مضاعف می کند هدف از آزادی است . غایت جریان آزادی در جامعه، رشد و پیشرفت انسان و جامعه انسانی در همه ابعاد مادی و معنوی است که امکان فعالیت های تکامل بخش و سازنده را فراهم می نماید و انسان را در مسیر ساختن و شدن قرار می دهد.
یکی از راه های شناخت قدرت و ماهیت یک انقلاب ، میزان برد و تاثیرگذاری آن بر دیگر جریان ها، پدیده ها و کشورها و ساختار های جاری و ساری پیرامونی است. انقلاب اسلامی ایران یکی از تاثیرگذارترین انقلاب های معاصر است که معادلات جهانی را وارد نظم جدید نموده است و با گذشت زمان و مشخص شدن روزافزون برد این تاثیر زوایای جدید از نظم نوین انقلابی آشکار می شود. این تاثیر گذاری در وقایع سیاسی دهه هشتاد و نود در منطقه و جهان که حاکی از شکل گیری خیزش رو به تکامل در جهت بیداری اسلامی و رشد حرکت های آزادی بخش نزد برخی از کشورهای جهان است ، کاملاً نمود دارد و حاکی از تمایل به بازگشت به سیاست های عدالت خواهانه و نفی نظام های سیطره جویانه و سلطه طلب است .این تأثیرات را می توان در تشابه شعارها و الگوبرداری از روشهای مقاومت و مبارزه مردم ایران با رژیم شاه در ایران دید.
در واقع این تاثیرات فرایند شبکه ای شدن آگاهی بخشی و سرازیر شدن جریان آگاهی به رود خروشان جامعه بشری است این مهم در عصر اطلاعات که عصری آگاهی محور و دانایی مدار است اهمیتی دوچندان یافته و جایگاه خود را بهتر از قبل پیدا کرده و خواهد کرد. امروز که قریب به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، می توان تأثیرات شگرف و عمیق انقلاب اسلامی را درترویج و فراگیر شدن افکار مترقی اسلام بعنوان خاستگاه انقلاب اسلامی در سطح جهانی مشاهده کرد.
در دهه نخست پیروزی انقلاب اسلامی جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر ، مصر ، پاکستان ، اردن ، بحرین ، عراق ، لبنان ، عربستان ، ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هریک تأثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم بر این کشورها داشته اند و هم اینک نیز این جریانات بصورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. نقطه اوج این موج آگاهی بخشی را می توان در شکل گیری بسیج های مردمی در کشورهای منطقه که آماج حملات و توطئه های پیچیده محور غربی عربی و سلفی است مشاهده نمود . اتکا به مرجعیت دینی ، مردم گرایی، مقابله با ظلم و زیاده خواهی، اتکا به ظرفیت های درونی و عدم اعتماد به ابرقدرت ها از جمله مولفه های مهم در پیشبرد اهداف جبهه مقاومت به عنوان یکی از شعاع های منشعب از انقلاب اسلامی است.
در دوران معاصر که عصر اطلاعات و آگاهی است انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب آگاهی بخش، به دنبال صدور فزاینده این آگاهی در اقصی نقاط جهان جهت شکل گیری نظم نوین انقلابی است که منجر به آزادی و آبادانی جوامع بشری خواهد شد. و رمز تداوم انقلاب نیز در همبسته بودن این سه عنصر در یک فرایند منطقی و مستمر است .
منبع: سایت بصیرت
آخرین نظرات