بنا بر روایت اهل سنت، ۱۲ ربیع الاول سالگرد ولادت پیامبر اسلام (ص) است، اما روایات شیعه از ۱۷ ربیع الاول به عنوان سالگرد ولادت پیامبر نام برده اند. این فاصله زمانی از سوی امام خمینی (ره) به عنوان هفته وحدت نام گذاری شده است. طرح وحدت اسلامی از سوی امام خمینی (ره) از یک سو به دلیل وضعیت خاص جامعه ایران و در هم آمیزی شیعه و سنی مطرح شد و از سوی دیگر امام خمینی (ره) وحدت جهان اسلام را نیز در نظر داشتند. اگرچه از این نامگذاری به وسیله بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی سال ها می گذرد، اما مساله وحدت همچنان در صدر مسائل مهم مسلمانان است و امروزه در بسیاری از نقاط جهان اسلام شاهد واگرایی و پراکندگی مسلمانان هستیم. درگیری ها و اتفاقات منطقه ضرورت وحدت اسلامی را آشکار می کند.
دشمنان اسلام و بیگانگان از دیرباز با در پیش گرفتن سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن به غارت منابع اسلامی پرداخته اند. جهان اسلام امروزه نیز با راهبردهای شیطانی امریکا روبرو شده است. دامن زدن به اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنی، ایجاد اختلاف بین قومیت ها و ملیت ها، دفاع از حکومت های لائیک و سکولار جهان اسلام و … برخی از استراتژی های امریکا برای از هم گسیختگی و عدم انسجام مسلمانان است. مبارزه با گروه های تفکیری همچون داعش و وهابی و ارائه اسلام راستین نیازمند وحدت جهان اسلام است، بنابراین وحدت بیش از شعار و تبلیغات نیازمند اقدامات عملی است. غلبه بر این مشکل نیازمند بزرگ ترین جهاد است؛ جهادی که از مصادیق جهاد کبیر است و مقام معظم رهبری همواره برآن تاکید داشته و دارند جهادی که اساس مبارزه اش با کفار و در راستای وحدت اسلامی است.
وحدت در سیره نبوی
سیره پیامبر عظیم الشان اسلام در گسترش اسلام، از رهگذر وحدت مسلمانان بود. پيامبر اکرم (ص) بعد از هجرت از مکه به مدينه با ايجاد پيمان ميان اوس و خزرج، وحدت اسلامي را تحقق بخشيد. بلال حبشی سیاه پوست را به عنوان موذن برگزید و برتری را به تقوی اعلام کرد. در ذيل آيه شريفه ۱۰۳ آل عمران، طبري در روايتي مي نويسد: «خداي عالم دين اسلام را آورد، و به بركت دين اسلام الفت و برادري ميان مردم برقرار كرد، و تمام مردم را در گرد اسلام جمع نمود و آن ها را به برادري دعوت كرد که يکي از مهم ترين آنها دو تا از قبائل بزرگ مدينه اوس و خزرج بودند، كه با آغوش باز از تاريخ اسلام استقبال كردند، در حالي که ۱۲۰ سال بين اين دو قبيله جنگ و غارت حاكم بوده است.» (جامع البيان طبري ج ۴ ص ۶۴ ).
انعقاد پیمان، نه تنها با مهاجران قریش، قبیله «اوس» و قبیله «خزرج»، بلکه برای قبایل مختلف یهودی و مسیحی نیز این امکان را فراهم نمود که در کنار امت اسلامی، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. شايد بهترين دليل بر اين امر، پيمانى باشد كه پيامبر اسلام (ص) در سوم محرم سال دوم هجرى درباره رابطه مسلمانان با مسيحيان در مسجدالنبى، انشا نمودند و امام على عليه السلام آن را نوشتند و پيامبر (ص) آن را مهر كردند. همچنین پیامبر (ص) پس از مهاجرت به مدینه، برای برقراری امنیت و آرامش یک پیمان دفاعی مشترک منعقد ساخت که در آن «اوس» و «خزرج» و «یهود مدینه» شرکت داشتند و حتی پیامبر(ص) با یهودیان خارج مدینه پیمان دفاعی جداگانه ای منعقد ساخت. بر اساس این پیمان، یهود متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدام خرابکارانه انجام ندهند و در صورت لزوم از مدینه و مسلمانان دفاع نمایند و در مقابل، پیامبر(ص) متعهد شد که از حقوق آنان حفاظت نماید و با آنان مانند افراد یک ملت واحد رفتار شود. پیامبر(ص) در مقابل بدرفتاری یهودیان صبور بود و از نفاقشان چشم می پوشید و آن ها را با مسلمانان برابر می گرفت و به آداب و رسوم دینی آنان احترام می گذاشت.
البته باید توجه داشت که اصل مدارا و صلح و محبت پیامبر (ص)، هرگز باعث نمی گردید که آن حضرت در برابر دشمنان کینه توز و توطئه گرشان نیز با همین آیین نامه و همواره و در هر شرایطی طبق همین اصل رفتار نماید؛ بلکه در صورت تجاوز دشمن و کشف توطئه آنها، پیمان شکنی و کارهایی از این قبیل از طرف مخالفان، پیامبر (ص) نیز به شدت با آنان برخورد می نمود. از این رو می توان گفت مدارا و هم زیستی تا زمانی است که مخالفان از حوزه مخالفت و تفاوت فکری به حوزه عمل و کنش سیاسی و اقدام عملی روی آورند. مدینه زمان پیامبر (ص)، همزیستی میان ادیان و زندگی مسالمت آمیز فرهنگ های مختلف بود، اما زمانی که یهود پیمان شکنی کرد و وارد اقدام عملی علیه حکومت اسلام شد، پیامبر (ص) نیز تکلیف داشت تا با فتنه گری آنان مقابله کند.
بنابراین وحدت اسلامی به معنای پذیرش تفاوت های فکری و فرهنگی هست، اما تا زمانی که این تفاوت ها وارد فاز اقدام عملی علیه نظام اسلامی نشود، از همین رو رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه سال ۱۳۸۸ که مخالفان فکری وارد اقدامات و بسیج مردم علیه نظام شدند، با اشاره به همین مسئله می فرمایند: «البته کسی عقیدهای مخالف داشته باشد، کاری به کار نظام نداشته باشد، نظام با او کاری ندارد. بعضی رائج کرده اند: «دگراندیشان». نظام با دگراندیشان چگونه رفتار می کند؟ نظام با دگراندیشان کاری ندارد. این همه دگراندیش هست. دگراندیش سیاسی که بالاتر از دگراندیش دینی نیست. خوب، ما اقلیت های دینی داریم که دگراندیشند، توی مجلس شورای اسلامی هم عضو دارند، در مناصب مختلف هم حضور دارند. بنابراین بحث دگراندیشی نیست؛ بحث مخالفت است، بحث معارضه است، بحث ضربه زدن است، در مقابل نظام و در مقابل انقلاب شمشیر کشیدن است. آنی که نظام با او برخورد میکند، این است. اما اگر اختلاف، اختلاف در سلائق است، در روشهاست، نه، این اختلافات مضر نیست؛ نافع هم هست.» (خطبه های نماز جمعه تهران، ۲۰/۶/۱۳۸۸)
ضرورت تمرکز بر مشترکات به جای تفاوت ها
نکته دیگر این که در وحدت باید در عین احترام به تفاوت ها، مبنای یکپارچگی را مشترکات تمامی طوایف و فرقه های اسلامی قرار دهیم. این رویکرد اختلافات را نه در فضایی احساسی و سیاسی، بلکه در فضایی فکری و عاقلانه بررسی می کند. در نگاهی واقع بینانه اختلافات مذهبی موجود، منحصر به گروه ها و فرقه های اسلامی نیست و در میان خود گروه ها و فرقه ها اختلافاتی وجود دارد که در مسائل مختلف فقهی، کلامی و علمی جلوه گر می شود. در این نگرش با استفاده از قواعد گفت و گوی قرآنی، مسائل و مشکلات بحث و بررسی می شوند و با منشی اخلاقی مخالفان با یکدیگر روبرو می شوند. اگر این اصل تحقق پیدا کند ما می توانیم به چندگانگی مذهبی در سایه وحدت اسلامی نائل شویم. در این باب تذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
اول مذاهب با وجود تفاوت های مهمی که دارند می توانند در کنار یکدیگر گفت و گو و رابطه مسالمت آمیزی داشته باشند. جدا از ابهام ها و ایهام هایی که در مورد مبادی و نتایج این تلقی وجود دارد، می توان این فضا را به فال نیک گرفت و گفت و گوها و ارتباطات را گسترش داد. قرآن کریم می تواند ملاک و اساس گفت و گو باشد. اسلام دینی است که همه مسلمانان را برادر می خواند و هیچ گروه و مذهبی را استثنا نمی کند. گفتگو بر اساس معیارهای قرآنی یکی از روش های مقابله با توطئه های دشمن در ایجاد تفرقه و نفاق است.
دوم ما باید با درک عمیق و ژرف مذهب خودمان، با مذاهب دیگر تعامل داشته باشیم و این تعامل داشتن به معنای عین تفاوت داشتن با آن ها و عاری از هرگونه نفی و تعرض و عداوت است. این امر، شناختی را به همراه دارد که حب و بغض ها را از بین خواهد برد و حقیقت و فضیلت را به ارمغان خواهد آورد. اهمیت این مساله از آنجا ناشی می شود که در برخی کشورها شیعیان در انجام مناسک و تبلیغ دین خود آزاد نیستند و عده ای با گرایش های قرفه گرایانه خود، آن ها را از انجام مناسک و شعایرشان باز می دارند. این امر منجر به منزوی شدن شیعیان در این کشورها شده است. بنابراین تعامل داشتن در ضمن اختلاف، داشتن مشارکتی را با همان دیگرانی که با ما متفاوت هستند به دنبال خواهد داشت.
سوم تعاملات مذهبی به معنای مثبت آن جز با مهرورزی و احترام متقابل میسر نمی شود. در دین اسلام نیز آموزه های زیادی در مورد احترام متقابل و شفقت وجود دارد. از این آموزه ها می توان استفاده برد و در مسیر وحدت اسلامی گام برداشت. تعصبات مذهبی منشا بسیاری از مشکلات و خشونت ها در کشورهای اسلامی است. و بسیاری از افراد با تفسیر منحرفانه اسلام، این توهم را دارند که عقایدشان برتر است با هر شیوه و ابزاری تلاش می کنند دیگران را وادار به پذیرش دیدگاه خود کنند.
اگر مسلمانان در زمینه وحدت اسلامی موفق شوند و به سلامت از این ودای عبور کنند، می توان گام های موثری برای وحدت ادیان برداشت و وحدتی براساس معنویت و ایمان به خدا ترتیب داد.
سخن پایانی
مبارزه با استکبار جهانی و ریشه کن کردن گروه های وهابی و تکفیری مهم ترین رسالت جهان اسلام در شرایط کنونی است. این مهم محقق نخواهد شد، مگر اینکه مسلمانان دست از اختلاف و تفرقه بردارند و یک دل و یک صدا در این مسیر گام بردارند. مهم ترین راهکار برای تحقق وحدت تاکید بر هویت اسلامی و به کنار نهادن اختلافات مذهبی است.
منبع: سایت بصیرت
آخرین نظرات